فرصتهاي بازگشت سوريه به جهان عرب براي ايران
تهران ميتواند رويكرد خود را از رويكرد سياسي به رويكرد اقتصادي در سوريه تغيير بدهد
فريدون مجلسي
درباره مساله بازگشت سوريه به اتحاديه عرب و موافقت كشورهاي عربي با بازگشت اين كشور پس از قهر چند ساله آنچه از ديد من به عنوان يك ايراني مهم است تاثيري است كه بازگشت سوريه به اتحاديه عرب ميتواند براي ايران داشته باشد. جمهوري اسلامي ايران هزينههاي بسياري در اين سالها در سوريه كرده و در سطح منطقهاي و فرامنطقهاي نيز هزينههاي اين همراهي را پرداخت كرده است.
سوريه در بيش از يك دهه گذشته جنگ سختي را پشت سر گذاشته و اين جنگ قربانيان بسياري چه سوري و چه غيرسوري به جا گذاشته است. چند ميليون سوري در كشورهاي مختلف از جمله تركيه پناه گرفتهاند. آخرين صدمهاي هم كه به سوريها وارد شد درد و رنجي بود كه زلزله بر سر آنها آوار كرد.
اكنون سوريه پس از چندين سال براي آنكه دوباره سرپا بايستد از هر كمكي استقبال خواهد كرد. سوريه با عبور از جنگ ميخواهد دوباره به يك كشور تبديل شود. تبديل شدن به يك دولت و يك كشور مسووليتهايي دارد و ميدانيم كه ماموريت اصلي يك دولت رسيدگي به تمام شوون اتباع و شهروندانش است. دولت سوريه از اين به بعد مانند ساير دولتها بايد همان مسووليتي را ايفا كند كه همه دولتها در جهان نسبت به شهروندان خود دارند. اين مسووليت عبارت است از تامين رفاه، امنيت و كاهش دردها و آلام اقتصادي آنها. اكنون نخستين اولويت سوريه، جذب سرمايهگذاريهاي خارجي است.
سوريه پيش از سال 2011 يكي از كشورهاي درجه يك عربي بود و اكنون در مقابل كشورهايي كه در اين سالها پلههاي ترقي را طي كردهاند مانند قطر، امارات، كويت و سلطنت عمان، سوريه به يك كشور درجه دوم و سوم عربي تبديل شده است. اين در حالي است كه سوريه ظرفيت و ويژگيهاي بسياري دارد. از نظر جغرافيايي يك كشور پهناور است كه جمعيت قابل توجهي را هم در خود جا داده و از منابع خوبي هم برخوردار است. سوريه به شرط طي كردن يك مسير عقلاني ميتواند آنچه در اين سالها از دست داده دوباره به دست آورد. سوال اينجاست كه اين بازگشت به كمك چه كساني خواهد بود؟ كشورهاي مطرح عربي از موقعيت خود براي نرم كردن سوريه و براي بازگرداندن سوريه نه فقط به جامعه عرب بلكه به جامعه جهاني استفاده خواهند كرد. اين كشورها امكانات اين كمكرساني را هم دارند. اين در حالي است كه برخي كشورهايي كه در اين سالها كنار سوريه بودند از امكانات اقتصادي آنچناني براي اين كمكرساني برخوردار نيستند. فراموش نكنيد كه قدرت اصلي در اقتصاد نهفته است و امروز قدرت اقتصادي در درجه اول در منطقه در اختيار عربستان و پس از آن ساير كشورهاي حوزه خليج فارس است. امروز حتي عراق هم قدرت بالقوه اقتصادي است و علاوه بر اينكه ميتواند روزانه 5 ميليون بشكه نفت صادر كند با جذب سرمايهگذاريهاي خارجي، پروژههاي بزرگي را هم در جنوب پيش ميبرد.
كشورهاي عربي ميتوانند با سرمايهگذاري و ايجاد اشتغال به سوريه كمك كنند و در چنين شرايطي زيان به سوريه زيان به همه آنها خواهد بود.
سود اين مساله براي ايران اين است كه زمينههاي افراطيگرايي كه در سوريه وجود داشت به تدريج از ميان خواهد رفت. هرچند كه سوريه پيش از جنگ به نسبت ساير كشورهاي جهان عرب انقلابيتر و چپتر بود اما در موضوعات مهم منطقهاي با ساير كشورها همراه بود و در توسعه اجتماعي و فرهنگي نقش بسيار بزرگي داشت. من اميدوار هستم كه بازگشت سوريه به اتحاديه عرب نه تنها تامينكننده منافع اجتماعي مردم سوريه باشد، بلكه به كمك فرهنگي براي ساير كشورهاي ثروتمند عرب هم منتهي شود.
بازگشت سوريه به جهان عرب در شرايطي رخ داده كه وضعيت بينالمللي هم متفاوت است. ما شاهد پايان جهان تكقطبي هستيم و حتي ديگر از جهان دوقطبي هم نميتوانيم سخن بگوييم. چين، هند، روسيه و كشورهاي اروپاي غربي هركدام قدرتهاي خود را دارند و در چنين شرايطي سوريه مجبور به چرخش به تنها يك سمت نيست. در چنين شرايطي ايران نيز ميتواند رويكرد خود را از رويكرد سياسي به رويكرد اقتصادي در سوريه تغيير بدهد.