پيروزي اردوغان و موازنه منافع قدرتهاي منطقهاي و اروپا
در كنار موارد بالا ميتوان گفت از نظر بنده پيروزي دوباره رييسجمهور اردوغان براي قدرتهاي منطقهاي و حتي اروپا نيز به صرفهتر است.
براي تحليل اين گذاره ميتوان از نظريه موازنه منافع در روابط بينالملل وام گرفت. تركيه داراي جايگاه فوقالعاده استراتژيك و از منظر ژئوپليتيك به مثابه پلي بين شرق و غرب و اوراسيا عمل ميكند. هر گونه تغيير و تحول قدرت و گفتمان سياست خارجي در اين كشور روي معادلات منطقهاي در مناطق مختلف تاثيرگذار خواهد بود. مسلما ماندن رييس جمهور اردوغان در اريكه قدرت براي همه قدرتهاي منطقهاي مانند ايران، عربستانسعودي، مصر، روسيه و اتحاديه اروپا به يك اندازه نفع و ضرر ندارد كما اينكه پيروزي كمال قليچداراوغلو هم به يك اندازه براي همسايههاي تركيه و قدرتهاي منطقهاي نفع و ضرر ندارد اما آنچه ميتوان گفت اين است كه بهطور نسبي موازنه منافع بين همگان در صورت ماندن اردوغان در صحنه قدرت بيشتر از رفتن او است، زيرا اگرچه تركيه عضوي از ناتو محسوب ميشود اما داراي رابطهاي متوازن با شرق ازجمله روسيه و ايران است و در قضاياي سوريه، قرهباغ كوهستاني، ليبي، اوكراين و كريدور غلات با روسيه بهرغم تضاد منافع رابطهاي متوازن و متعادل دارد، همچنين در بيشتر موارد با تحريمهاي غرب عليه ايران همكاري نكرده و به همكاريهاي سياسي و اقتصادي و حتي امنيتي خود با ايران بهرغم تضاد منافع در معادلات منطقهاي ادامه داده است. در راستاي تنشزدايي نيز چندي است در پي عاديسازي روابط با مصر و سوريه است. پيشتر با عربستان سعودي و امارات متحده عربي نيز براي تنشزدايي و افزايش همكاريهاي اقتصادي به توافق رسيده بود، اما در صورت پيروزي نامزد مخالفان يعني كمال قلچيدار اوغلو به نظر ميرسد دولت او وزن بيشتري به رابطه با غرب خواهد داد، در درون ناتو به همگرايي بيشتر اين اتحاد عليه روسيه كمك و با عضويت سوئد در اين پيمان نظامي موافقت خواهد كرد. حتي بنا بر اظهارات خود قليچدار اوغلو دولت او به تحريمهاي غرب عليه روسيه خواهد پيوست بنابراين خبري از كريدور غلات يا كريدور انرژي كه به دنبال ايجاد يك پايانه به منظور وارد كردن انرژي از روسيه و سپس صادر كردن آن به اروپا است نخواهد بود پروژهاي كه بعد از جنگ اوكراين و تحريمهاي اروپا بر انرژي روسيه بر سر زبانها افتاد. از طرف ديگر بهغم تضاد منافع روسيه و تركيه در جنگ قفقاز بين آذربايجان و ارمنستان ميتوان گفت كنترل تنشها و توافقنامههاي آتشبس تا حد زيادي به ابتكار شخص اردوغان و پوتين به وقوع پيوست. در موضوع سوريه نيز كمال قليچداراوغلو از اظهارنظرهايش چنين استنباط ميشود كه در ازاي خروج نيروهاي تركيه از شمال سوريه خواهان برقراري رابطه ديپلماتيك با سوريه است. اگرچه حضور نيروهاي تركيه با خواست دولت سوريه نبوده و عملا با بهانه مبارزه با تروريسم كنترل بخشهايي از شمال سوريه را در دست دارد اما در صورت خروج تركيه عملا شمال سوريه با خلأ قدرت مواجه خواهد شد به تبع آن فعاليت گروههاي تروريستي و درگيري بين آنها