توله شيرهاي سفيد و اولويت مسائل محيط زيست
طاهر قديريان
بيش از 10 روزي ميشود كه 4 توله شير سفيد در پارك چمران كرج به دنيا آمدهاند. برخي روزنامهها در صفحه اول خود با نوشتههايي مانند «گونه در خطر انقراض شير سفيد» يا «مردم نگران سلامتي توله شيرها نباشند» اين خبر را منعكس كردند. اما اصلا شير سفيد چيست؟ آيا گونهاي مجزاست؟ چه اولويتي در مسائل بيكران محيط زيستي اين مملكت دارد؟ و آيا بايد نگران آنها باشيم؟
در كتاب «گربههاي وحشي» نوشته فيونا و مل سانكوئيست درباره شير سفيد آمده است كه «شيرهاي سفيد با چشمهاي روشن و خز شيريرنگشان به سوگلي جديد دنياي جانوران تبديل شدهاند. عدهاي آن را يك نماد معنوي مقدس ميدانند و عدهاي ديگر آن را كالايي ارزشمند براي كشاندن بازديدكنندگان به باغوحشها. اين گربههاي سفيد زيبا و پرطرفدار، در طبيعت، هرازگاهي در آفريقاي جنوبي و در ميان شيرهاي وحشي گندمگون پيدا ميشوند، اما بسيار كميابند و در 100 سال گذشته بيشتر از تعداد انگشتان يك دست از آنها ديده نشده است.
تولههاي سفيد را گرفتند و به باغوحشي در پرتوريا بردند. امروزه حدود 500 شير سفيد كه از اين تولهها و يك جفت شير سفيد ديگر گرفته شدهاند در باغوحشها و سيركها در سراسر دنيا پراكندهاند. شير سفيد گونهاي جدا از شير گندمگون نيست، بلكه رنگي ديگر از شير معمولي است. خز سفيدش نتيجه جهشي در ژن رنگ موهاست و همچون ببر سفيد، گونهاي در خطر انقراض نيست. شير سفيد نيز مانند جانوران سفيد ديگر در طبيعت كمياب است و همين آنها را آسيبپذير ميسازد، زيرا مردم ميخواهند آنها را ببينند، در نتيجه باغوحشها و سيركها با خويشآميزي شيرهايي كه خويشاوندي نزديكي با هم دارند تعداد بيشتري شير سفيد توليد ميكنند. شيوه تكثير شير سفيد جفت كردن دو شيري است كه داراي همان جهش در ژن رنگ مو هستند، زيرا هنگامي كه هم نر و هم ماده حامل همان ژن سفيد باشند، احتمال زيادي وجود دارد كه يكي از تولههايشان سفيد باشد. اما از آنجا كه بيشتر شيرهايي كه حامل جهش سفيد هستند با هم خويشاوندند، زادآوري شيرهاي سفيد با همديگر به معناي زادآوري مداوم خويشاوندان نزديك و جفتگيري پدر با دختر و برادر با خواهر است. بنابراين همچون ببرهاي سفيد، در اين فرآيند نيز توله شيرهايي با انواع مشكلات جسمي و ذهني به دنيا ميآيند.»
پس شيرهاي سفيد گونه مجزايي نيستند و تكثير آنها نتيجه خودخواهي ما انسانهاست و فارغ از همه مسائل مربوط به حقوق حيوانات و شرايط عجيب تكثير، كاركردي جز سرگرمي در باغوحشها ندارند. پيوند زدن سرنوشت اين تولهها به پيروز (توله يوزپلنگ به دنيا آمده در اسارت) هم درست نيست، چون هر چند انتقاداتي به نحوه به دنيا آمدن و برخورد رسانهها با پيروز وارد است، اما پيروز اولين توله يوزپلنگ ايراني به دنيا آمده در اسارت بود و يوزپلنگ هم به شدت در معرض خطر انقراض.
نكته بعدي اولويت اين موضوع است. حتي اگر همه مشكلات محيط زيستي اين سرزمين را فهرست كنيد به نظرم توله شيرهاي سفيد جايي در آن ندارند. پس بهتر است روزنامهها به جاي پرداختن به موضوعي كه اولويتي در مسائل محيط زيست ايران ندارد به موضوعات مهمي مانند تغيير اقليم، فرونشست زمين، تخريب زيستگاه، قاچاق گونههاي حيات وحش و ... بپردازند و اگر ميخواهند به موضوع شيرهاي سفيد بپردازند بايد نسبت به اينگونه تكثيرها انتقاد داشته باشند.
نكته بعدي دعوت از مردم براي نامگذاري تولههاست. تا وقتي فضاي مجازي و رسانهها ما را با ماده شير سفيدي به نام دنا مشغول ميكنند خب معلوم است كه از دناي واقعي بيخبر باشيم، دنايي كه با بيش از 50 قله بالاي 4000 متر به قول قشقاييها «شاه كوههاي ايران است»، دنايي كه منشا كارون حياتبخش است، دنايي كه خانه پلنگهايي است كه هر چند نام ندارند و سلبريتي نيستند، اما كاركرد مهمي در اكوسيستم دارند؛ اما زخمهاي بسياري بر پيكره آن وارد كرده و هر از چندي زمزمه ساخت سد در سرشاخههاي كارون در دنا به گوش ميرسد.
پس بهتر است رسانهها دنا و گونههاي واقعا در معرض خطر انقراض ايران و نقش بيبديل آنها در زندگي خودمان را به مردم معرفي كنند نه اينكه توجه عمومي را صرف موضوعاتي مثل شيرهاي سفيد كنند كه نه تنها منجر به توليد تولههاي مريض و با نقص ژنتيكي ميشود، بلكه كاركردي جز سرگرمي ما ندارند.