بازار بيزاري!
فورا ياد يكي از آشنايان افتادم كه خانوادهاي هفت نفره هستند و در يك واحد 45 متري در جواديه زندگي ميكنند، ياد پشتبام خوابي، منازل اجاره اشتراكي با چند خانواده و ديگر خيالم را به پايينتر شهر نبردم تا تعادلم حفظ شود. راستش فكر كردم درب يكي از اين ويلاها را بزنم و مالك را بخواهم و بگويم از شما، از ثروتتان و از راههاي درآمدتان و از زمينههاي اين همه نابرابري بيزارم! احتمالا نوكرش از خجالتم درميآمد و اگر كار بالا ميگرفت با تصور مجنون بودنم در كلانتري رضايت ميداد و آزادم ميكرد! نميخواهم دعواي قديمي جنگ اغنيا با فقرا را پيش بكشم كه ديگر كسي حوصله شنيدنش را ندارد، ميخواهم از بيزاري بگويم كه با دليل يا بيدليل وجود دارد و در اغلب زمينهها در حال سوزاندن ريشههاي استواري جامعه است. متاسفانه به علت بسياري از سياستها و مناسبات غلط و جفاآلود امروز بازار بيزاري داغ است و ميبينيم كه در برخي تريبونها بدون لكنت زبان اعلام ميشود! منتها بيزاري اصلي و اساسي مفقود است. برائتي كه بايد از اختلاف طبقاتي اعلام و در عمل مجدانه پيگيري شود از چند خانم بيحجاب صورت ميگيرد، گويي اگر شالها از روي گردن به سر رفتند بهشت برين حاصل ميشود و جهنمي كه برخي از آن ميسوزند، سرد و خاموش ميشود! همه مشكل بيزاري همين جاست! كساني كه معناي تفاوت زعفرانيه و خانيآباد را نميفهمند يا نميخواهند بفهمند يا خود در به وجود آمدن اين تفاوت يا قوام آن شريك بودهاند، سوراخ دعاي بيزاري را گم كردهاند. پيامبر اسلام از مشركان برائت ميجست ولي مشهور نيست كه از گناه صغيرهاي دستور برائت بدهد.حتي در مرزبندي با كافران اعلام كرد كه آنچه شما ميپرستيد من نميپرستم و... دين شما براي خودتان و دين من براي خودم لذا بايد پرسيد اين همه بيزاري از بيحجابان از كدام آيه قراني يا سيره نبوي حاصل ميشود؟ چون فقر از درآيد ايمان از پنجره خارج ميشود و از پيامبر منقول است كه فقر نزديك كفر است.پس آنچه ايمان مردم را در بعدي كلان هدف هدم قرار ميدهد، فقر است و اگر كسي نگران ايمان مردم است ابتدا و اساسا بايد روي زدودن فقر و بالاتر از آن اختلاف شديد و مبتذل طبقاتي تمركز كند. به نظر ميرسد هنوز اثرات مخرب و ويرانگر فقر و فاصله طبقاتي شناخته نشده است يا اراده و دانشي براي از بين بردن آن به چشم نميخورد. بيترديد بسياري از ناهنجاريهاي اجتماعي كه فساد و فحشا جزيي از آن است از تنگدستي و بينوايي و گسترش آن حاصل ميشود و پربيراهه است اگر تصور كنيم مردم با وعدهها و شعارهاي فقرزدايي در امان خواهند ماند و خسارات غيرقابل جبران اساس جامعه را تهديد نميكند.آرامش واقعي مردم وقتي حاصل ميشود كه امنيت معيشت داشته باشند و اين بزرگترين امنيتهاست. فقر و فاصله ويرانگر طبقاتي روزانه تلفات ميگيرد و جراحتهاي معنوي و رواني آن قابل احصا نيست. طبيعي است كه اگر مردم تورم كمرشكن را بر تن و جان خود احساس ميكنند مسبب آن را تصميمگيران بدانند.اتفاقا اينجاست كه نبايد از مردم انتظار نظر تخصصي داشت و برايشان توجيه اقتصادي كرد؟ مسوولان موظفند كه به نمايندگي از مردم فقر و تورم و گراني را ريشهكن كنند و اگر راهش را بلد نيستند يا اولويتهاي ديگر را براي خود تعريف كردهاند اين هيچ ارتباطي به مردم ندارد. فشار اصلي خسارتهاي ناشي از كمبود درآمدهاي دولت متوجه مردم و خصوصا ضعيفترين اقشار جامعه است و مسوولان براي رفع اين فشارها برنامه مشخصي ندارند يا تاكنون ابراز نكردهاند.اتفاقا دولت جديد بيش از دولتهاي ديگر مسوول است، چراكه بارها اعلام كرده كه با همين اختيارات و با همين شرايط كلي ميتواند مشكلات كشور را حل كند. متاسفانه نه تنها شاهد اقدامات و سياستهاي كلان تورمزدا و ارتقاي وضعيت محرومان جامعه نيستيم، بلكه مردم احساس نميكنند كه مسوولان در كنار آنها دردها و رنجهاي اقتصادي را تحمل ميكنند.كار روزنامه اعتماد بسيار به موقع و بجا بود كه سراغ شخصيتهاي سياسي رفت و از آنها پيرامون درآمدها و محل اقامتشان پرسيد، اميد است كه اين كار ادامه پيدا كند و خود مسوولان داوطلبانه ميزان درآمد خويش و اوضاع سكونتشان و تحصيل فرزندانشان را اعلام كنند.چه اشكالي دارد كه منازل وزيران و وكيلان در نازيآباد و خانيآباد و فلاح و عبدلآباد باشد و حقوقشان سقف معين و اعلام شدهاي داشته باشد؟ البته اين كمك مستقيمي به معيشت محرومان نميكند ولي آرامش رواني نسبي ميآفريند و باعث ميشود كه مسوولان درد مردم را تا حدودي لمس كنند و با شعارهاي خود براي آنها هزينههاي غيرضرور نتراشند. بازار بيزاري بنيانكن را در فاصله طبقاتي بايد كساد كرد.