جاي خالي روزنامهنگاري مستقل در روايت ايذه
از همه مهمتر عدليه مستقل و بيطرف كه حداقل برداشت عمومي دربارهاش اين گونه نيست. در اين بين ميخواهم بر نقش روايتگري مستقل و موثق تاكيد كنم. منطقا كسي نبايد انتظار داشته باشد كه روايت صدا و سيما هر قدر كه حرفهاي به نظر برسد مورد قبول اكثريت جامعه قرار بگيرد. اين رسانه حتی ظاهر بيطرف را هم نه خواسته و نه توانسته رعايت كند. در هر اختلافي كه رخ داده، اين رسانه يك طرف دعواست. ميماند رسانههاي ديگر همچون روزنامهها. آيا امروز مدير مسوول و سردبيري هست كه ريسك فرستادن روزنامهنگاران خود به ايذه براي تهيه گزارش مستقل را به جان بخرد؟ احتمالا در بين روزنامهنگاران هنوز آرمانگراييهاي فراواني هست تا تن به خطر بدهند و به دل ماجرا بزنند، اما مديران و سردبيران هنوز عاقبت دو روزنامهنگار در بند پيش چشمشان است. و تازه فرض كه رفتند و گزارش را تهيه كردند؛ اگر نتيجه گزارششان خلاف روايت رسمي باشد چه؟ آيا امكان انتشار بيدغدغه آن را دارند؟ آيا هنوز معلوم نشده كه با فرض هزينههاي موردي كه چنين نقشآفريني رسانهها براي حاكميت دارد، در مجموع و در يك نگاه كلان، وجود چنين ظرفيتي براي كشور و فيصلهبخشي بسياري از اختلافات و خصومتها لازم است؟