سياست ايران پيچيده و هوشمندانه بود
«احمد محمود عجاج» نويسنده و مترجم لبناني در يادداشتي در روزنامه «الشرقالاوسط» ضمن ابراز نااميدي از اجراي وعدههاي غرب به خصوص امريكا به دولتهاي عربي حاشيه خليج فارس مبني بر برخورد با ايران در ساليان اخير مينويسد: «درگيري پيشبيني شده ميان ايران و غرب به يك شوخي تبديل شده است. ايالات متحده و اسراييل تهديدهاي خود را عملي نكردهاند و ايران بدون نگراني به توسعه برنامه هستهاي خود ادامه داده است.
چرا اين يك شوخي است؟ زيرا در واقعيت امر آن را مشاهده كردهايم: از تهديدهاي پرزيدنت بوش براي ايران گرفته تا تهديد اوباما، ترامپ و در نهايت اظهارات بايدن كه نوامبر گذشته اعتراف كرد كه برجام اكنون مرده است. بنابراين، منصفانه است كه بگوييم ايران صادقتر بوده و امريكا و متحدانش دروغگوتر بودند: آنان به ايران حمله نظامي نكردند و زماني كه ترامپ از برجام خارج شد و ايران غنيسازي اورانيوم خود را افزايش داد و هزاران سانتريفيوژ نصب كرد امريكا و متحدانش هيچ كاري انجام ندادند. توليد مقادير زيادي اورانيوم غني شده كه براي ساخت بمب هستهاي كافي است.
در واقع، امريكا از رويارويي با ايران اجتناب ورزيده است. اكنون ايران دانش فني و ذخاير اورانيوم غني شده به اندازه كافي براي ساخت يك بمب اتمي را در اختيار دارد. در مورد اينكه چرا ايران تاكنون بمب اتمي را نساخته ميتوان دو موضوع را ذكر كرد. مقام عالي رهبري جمهوري اسلامي ايران دستيابي به بمب اتمي را از نظر شرعي حرام دانستهاند. نكته دوم آنكه ايران نميخواهد پيشرفت خود را به خطر بيندازد و به همين دليل تصميم گرفته با صراحت پاسخ دهد و بهانهاي براي توجيه حمله نظامي به تاسيساتش به دشمنان خود ندهد و از برنامه هستهاي براي تقويت موقعيت خود در عرصه بينالمللي و منطقهاي استفاده نمايد.
اجازه دهيد بپذيريم كه سياست ايران پيچيده و هوشمندانه بوده است. ايرانيها همواره حواسشان به تحولات منطقهاي و جهاني بوده است. منظورم از پيچيدگي آن است كه ايران به جاي آنكه منتظر بماند خود شرايط مناسب را ايجاد ميكند منظورم از هوشمندانه بودن آن است كه ايران در هر مرحله محاسبات دقيقي انجام ميدهد و ميداند چه زماني بايد عقبنشيني كند تا تمام آنچه را كه به دست آورده هدر ندهد. اكنون مذاكرات ميان ايران و امريكا از طريق ميانجيگري عمان در حال انجام است و دو طرف اكنون نياز به يك توافق جديد به جاي برجام را احساس ميكنند.
در واقع، رهبري ايالات متحده متقاعد شده كه شرايط منطقهاي و بينالمللي ايجاب ميكند اكنون بين بد و بدتر را انتخاب كند. اگر ايران به دانش و مواد مورد نياز براي ساخت بمب دست پيدا كند بد است، اما اگر ايران بمب اتمي بسازد بدتر است. در حالت دوم، جنگي كه ايالات متحده در شرايط كنوني طرفدار آن نيست آغاز خواهد شد.
اصرار واشنگتن بر ناديده گرفتن نتانياهو نخستوزير اسراييل و هشدار او در مورد اقدام نظامي ممكن است نشاندهنده اين باشد كه ايالات متحده اكنون مشتاق اجتناب از رويارويي با بدترين سناريو است. با اين وجود، پرسشي مبرم در اينجا بيپاسخ باقي ميماند: چرا امريكا شرطبندي خود بر روي ايران را باخت؟ امريكا چگونه با ايران مجهز به سلاح هستهاي برخورد خواهد كرد؟ و در نهايت آنكه موضع اعراب در قبال اين تحولات چه خواهد بود؟
اين نويسنده لبناني در ادامه مينويسد: «نخست آنكه امريكا زماني كه يك قدرت تكقطبي بود با حمله نظامي به عراق به جاي حمله به ايران متحمل شكست شد. بدتر از آن اينكه امريكا در عراق و افغانستان با ايران همكاري كرد و شبكه شبهنظاميان مورد حمايت ايران كه در جهان عرب براي محاصره اسراييل و كشورهاي متحد ايالات متحده در حال ايجاد بود را ناديده گرفت. اين موضوع باعث شد كه بسياري در جهان عرب به اين نتيجه برسند كه امريكا با ايران سازش كرده است.
با اين وجود، واقعيت اين است كه ايالات متحده معتقد بود ليبراليسم براي سرنگوني نظام سياسي ايران پس از تبديل شدن كشورهاي منطقه به دموكراسيهايي از نوع دموكراسي غربي كافي خواهد بود. زماني كه پروژه ليبرال فروپاشيد اوباما به اين نتيجه رسيد كه ايران شبهنظاميان شيعه خود را كنترل ميكند و اين امر باعث شده بود تا با تهران از در گفتوگو وارد شود در حالي كه كشورهاي عربي كنترلي بر شبهنظاميان سني اعمال نميكردند. اين نظريه احمقانه امريكايي مبتني بر اين فرض بود كه رژيمهاي عربي ميانهروي منطقه داعش و ساير گروههاي مشابه را ساختهاند در حالي كه واقعيت آن است كه تروريسم نتيجه سياستهاي احمقانه واشنگتن كه منجر به بروز خشونت از سوي شبهنظاميان سني شد.
نكته دوم آنكه وضعيت ژئوپوليتيك منطقهاي و بينالمللي تغيير كرد. جنگ اوكراين به ايران اين فرصت را داد كه حمايت روسيه را در ازاي حمايت نظامي ايران تضمين كند. اين بدان معنا بود كه نميتوان از طريق شوراي امنيت سازمان ملل اقدامي عليه ايران انجام داد و از مشروعيت بينالمللي برخوردار شد. علاوه بر اين، رقابت بين ايالات متحده و چين به ايران اين امكان را داده است كه روابط خود را با چين گسترش دهد و همچنين با تن دادن به ميانجيگري پكن چينيها را به ايفاي نقشهاي اصلي در منطقه جذب كند همانطور كه با نزديك شدن اخير ايران و عربستان سعودي اين موضوع را مشاهده كرديم.
ايران بر اين باور است كه دادن امتياز در مرحله فعلي از بروز تهديدات جديتر در آينده جلوگيري ميكند. ايران اين تاكتيك را در چارچوب استراتژي گستردهتر تقويت دستاوردهايش تا زماني كه امتيازاتي در اختيار دارد استفاده ميكند كه ميتواند منافع مورد نياز را در اختيارش قرار دهد.
ايران همچنين متوجه شد كه اعراب از دريافت كمك امريكا و متحدانش نااميد شدهاند و از اين موقعيت به نفع خود استفاده كرد. اين خود ضربه بزرگي به غرب است. رقباي چيني آنان جايگاه خود را در منطقهاي محوري براي تجارت جهاني و تامين انرژي تقويت كردهاند.