گفتوگو با كارشناسان در رابطه با بارداري يوز ماده آسيايي
بارداري «ايران» در ابهام
آيا خبر بارداري «ايران» درست در زمان مرگ «پيروز» براي آرام كردن جو به وجود آمده بوده است؟
محمد معصوميان
ابهام در رابطه با بارداري يا عدم بارداري «ايران»، يوز ماده سايت توران ادامه دارد. ابهامي كه از بارداري گذشته او كه منجر به تولد «پيروز» و دو توله يوز ديگر شد، ادامه دارد. با اينكه مديركل دفتر حفاظت و مديريت حيات وحش سازمان حفاظت محيط زيست به تازگي گفته است اين يوز ماده باردار نيست، اما كارشناسان با نگاه به خبرهاي ضد و نقيضي كه در اين مدت منتشر شده است، سوالات فراواني را مطرح ميكنند. «غلامرضا ابدالي» در اين باره گفته بود: «يوز ماده سايت توران (با نام ايران) در بهمن ماه سال قبل جفتگيري داشت و علايم بعدي و مخصوصا علايم ظاهري در اوايل ارديبهشت به گونهاي بود كه دامپزشكان، اعتقاد به احتمال بالاي بارداري داشتند ليكن در هيچ مرحلهاي سازمان، خبر رسمي مبني بر قطعيت بارداري منتشر نكرد و همواره احتمال بارداري مطرح شد.» اما اين احتمالات در خلأ اتفاق نيفتاده بود. روزهايي كه همه با نگراني پيگير سلامتي پيروز بودند «اميد مرادي»، رييس جامعه دامپزشكان ايران طي ويديويي كه سايت سازمان حفاظت محيط زيست آن را منتشر كرد از روند درمان «پيروز» حرف زد. مرادي گفته بود علت انتخاب روش دياليز صفاقي به جاي همودياليز بارداري ايران است: «تنها گزينه براي خوني كه با خون «پيروز» مطابقت داشته باشد، خون مادر او (ايران) است، اين در حالي است كه «ايران» در حال حاضر باردار است و خونگيري از او احتمال سقط جنين را در اينگونه افزايش ميدهد.» حالا در اين ميان بسياري از خود ميپرسند آيا خبر بارداري ايران درست زماني كه پيروز از بين رفت به نوعي براي آرام كردن جو به وجود آمده اطراف سازمان محيط زيست بوده است؟ ايران يوزپلنگي با نژاد آسيايي 8 ماهه بود كه در همكاري مشترك پليس امنيت و يگان حفاظت محيط زيست از دست قاچاقچيان آزاد و به پرديسان منتقل شد. اما در پرديسان موفق به بارداري نشد و به پارك ملي توران در سمنان فرستاده شد. ارديبهشت 1401 بود كه خبر بارداري ايران آمد. سازمان حفاظت محيط زيست در 11 ارديبهشت از تولد سه توله يوز سالم خبر داد و اين اولين زادآوري يوز آسيايي در اسارت بود. از آن سه توله كه تا چند روز سازمان موفق به تعيين جنسيت آنها نشد و گفته شد تعيين جنسيت توله يوز در زمان تولد بسيار سخت است، 2توله از بين رفتند و پيروز توانست قهرمانانه زنده بماند. همان روزها فعالان و كارشناسان اين حوزه از عدم اطلاعرساني دقيق گفتند. آنها انتظار داشتند اين پروژه بومي و ارزشمند در شفافيت اطلاعرساني اتفاق بيفتد، اما به نظر سياستهاي سازمان حفاظت محيط زيست اين نبود. از آن روزها گذشت تا دوباره خبر احتمال بارداري ايران با تيترهايي قطعي راهي خبرگزاري و روزنامهها شد. همه خبرها به گونهاي بود كه بسياري منتظر تولد يوزهايي كوچكي در ارديبهشت 1402 بودند، اما به ناگاه خبري جديد از باردار نبودن ايران منتشر شد. سازمان از سونوگرافي توسط دكتر پيتر كالدول و عدم بارداري ايران خبر داد. خبري كه به سرعت در رسانهها و شبكههاي اجتماعي پيچيد و دوباره بحث عدم شفافيت سازمان را در اين پروژه سر زبانها انداخت. «محمد الموتي»، دبير تشكلهاي مردمنهاد محيط زيستي در گفتوگو با «اعتماد» مشكل اصلي را نبود اطلاعرساني شفاف ميداند. يكي از انتقادات الموتي اين است كه سايت تكثير در اسارت پروتكل پيوست رسانهاي و اطلاعرساني ندارد: «حقيقت اين است كه اطلاعات خاصي نيست و اين بزرگترين انتقاد ما نسبت به سازمان محيط زيست است. در رابطه با بارداري قبلي «ايران» هم ما انتقاد داشتم كه چرا اطلاعرساني دقيقي وجود ندارد. اما علي سلاجقه در 11 اسفند در همايش مجمع عمومي شبكه تشكلهاي محيط زيستي و منابع طبيعي اعلام كردند خطاها را ميپذيرند و ديگر اين روند را تكرار نميكنند. اگر در اين زمينه خاص ميخواهند آن روند پرابهام تكرار نشود بايد پروتكلهاي استاندارد