بازخواني پرونده «هوشنگ اميني» كسي كه 60 سال پيش
در چنين روزهايي قتلهاي خود را تشريح كرد
قاتلي با كلاه نمدي
گروه حادثه
روزنامه كيهان در چهارمين شماره خود در سال 1342 با تيتر درشت در صفحه دهم خود نوشت: «جنايات پي در پي تهران توسط يك نفر انجام ميشود»
هوشنگ اميني معروف به قاتل كلاه نمدي در دهه ۴۰ در ورامين و جنوب تهران ۲۳ نفر را كشت و جسد بيسرشان را داخل چاه و قنات انداخت. «پارسايي» بازپرس شعبه پنجم دادسراي پايتخت در دهه سوم ارديبهشت 1342 در حال تكميل تحقيقات جنايي خود از مردي جوان به نام «هوشنگ اميني» بود. اين مرد 26 ساله كه در تعطيلات نوروز 1342 در ورامين شناسايي و دستگير شد، در ارديبهشت ماه آن سال 9 فقره از قتلهاي خود را براي تيم جنايي تشريح كرده بود. اين جوان كه به «قاتل كلاه نمدي به سر» مشهور شده بود همه قربانيان خود را درحالي كه دستانشان بسته بود مجروح و به قتل ميرساند. سپس سر همه قربانيان را از تنشان جدا ميكرد. با تكميل شدن پرونده هوشنگ و مشخص شدن او به عنوان مظنون اصلي قتلهاي جنازههاي بيسر، اما هيچ اثري از او نبود تا اينكه ماموران متوجه شدند او با لباس زنانه به ورامين بازگشته است. تحقيقات در اين رابطه ادامه داشت تا اينكه هوشنگ در خانه خواهرش درحالي كه در يك صندق مخفي شده بود، دستگير شد. با دستگيري هوشنگ اميني، او به هفت قتل اعتراف كرد، اما ماموران كه جنازههاي بيشتري كشف كرده بودند تحقيقات را از او ادامه دادند تا اينكه او به دو قتل ديگر هم اعتراف كرد. همزمان با دستگيري هوشنگ بسياري او را قاتل كلاه نمدي يا هوشنگ وراميني خطاب و هر روز اخبار مختلفي از اعترافات او را چاپ ميكردند. خبرنگاران، آن سال با مرور بر جنايات هوشنگ اميني به اين مرد صفت جنايتكاري خطرناكتر از اصغر قاتل دادند. كيهان در انعكاس صحبتهاي اين مرد هنگام بازجويي در دادسرا به نقل از او نوشت كه اين مرد از آدمكشي لذت ميبرده است. كيهان با تيتر «من از جان كندن انسان لذت ميبرم» به انتشار حرفهاي هوشنگ اميني پرداخت كه گفته بود: «وقتي قربانيان خود را دستبسته سر ميبريدم آنها دم مرگ به خرخر ميافتادند و من از جان كندن آنها لذت ميبردم.» با تكميل پرونده هوشنگ، او نيز مانند اصغر قاتل به اعدام محكوم شد و چوبه دار در ميدان توپخانه تهران برپا شد. روز اجراي حكم، هوشنگ بسيار آرام بود و خيلي خونسرد پاي چوبه دار قرار گرفت و قبل از اجراي حكمش شروع به خواندن آواز كرد.
براساس نوشته روزنامههاي آن سالها، هوشنگ داراي صداي بسيار خوبي بود و در زمان اجراي حكم پس از خواندن، بسياري را تحت تاثير قرار داد، اما سرانجام حكمش اجرا شد و جنازهاش بر بالاي دار در ميدان توپخانه ماند تا درس عبرتي براي ديگران باشد.