دوباره خواهد شد. امري كه باتوجه به درگيري روسيه در جنگ اوكراين و بيميلي دولت بايدن براي اجراي عمليات نظامي در منطقه و نيز ضعف دولت مركزي سوريه در مواجهه با گروههاي تروريستي و تجزيهطلب، خطر تجديد قواي گروههاي تروريستي دوچندان خواهد شد؛ مسالهاي كه خوشايند غرب نيز نخواهد بود، بنابراين بهطور خلاصه ميتوان گفت با همه مشكلاتي كه تركيه با قدرتهاي شرق و غرب در بعضي معادلات دارد در صورت پيروزي رييسجمهور اردوغان موازنه منافع بين همگان همچنان برقرار خواهد بود. از طرف ديگر بهرغم همكاريهاي تركيه با روسيه، ايران و چين براي غرب و اتحاديه اروپا نيز پيروزي اردوغان به دلايل زير منطقيتر و به صرفهتر خواهد بود:
اول، جنگي كه با تهاجم روسيه به اوكراين آغاز شد ارزش محوري تركيه را افزايش داده است. افزايش اهميت تنگهها و درياي سياه براي توقف روسيه در كنار آن نقش تركيه به عنوان يك ميانجي بين روسيه و اوكراين. در صورت پيروزي قليچدار اوغلو و اجراي سياست نزديكي به غرب اين نقش ميانجيگري كه ماحصل آن كريدور غلات و تامين امنيت زنجيره تامين كالا و خوراك بود عملا كنار گذاشته خواهد شد.
دوم، آغاز پايان نظم بينالملل مابعد 1945، تسريع «دوره گذار سيستمي» در نظام بينالملل كه با جنگ اوكراين آغاز شد، برههاي كه نظم موجود بهشدت ضعيف شده اما نظم جديد هنوز متولد نشده است و در اين زمينه درك از تركيه به عنوان يك شريك و همسايه ضروري و پذيرش آن به عنوان «بازيگر كليدي منطقهاي» در نظم جديد.
سوم، بحران جهاني شدن و اهميت ژئواستراتژيك تركيه در روابط جهاني از امنيت غذايي تا زنجيره تامين در زمينههاي اقتصادي، انرژي و ترانزيت.
چهارم، جهان و غرب 23 سال است كه به تركيه اردوغان عادت كردهاند آنها ميدانند كه كدام بازي سياست خارجي را با اردوغان انجام دهند. از سوي ديگر ابهام در مورد چشمانداز سياست خارجي اپوزيسيون زياد است، اين يعني با وجود همه مشكلات قطعيت به بلاتكليفي و ابهام ترجيح داده ميشود.
پنجم، با وجود تمام انتقادات تند غرب، اردوغان «مفيدترين رهبر» براي اتحاديه اروپا است به ويژه از منظر يك چشمانداز استراتژيك. از نگاه اروپا اردوغان بحران پناهجويان را با نگه داشتن همه پناهندگان در داخل تركيه حل و در جنگ عليه داعش شركت كرد درحالي كه خواستار احياي مذاكرات عضويت كامل در اتحاديه اروپا نيز نيست. اين باعث ميشود تركيه از يك عضو كامل به يك همسايه يا شريك مهم اروپا تنزل يابد و به غرب اجازه دهد برتري لفاظي نسبت به تضعيف دموكراسي و حقوق بشر در تركيه داشته باشد.
ششم، بهرغم همه مشكلاتي كه اتحاديه اروپا با تركيه كنوني دارد در موضوع مهاجرت و پناهندگان به توافق كلي و منطقي با دولت اردوغان رسيده است طوريكه هماكنون تركيه ميزبان بيش از چهار ميليون سوري و بيش از يك ميليون افغاني و عراقي است؛ امري كه در صورت پيروزي كمال قليچدار اوغلو با توجه به شعار انتخاباتي مبني بر بازگرداندن پناهندگان سوري به كشور خود ميتواند بار ديگر باعث بروز بحران پناهندگان و هجوم سيلآساي ميليونها نفر به سمت مرزهاي اتحاديه اروپا شود.