• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5509 -
  • ۱۴۰۲ شنبه ۲۷ خرداد

ظريف، صدايي كه شنيدني نيست

به گونه‌اي به خودآگاهي جمعي و ضمير ناخودآگاه آنان بدل شده است، تهيه جزوه و گاه كتابچه‌اي حاوي سياهه و فهرست فرازمندي از مسائل كشور در ميدان مديريت خود بوده است كه بيشتر رونويسي از مديران قبلي البته نسخه به‌روز شده مسائل كشور است. تفاوت و اختلاف مديران عالي مياني در چيدمان و اولويت‌بندي مسائل است. وزيران در برنامه‌هاي وزارتي خود به اين همت خاص و برجسته خود مي‌بالند كه براساس پيمايش‌ها و پژوهش‌هاي نوين و كم‌مانند يا بي‌سابقه، تمامي مسائل خرد را شناسايي كرده‌اند و آرزومندانه وعده مي‌داده‌اند كه به تمامي آنها، نه يك مساله كم، بل همه مسائل را حل و رفع خواهند كرد. دستاورد اين نگاه مديريت جهان سومي و توسعه‌نيافته تلمبار شدن مسائل كشور از دهه‌هاي 40 تاكنون است كه همگي آنها هم پيوست‌هاي مطالعات اجتماعي و فني و سياسي و اقتصادي و نيازسنجي و پيمايش داشته‌اند كه نمونه بارز و متاخر آن شناسايي 1000 مساله و سپس كاهش آن به 100 مساله مهم كشور در مركز بررسي استراتژيك رياست‌جمهوري در دولت پيشين است كه سرنوشت آن از پيش روشن بود. مديريتي كه بخواهد همه مسائل را حل و رفع كند، به حل هيچ مساله‌اي موفق و قادر نخواهد شد. مديريت علم مقتصد بودن و توازن بخشي بين امكانات و سرمايه‌هاي انساني و فني و مالي و سازماني با آرزوها يعني اهداف عالي است. علم مديريت مي‌آموزد آن‌كه در درياي مسائل مي‌خواهد شنا كند، در زير امواج بي‌كرانه و متلاطم گذشته و حال و آينده به ساحل گره‌گشاي مسائل دست نمي‌يايد و حل معمايي نخواهد كرد. مديريت واقع‌گرا و امكان‌سنج چون كشاورزي است كه وضعيت خاك، آب، هوا، باد و تاريخ و فضاي زيست خود را مي‌شناسد و برمبناي دانش و تجربه سرشار و راستين و غيرانتزاعي پدران، هم‌محلي و خود مي‌داند در اينجا و اكنون چه محصولي ممكن است؛ هر چند هزاران خيال و آرزوي هم‌كاره بودن و كاشت همه‌گونه گياهان را در سر داشته باشد. كشاورزي گفت‌وگوي ميان كشاورز با «عناصر اربعه» زمين و هوا و آب و باد است نه دستورات (بخشنامه) آرزومندانه دولت با كشاورز. 
دانش تحليلي و جزيي‌نگر در مديريتي تجربه‌گرا نمي‌تواند از مسائل جزيي به مساله‌اي تركيبي و هسته‌اي و كلي گذر كند، زيرا گفتمان كلي‌نگري در دانش غالب و رسمي امروز ما امري مذموم و انتزاعي و «هگلي» برشمرده شده است. 
ظريف در جاي درستي در تاريخ مديريت كشور ايستاده است و بر نكته‌اي كلي اشاره و تاكيد دارد كه فقر و فقدان دانش جزنگر و مديريت تجربه‌گرا آن را برنمي‌تابد؛ مساله كلي «گفتمان». البته نه گفتمان مفهوم‌محور و انتزاعي انسان‌شناختي و جامعه‌شناختي و سياسي و اقتصادي بلكه «گفتمان مديريتي». امروز چالش ميان دولت‌ها چالش ميان گفتمان‌هاي مديريتي سياسي و فرهنگي و اقتصادي است. گفت‌وگوي گفتمان‌ها است نه گفت‌وگو و مذاكره بر سر ديدگاه‌هاي آرزومندانه. 
