يادي از رضا حداد در مقام كارگردان تئاتر
تجربهگرا و اهل مكاشفه
مريم آموسا
رضا حداد مردي كه بسياري او را به عنوان يكي از حاميان تئاتر ميشناسند در سال 1348 در آباده متولد شد. تئاتر خواند، نمايشهاي متعددي روي صحنه برد و تور نمايشهايش را در كشورهاي مختلف برپا كرد و جوايز متعدد بينالمللي را از آن خود كرد، روز 29 فروردين ماه پس از شادماني براي تيم محبوبش پرسپوليس صحنه نمايش را ترك كرد و با زندگي بدرود گفت. پيكر او در آخرين روز ارديبهشت پس از خداحافظي باشكوهي كه خانواده و دوستان همصنفش برايش ترتيب داده بودند تا خانه ابدياش در قطعه هنرمندان ايران بدرقه شد. رضا حداد كه دانشآموخته كارگرداني تئاتر در مقطع كارشناسي ارشد از دانشگاه هنر و معماري تهران بود نخستين نمايشش را در سال 1365 روي صحنه برد و محمد چرمشير يكي از نمايشنامهنويساني بود كه آثارش محبوب رضا حداد بود. او پنج نمايشنامه «با دهان بند سكوت»، «مكاشفه در باب يك مهماني خاموش»، «آمديم، نبوديد، رفتيم»، «كابوسهاي خندهدار براي شب و چندتايي هم براي روز»، «كسي نيست همه داستانها را به ياد آورد»، «كشتن كفتر چاهي» و «بيبي و سرباز دل» نوشته چرمشير را كارگرداني كرد. حداد همچنين نمايش «مكاشفه در باب يك مهماني خاموش» نوشته آتيلا پسياني را روي صحنه برد. نمايشي كه متن و تمرين همزمان با هم شكل گرفتند. حداد علاقه خاصي به خلق نمايشهايي با رگههاي پست مدرن داشت و او با خدمت گرفتن المانهاي تصويري تلاش كرد تا مخاطب با نمايشهايش ارتباط بهتري برقرار كند. او معتقد بود؛ اصليترين موضوع در تئاتر بازيگر است و در برخي نمايشهاي او از جمله «مكاشفه در باب يك مهماني خاموش» حضورش كمرنگ ميشود و زير سيطره صدا، نور و تصوير قرار ميگيرد. حداد معتقد بود براي رسيدن به هدف مطلوب بايد حتي جانب افراط را پيش گرفت تا به شكل نهايي و مطلوب رسيد. بايد تجربه كرد تا پذيرفت يا پروژه پيش رفته يا شكست خورده است. حداد تئاتر را تئاتر بيچيز نميخواست. تئاتر براي او پرطمطراق بود؛ پر از تصوير و صوت كه به نوعي نشانگر زندگي امروز ماست كه زير هجوم اين ابزارها گير افتادهايم. حداد بخشي از تمركز خود را در عرصه تبليغات گذاشته بود و عضو هيات موسس و مديرعامل هلدينگ گروه ارتباطي شبكه آفتاب بود و با امكاناتي كه دراختيار داشت تلاش كرد كه تئاتر به سمت تجاري شدن پيش برود. او از حاميان هنر نمايش
به شمار ميرفت و با راهاندازي تماشاخانه آفتاب تلاش كرد تا به فضاها و امكانات هنر نمايش بيفزايد. او همچنين گروه تئاتر سايه را 1380 راهاندازي كرد و سيامك انصاري، ليلي رشيدي، برزو ارجمند و پانتهآ پناهيها از اعضاي اصلي اين گروه به شمار ميرفتند. اين گروه در طول يك دهه فعاليت مستمر، تمركز خود را بر تئاتر تجربي قرار داد. حداد با شناختي كه از هنر تبليغات داشت از جمله كساني بود كه تلاش كرد، بخشي از بيلبوردهاي شهر تهران به تبليغات تئاتر اختصاص داده شود. پيشتر تبليغات تئاتر تنها منحصر به پوسترها و اعلانهايي ميشود كه در برخي مناطق شهر نصب ميشد. او با اين كار تلاش ميكرد تا به بخشي از شكوه و عظمتي كه براي تئاتر متصور بود، پاسخ بدهد. او همچنين كارگرداني برخي رويدادهاي فرهنگي و هنري را برعهده داشت. او دبير نخستين دوره جشن كارگردان بود. حداد كه حامي برگزاري برخي رويدادهاي هنري بود روز 29 فروردين ماه با سكته قلبي در منزلش با جهان بدرود گفت. نام و يادش گرامي.