داشته باشند. بايد روي يك سامانه و رويه منظم اطلاعرساني كنند.» الموتي معتقد است در كنار اين اطلاعرساني بايد به صورت هفتگي سايت تكثير مورد بازديد خبرنگاران و كارشناسان مستقل قرار بگيرد و نمايندگان تشكلهاي مردمي هم در جريان روندها قرار بگيرند. الموتي ميگويد: «در رابطه با انتقادات پيشين ما بارها در پاسخ گفتند اولين تجربه مستقيم و كامل سازمان بوده و به دانش بومي ما افزوده شده اما امروز ديگر نميشود بهانهها را پذيرفت و اگر براي بار دوم اين اتفاقات بيفتد نشان از عامدانه بودن آن دارد. مجموعه اظهارنظرات بيربط و متناقض توسط هر مسوولي كه مورد سوال در اين زمينه قرار ميگيرد، نشاندهنده نبود يك سياست و سخنگوي واحد است.» الموتي با اشاره به سوالات بسياري كه در رابطه با زندگي و مرگ پيروز بيجواب مانده اين نظريه را مطرح ميكند كه شايد استراتژي سازمان محيط زيست مخفيكاري و اظهارات دوپهلو باشد: «وقتي اين روند اطلاعرساني كه ابتدا رييس سازمان از احتمال بارداري ميگويد و بعد از آن يك پزشك معتمد هم از احتمال زايمان در چند هفته آينده حرف ميزند و پزشك ديگري ميگويد اصلا امكان بارداري وجود ندارد و در انتها گفته ميشود توده چربي بوده ديگر بسيار سخت ميشود به اظهارات خوشبين بود.» نبود اطلاعرساني دقيق و منتشر شدن مدام اظهاراتي كه حالا به نظر ميرسد هيچ كدام مبناي علمي و عيني نداشتهاند و پيدا نيست با چه انگيزهاي منتشر شدهاند به جايي رسيدهايم كه تماسهاي ما با كارشناسان و فعالان زيست محيطي بيجواب ميماند. آنها از نبود اطلاع دقيق در مورد اين پروژه ميگويند. يكي از آنها «مرتضي پورميرزايي»، مديرعامل انجمن يوزپلنگ ايراني است كه در گفتوگو با «اعتماد» ميگويد: وقتي يك روند شفاف براي موضع روابط عمومي پيشبيني نميشود، نميتوان اظهارنظر كارشناسي ارايه داد: «سازمان بايد يك گزارش مستقل بدهد تا ما بتوانيم بر اساس دادههاي دقيق و شفاف تحليل كنيم. در اين شرايط هيچ داده قابل اعتمادي وجود ندارد.» علي رنجبران، روزنامهنگار و فعال محيط زيست هم در رابطه با خبر باردار نبودن ايران به «اعتماد» ميگويد: «تا جايي كه من ميدانم جفتگيري اتفاق افتاده اما نميدانم به صورت موفق بوده است يا نه؟» او معتقد است ميتوانست در همان يك ماه اول پس از جفتگيري سونوگرافي روي ايران اتفاق بيفتد تا مشخص شود او باردار است يا نه: «خود سونوگرافي خطري براي ايران و هيچ موجودي ندارد. اما مساله اينجاست كه براي سونوگرافي نياز به بيهوشي بوده كه احتمال دارد نظر بر اين بوده كه بيهوشي ميتواند سلامتي حيوان را به خطر بيندازد. آنطور كه من در صحبت با دامپزشكان متوجه شدم در ماه اول پس از جفتگيري اين كار هم خطري ندارد.» او با اشاره به اينكه با ثبت رفتار حيوان و مقايسه آن با رفتارهاي سال قبل يا نمونههاي جهاني ميشود ارزيابي كرد، ميگويد كه نتيجه نهايي و قطعي تنها با سونوگرافي مشخص ميشود. او با توجه به اطلاعاتي كه دارد، ميگويد: براي زايمان احتمالي ايران تمهيدات مناسبي ايجاد شده بود و دامپزشكي از آفريقاي جنوبي هم به ايران سفر كرده است. اين جملات شايد نشاندهنده اين باشد كه سازمان محيط زيست احتمال بالايي براي باردار بودن ايران قائل بوده است. پروژه تكثير در اسارت يوزپلنگ ايراني از ابتدا پروژهاي مورد بحث بود. اتفاقي كه بسياري در ايران با توجه به حساسيتهاي محيط زيستي سالهاي اخير با دقت و توجه آن را دنبال كردند. به دنيا آمدن «پيروز» و تبديل شدن او به يكي از چهرههاي تاثيرگذار در سال گذشته هم توجهات بيشتري را به اين پروژه جذب كرد. هر روز بسياري از ايرانيان به دلواپسي زندگي او را دنبال كردند و مرگ او باعث ايجاد واكنشهاي زيادي در شبكههاي اجتماعي شد. پروژهاي كه بارها سازمان حفاظت محيط زيست از آن دفاع كرد و تجربه اين پروژه را به نفع دانش بومي كشور دانست. حالا سوال اينجاست آيا نبايد براي پروژهاي كه اينچنين مورد توجه قرار گرفته سيستمي شفاف براي اطلاعرساني درست كرد تا اينگونه ابهامات هم مردم و هم كارشناسان را سردرگم نكند.