اگر نميتوانيد استعفا دهيد
سالهاست در شرايط كارگاهي كه اتفاقا از روزهاي حضور خارجيهاي در پارس جنوبي تا امروز صدها پله از كيفيت آن كاسته شده است مشغول به كار هستند، پس آقاي مدير ميخواهي چهار هزار نفر را با چه كساني جايگزين كني؟ مگر آنها مديران رانتي و وارداتي هستند كه اگر جايگزين شوند آب از آب تكان نخورد؟ مگر موضوع اعتراض كارگران چيزي جز حقوق حقه آنان است كه حالا چنين جوابي بگيرند؟ مگر نه اين است كه پيغمبر بر دست كارگر بوسه زد؟ آقاي مدير شما به كدامين مرام و مسلك معتقدي كه به خود اجازه ميدهي چنين اظهارنظري داشته باشي؟ آنچه هنوز گاه و بيگاه در گوشه و كنار صنعت ايران قابل مشاهده است، تصميمات و اقدامات خان و رعيتي است. اگرچه سالها قبل داستان خان و رعيت در ايران به ظاهر بسته شد اما آنچه پيداست، فرهنگ آن همچنان در زير پوست جامعه جاري است و در خلال تغيير ساختار اقتصادي ايران از كشاورزي به صنعتي اين استحاله از خوانين زميندار به كارفرما و مدير ارشد دولتي اتفاق افتاده است. اما در اين ميان مجلس چه وظيفهاي دارد؟ نمايندگان مجلس كه غالبا بايد از احزاب و سنديكاهاي مدافع حقوق كارگران افرادي در ميان آنها باشد، چگونه در مقابل اين اتفاقات سكوت اتخاذ ميكنند. مگر سوال و استيضاح از وزرا ابزار مجلسيان براي دفاع از حقوق مردم نيست؟ شرايط كاركنان و كارگران شاغل در بخشهاي مختلف صنعت اعم از دولتي و خصوصي، خصوصا در صنعت زاينده و مادري چون نفت و گاز فاجعهآميز است و تا امروز جسته و گريخته شاهد اعتصابات و اعتراضات فراواني براي معيشت آنها بودهايم. از افزايش حقوق سالانه براي خصوصيها گرفته تا ماده 10 و وضعيت ماليات براي دولتيها، شرايط در چهل و اندي سال گذشته، هرگز به اين وضع نبوده است. اين يك پيام براي مديران ارشد و وزراي محترم است؛ ديگر نميتوان با بياعتنايي به شرايط و وعده و وعيد صنعت را مديريت كرد و اگر راهكار يا تواني براي اصلاح شرايط نداريد، بهترين راه استعفا از مسووليت و سپردن زمام امور به دست كسي است كه شايد بداند چگونه بايد مشكلات را حل كند.