ظريف مي‌خواست نگاه جزيي و خردبين را به نگاهي ديگر و كلي گفتمان معطوف سازد. قدرت‌ها و كشورهاي پيشرفته گفتمان دارند. امريكا؛ گفتمان برتري اقتصادي و دلار، اروپا گفتمان هنجاري، چين گفتمان فناوري، روسيه گفتمان انرژي. اين گفتمان‌ها، (قابل توجه علاقه‌مندان به آرزو و آرمان،) تنزل و هبوط از آسمان آرزوها و آرمان‌ها بر زمين سفت و سخت امكانات است و ترجمان آن آرزوها از زبان اسطوره‌گونه عالم رويا به زبان روشن و انضمامي واقعيت‌ زمين است. عالم واسط ميان اين جهان مينوي و جهان گيتي علم مديريت است. هنر مديريت كشور بايد پس از سال‌ها تجربه‌ورزي و كسب دانش عملي، ترجمان آرزوها به گفتمان مديريتي و سياست‌گذاري و برنامه‌ريزي باشد كه نه در دام روزمرّگي پراگماتيسم فروغلتد و نه در چرخه مكتب ايدئولوژي‌هاي رنگارنگ رئاليسم و ايده‌آليسم و تحليلي و تجربه‌گرايي سرگردان ماند و بر سياهه مسائل بيفزايد و گامي از گام برندارد. فهم وحدت و كل از جهان متكثر و رنگارنگ و انبوهي مسائل، فهمي مديريتي است كه بتواند هم چشمي به آسمان آرزوها داشته باشد و هم چشمي فروتنانه به زمين امكانات و عناصر اربعه منابع (انساني، مالي، سازماني و فني). ميان جريان‌هاي سياسي امروز و اكنوني و اين‌جايي، علم و دانش مديريت در ميانه فربگي دانش و علم اجتماعي، سياسي،  اقتصادي و فني، مغفول‌ترين دانشي است كه ارج و قرب چنداني ندارند. گويي همين كه مديري دكتراي علمي غيرعلم مديريت بداند براي وزارت و مديريت كفايت و بسندگي دارد و بود و نبود علم مديريت و نگاه راهبردي و كلان‌نگر چندان هم تفاوتي ندارد و با پيمايش و نظرسنجي مي‌توان فقر و فقدان علم مديريت را جبران كرد. 
ظريف در طرح مساله گفتمان، ظريفانه به فقر بينش و بصيرت كلي‌نگري و تركيبي‌گري تاريخي در ايران اشاره دارد. به راستي، گفتمان كلي و تركيبي، سواي مسائل خرد و بي‌شمار، در سياست خارجي و سياسي و اقتصادي و فرهنگي دولت‌ها چه بوده است؟ اگر از رييس‌جمهوري و وزيري در گذشته و حال اين پرسش ساده و اما بنيادي پرسيده شود كه گفتمان بينادي و دال مركزي برنامه‌هايت چيست، چه پاسخ مديريتي مي‌تواند بدهد؟ يا سياهه‌اي از مسائل خرد و رنگارنگ در زر ورق آرزوها و آرمان‌هايش را بيان مي‌كند؟ نياز جامعه بحران‌زده امروز كه بار آن بر دوش اقشار جامعه كمرشكن شده و ستون فقرات آن را خرد كرده است، به تعبيري گنگ و ناروشن؛ روشنفكر/ بروكرات اما به تعبير دقيق‌تر عالم‌/مدير است كه بتواند از زمين و عالم كثرات و انبوهي مسائل خرد و ريز به گفتمان وحدت‌بين و كلي‌نگر مديريتي سفر كند و برمبناي بينشي كلي‌نگر و راهبردي از جزء به كل درگذرد. اين سفر و گذر در درون قابي ممكن مي‌شود كه ظريف به آن نيز اشاره داشت. گفتمان‌ها نه فقط در قاب رسانه‌اي شده بازنمايي مي‌شوند يا ديگران آن را بازنمايي و تبليغ مي‌كنند، بلكه گفتمان مديريتي در كشورهاي توسعه‌نيافته‌اي چون ايران با اتكا و بر بنياد گفتمان نياكان، پدران، شهروندان (مردم) و كارشناسان و التفات به عناصر اربعه‌اي زمينه‌اي كه فضاي زيست جغرافياي فرهنگي و سياسي و اقتصادي ايران ايجاب مي‌كند، ساخته و پرداخته و قاب‌بندي مي‌شود. اگر گفتمان مديريتي غيرمفهومي كلي‌نگر از درون گفتمان خرد و عيني گفتمان مردم قوام نگيرد و صورت‌بندي ‌نشود، در برابر قاب‌هاي گوناگوني كه ديگران (خارجي) و مهم‌تر از همه، قابي كه مردم از حكومت مي‌سازند، هم كثرت و هم وحدت آن به قابي عتيقه‌ مبدل مي‌شود كه فقط در روزمرّگي در درياي مسائل شناور است؛ همچون كارمندان در ساعت شناور كار. كلام ظريف سخن از ضرورت برخورداري و اتكاي بر گفتمان كلي مديريتي بود در جهان رسانه‌اي و شبكه‌اي‌شده كه از جزء، كل مي‌سازد. ظريف در اتاق كوچكي در دانشگاهي سرد و جزيي‌نگر از عقلي سرخ و كلي‌نگري سخن مي‌گويد كه كمند شمار همدل و همزبان با وي و آماده براي شنيدن صداي وي.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون