ادامه از صفحه اول
گزارش حضور وكلا در دادسراي امنيت اوين
اينكه تعداد زيادي وكيل در مقام «متهم» و با قيد «جلب در صورت عدم حضور» به دادسراي امنيت «احضار» شوند، بدون شك نه مدبرانه است و نه داراي وجاهت حقوقي كافي. ايجاد پي در پي تصويري خشن و متكي به رفتارهاي سلبي در حوزه اقدامات قضايي، قطعا به نفع هيچ كس و در راس آن خود دستگاه قضايي نيست. خصوصا وقتي امكان تعامل مثبت و محترمانه به صورت گسترده وجود دارد. بنابراين اندكي تدبير بيشتر در اين دست امور حتما و قطعا ميتواند تاثيري بسيار عميق و مثبت، قبل از هر چيز بر شأنيت عمومي خود دستگاه قضايي بگذارد. كما اينكه سابق بر اين نيز بارها شاهد احضارها يا فرامين غيرضروري از اين دست بوديم كه هيچ سودي نميشد در آن يافت. به هر تقدير اميدوارم توجه بيشتر به تدبير در امور مختلف كشور و البته پذيرش انتقاداتي كه در كشور نسبت به رويههاي فعلي وجود دارد، راه را براي ترسيم آيندهاي متفاوت پيش روي همه ما فراهم كند.
آموزش عمومي در اغما
مساله اين است كه آموزش و پرورش الگوي كلي نهادهاي حكومتي و جامعه است و به همين علت سنگاپور در اين رتبهبنديها اول ميشود. تا زماني كه آموزش و پرورش جايگاه شايستهاي پيدا نكند، ممكن نيست كه به مراحل اصلي توسعه و پيشرفت گام بگذاريم و به موازاتي كه نظام آموزشي عقبگرد ميكند ساير نهادها هم در مسير پسرفت خواهند بود همچنان كه در اين مسير هستيم. تقريبا بخش مهمي از نابسامانيها و ناهنجاريها ريشه در ضعف نظام آموزشي و جامعهپذيري كودكانمان دارد. مهمترين مشكلات نظام آموزشي آنهايي نيستند كه امروز در سطح جامعه مطرح است، البته اينها مسائل مهمي هستند، ولي مهمترين ضعف نظام آموزش عمومي و ابتدايي و متوسطه ايران، فقدان فلسفه آموزش در جهت تربيت نوجوانان و جوانان خلاق، توانمند، منتقد و آزاد است. جواناني كه از طريق اين آموزش متكي به نفس بار آيند و اميد به آينده در آنان موج بزند. مدرسه در كنارخانه، مأمن اصلي آنان باشد. با اين وضعيت آموزشي احتمالا پس از اين بدتر هم خواهد شد و تعداد دانشآموزان ترك تحصيلكرده بيشتر شده و از كيفيت آموزشي كاسته و در عين حال بر نابرابري آموزشي افزوده خواهد شد. مساله در ايران زياد داريم، ولي آموزش عمومي و سپس دانشگاهي جزو چند مساله اصلي كشور است كه نه به عنوان مساله شناخته ميشوند و نه از نظر ساختار رسمي ايده ايجابي و مثبتي براي آن وجود دارد.
سرانجام، فرجامِ برجام؟
تا دستاوردهاي احياي برجام به نام دولت تازه بر صدر نشسته نوشته شود. اما چرخ روزگار آنگونه كه برخي افراد و جريانات تصور ميكردند، نچرخيد تا طي بيش از 2سال گذشته مردم ذيل شديدترين فشارهاي اقتصادي و معيشتي قرار بگيرند. واقع آنكه اصلاحطلبان برخلاف رقبا، هرگز به دنبال ثبت دستاوردها به نام خود نيستند؛ هر دولتي كه بتواند ذرهاي از آلام ملت را كاهش دهد بايد مورد حمايت قرار بگيرد. مردم ايران سالهاست كه زير فشار تحريمها قرار دارند و هزينههاي تحريم را ميپردازند. اين در حالي است كه كاسبان تحريم در مسير احياي برجام مانعتراشي ميكنند و تحريمها را نوعي نعمت ميدانند. تحريمها تنها براي كاسبان تحريم، نعمت است اما براي مردم تهديد است و مصيبت.
سقوط پرشتاب طبقه متوسط!
از پيامدهاي زيانبار سقوط طبقه متوسط است. معضلات اجتماعي هميشه در نتيجه مشكلات اقتصادي افزايش پيدا ميكنند و بايد به اين واقعيت تلخ اذعان كنيم كه اين روزها در نتيجه از بين رفتن طبقه متوسط جامعه، معضلات اجتماعي در جامعه ما پررنگتر از هميشه شده است! مقابله با فقر و افزايش رفاه اقتصادي و اجتماعي از مهمترين اهداف دولت پس از پيروزي انقلاب اسلامي تعريف شد كه امروز با بررسي وضعيت شاخصهاي ضريب جيني و تورم متوجه ميشويم كه اين اهداف كمرنگ و كمرنگتر شده و به نتايج مطلوبي ختم نشده است! از آنجايي كه بقاي حكومت و نظام سياسي در هر كشوري وابسته به رضايت عموم مردم از حكومت است، تعميق فقر و سقوط طبقه متوسط كه بيشترين افراد يك جامعه را تشكيل ميدهند، يكي از خطرات جدي براي بقاي نظام سياسي كشور محسوب ميشود.