بازگشت پوپر فيلسوف
محسن آزموده
كارل پوپر (1994-1902) فيلسوف برجسته اتريشي، انديشمندي چندوجهي است. او در حوزههاي مختلفي از فلسفه انديشيد مثل فلسفه محض، معرفتشناسي، فلسفه علم و فلسفه و انديشه سياسي. پوپر غير از آنكه در زمينه سياست، آرا و انديشههاي صريح و مشخصي دارد، در زندگي خود هم جهتگيري مشخصي داشت كه با انديشههايش كاملا همسوست. او معمولا در ميان انديشمندان ليبرال و منتقد چپگرايي و مشخصا ماركسيسم دستهبندي ميشود. پوپر مدافع دموكراسي و منتقد نظامهاي فكري انحصارگرا و تماميتخواه است و انتقادش از انديشه و عمل چپ، معمولا از اين جهت است.
در ترجمه انديشههاي يك فيلسوف يا متفكر از يك زمينه فرهنگي و اجتماعي و تاريخي خاص به زباني ديگر با زمينه فرهنگي و اجتماعي و تاريخي متفاوت، معمولا تغيير و تحولات زيادي رخ ميدهد. اين امر مختص به مثلا ترجمه آثار فيلسوفان غربي به فارسي نيست. در ترجمه نوشتههاي متفكران فارسيزبان به زبانهاي ديگر، اعم از انگليسي يا عربي يا ژاپني هم اين اتفاق ميافتد. زمينه و زمانهاي كه ترجمه در آن صورت ميگيرد و مترجم و انگيزههاي او، اصليترين علل و عوامل اين دگرديسي است.
در ترجمه و تفسير انديشهها و آثار كارل پوپر به زبان فارسي هم بايد اين ويژگيها را درنظر گرفت، يعني بايد به حال و هوايي كه آثار او به فارسي ترجمه شده و به مترجمان آنها دقت كرد. تا پيش از انقلاب، دو كتاب عمده يكي از پوپر و ديگري درباره او به فارسي ترجمه شده بود: فقر تاريخيگري نوشته خود پوپر با ترجمه احمد آرام و كتابي كم حجم با عنوان «پوپر» نوشته برايان مگي، فيلسوف و مورخ فلسفه مشهور انگليسيزبان با ترجمه منوچهر بزرگمهر. فقر تاريخيگري به انتقادهاي پوپر به فلسفهها و انديشههايي ميپردازد كه صراحتا از نگرشي كلي به تاريخ بشري دفاع ميكنند. او در اين اثر تلويحا انديشههاي ماركسيستي را مورد هجمه قرار ميدهد. ترجمه و انتشار اين اثر در زمانهاي كه بحثهاي چپگرايانه در ايران داغ بود، قابل فهم است. انتخاب كتاب كوچك و ساده و گوياي برايان مگي توسط منوچهر بزرگمهر، از پيشگامان معرفي سنت فلسفه تحليلي در ايران هم در راستاي انگيزههاي اين مترجم نامدار در جهت آشنايي فارسيزبانان با متفكران و مباحث اين سنت فلسفي كمتر مورد اقبال در فارسي، قابل ارزيابي است.
اما بعد از انقلاب و در دهه شصت، مشهورترين كتاب سياسي پوپر با عنوان «جامعه باز و دشمنان آن» به فارسي ترجمه شد، اثري كه در آن پوپر هم به ماركس و ماركسيسم و هم به تماميتخواهي و كلنگري و انديشههاي ايدهآليستي از زمان افلاطون تا زمان خودش ميتازد. از جامعه باز دستكم سه ترجمه به فارسي موجود است؛ نخست ترجمه علياصغر مهاجر (با عنوان خردمندان در خدمت خودكامگان)، از سياستمداران و گردانندگان اصلي انتشارات فرانكلين در پيش از انقلاب. ديگر ترجمه اميرجلالالدين اعلم، مترجم فقيد آثار فلسفي و تاريخي و ادبي و از همه مهمتر، ترجمه عزتالله فولادوند، مترجم نامدار و صاحب سبك آثار فلسفي. رويكرد آزاديخواهانه كتاب پوپر و نقد تند او به توتاليتاريسم و ماركسيسم، علل اصلي اقبال مخاطبان فارسي به اين كتاب شد.
نام و شهرت پوپر در فارسي اما از اوايل دهه 1370 تا ميانه دهه 1380 با ترجمهها و نوشتههاي عبدالكريم سروش و همفكران سياسي و فكري او بالا گرفت. سروش به عنوان انديشمندي سرشناس و بحثبرانگيز و از سردمداران جريان روشنفكري ديني تنها از فلسفه سياسي و اجتماعي پوپر سخن نميگفت، بلكه ايدههاي او در فلسفه علم را نيز طرح كرد و پوپر فيلسوف علم را به فارسيزبانان شناساند. طرح ايدههاي پوپر توسط سروش و همفكرانش در فضاي روشنفكري و سياسي ايران در تقابل با انديشههاي احمد فرديد و شاگردانش بحثبرانگيز است كه خود را مبلغان انديشههاي ديگر فيلسوف آلمانيزبان در قرن بيستم يعني مارتين هايدگر ميخواندند. در سراسر دهههاي 1370 و 1380 خورشيدي، تقابل دو جبهه پوپري و هايدگري در ايران، از اصليترين منازعات فكري و روشنفكري در ايران تلقي ميشد .
با تحولات اجتماعي و سياسي از اواسط دهه 1380 و هجرت ناگزير روشنفكران ديني از يكسو و ترجمه آثار ديگري از پوپر و به ويژه از هايدگر و بيرون آمدن انحصار هايدگر از دست گروه موسوم به فرديديها ازسوي ديگر، نزاع ميان پوپر ايراني و هايدگر ايراني هم فروكش كرد. هايدگر و فلسفهاش بيشتر در دانشگاهها و توسط متخصصان مورد اقبال قرار گرفت، اما پوپر تا حدود زيادي به حاشيه رفت و كمتر به او توجه شد. اينك به نظر ميرسد با پايان يافتن آن نزاع، زمان توجه به پوپر فيلسوف فرارسيده است. نگارش آثاري چون «كانت و پوپر» از اين حيث نويدبخش است و ميتوان اميدوار بود كه اين فيلسوف بحثبرانگيز بار ديگر، اما اينبار از جهت انديشههاي فلسفياش مورد توجه قرار بگيرد. پوپر فيلسوفي غيرسياسي نبود و نيست، اما نگرش سياسي به او در ايران از منظري متفاوت و در ميدان نيروهاي سياسي و اجتماعي و فكري متفاوتي صورت گرفت. اكنون آن ميدان نيروها بلااثر شده و زمان آن است كه آثار اين فيلسوف، اعم از آثارش در فلسفه علم و فلسفه سياسي، از ديدگاهي جديد مورد بحث قرار گيرد.