ادامه از صفحه اول
رفع محدوديتهاي آماري
واقعيت اين است كه جلوگيري از انتشار آمار نتيجه معكوسي براي دولت دارد زيرا بهطور عادي مردم حتي آمار تورم بانك مركزي را قبول ندارند و آن را كم ميدانند، ولي كارشناسان كمابيش آن را ميپذيرند. مردم چرا قبول ندارند؟ چون فكر ميكنند كه تورم بالاي ۱۰۰ درصد است ولي كارشناسان در فضاي عمومي همان ارقام مركز آمار را ميگويند. حالا با اين وضعيت كارشناسان نيز مجبورند همان حرف مردم يعني بالاي ۱۰۰ درصد را بزنند. اگر دولت اين رقم مورد ادعاي جامعه را رد كند، بايد به آمار رسمي استناد كند آماري كه مانع از انتشارش شده است و اين پذيرفتني نيست. مساله اين است كه آمار بانك مركزي يا مركز آمار هيچ تغييري در واقعيت نميدهند، فقط آن را ميسنجند مثل دماسنجي كه تب بيمار را اندازه ميگيرد. با نابود كردن دماسنج، تب كم نميشود فقط آگاهي رسمي و دقيق از آن زايل ميشود. اين مساله درباره آمار ثبت احوال هم هست كه تاكنون آمار جمعيتي سال گذشته را منتشر نكرده است و اصولا دسترسي به بخش آماري آن دچار اختلال است.
آمار دقيق و بهروز، ابزار مهم و ضروري براي هر گونه برنامهريزي است. دولت محترم گمان نكند كه راه مهار تورم حذف گزارشهاي آماري آن است. تورم عينيتي دارد كه در مغازه خود را نشان ميدهد. اصولا اغلب مردم دركي يا حتي اطلاعي از رقم تورم ندارند. اجازه ندهيد كه با منع انتشار گزارشهاي معتبر درباره تورم، اشتغال، توليد، هزينه و درآمد و جمعيت و... گزارشها و اخبار غيرواقعي جايگزين آمار معتبر شود. بيش از آنكه مردم گمراه شوند، مديران كشور دچار انحراف تحليلي خواهند شد. اميد است كه خيلي سريع دستور داده شود كه گزارشهاي اصلي تورم و ساير امور مطابق قاعده قبلي منتشر شود. لطفا خود و جامعه را از نعمت آمار صحيح و به موقع محروم نكنيد.
تورم و تنازع بقا
منابع محدود براي كنار زدن رقبا نيازمند تورم هستيد، تورم براي كساني كه دسترسي محدود به منابع بانكي و بازار سرمايه دارند ريسك بزرگي است و اگر شما اين محدوديت را كمتر داشته باشيد به راحتي در سيكلهاي تورمي و با استفاده از نرخ بهره حقيقي منفي آنها را از چرخه اقتصاد حذف ميكنيد يا آنها را در ساختار خود ادغام مينماييد و اين چرخه با سرعت بسيار بالايي در اقتصاد ايران از سال ۱۳۹۷ تا امروز (۱۴۰۲) در حال حركت است.
دگرگونشدهها
به نظر نويسنده، مهدي نصيري را ميتوان شاخصترين فعال سياسي دگرگونشده سالهاي اخير دانست كه با تاثيرگذاري رسانهاي خالق موج جديدي از تضارب آرا و مباحث جدي فكري و عقيدتي در حوزههاي ديني، سياسي و اجتماعي بوده است. او در نوشتههاي اخير خود به ريشههاي تحول فكري خود در حوزههاي مختلف پرداخته است.
درباره دگرگونشدگي و شخصيتهاي دگرگونشده پساانقلابي مباحث مختلفي ميتوان مطرح كرد كه اگر مجالي باشد در آينده مطرح خواهم كرد.