• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5521 -
  • ۱۴۰۲ يکشنبه ۱۱ تير

آيا جامعه همچنان موقعيت اقتصادي برابر زنان و مردان را به‌طور كامل نپذيرفته است؟

به كجا چنين شتابان؟

مهري طيبي‌نيا

در تعارض سنت و مدرنيته، فرهنگ ما يك مدرنيته ناتمام است؛ تعارضي ناپايدار در زندگي روزمره كه هر از چند گاهي خود را ناتمام‌تر از قبل به شكل چالش فرهنگي نشان مي‌دهد.  يكي از گروه‌هاي در معرض چالش، زنان هستند. درك ناتمام مدرنيته توسط نظام‌هاي فرهنگي از موضوعاتي است كه نه فقط ساختارهاي تو در توي رسمي، بلكه نظام‌هاي سنتي حاكم بر زندگي روزمره، اين تقابل را درك نكرده و شتابان شدن تحول هويتي زنان از خانه تا جامعه را پرسشي مي‌دانند كه تبديل به مساله شده و درگفتار، كردار و نوشتارها هم تلاش موثري براي شناخت آن وجود ندارد.  صورت‌بندي تقابل سنت و مدرنيته، حق تغيير و رضايت از زندگي براي زنان را به رسميت نمي‌شناسد. مثلا تقابل فرهنگ سنتي و مدرن در ورود زنان به انواع مناسبات شغلي، مالي و اقتصادي نشان مي‌دهد جامعه همچنان در بافت سنتي خود موقعيت اقتصادي برابر زنان و مردان را به‌طور كامل نپذيرفته، زيرا در نگاه سنتي، ماهيت وجودي يك زن تا حد زيادي در ساختارهاي خانوادگي تعريف شده است. اگر تقابل فرهنگي در سطح كلان اجتماعي را تقابل بين سنت و تجدد ببينيم، تقابل فرهنگي زنان را مي‌توانيم تقابل خودي با فرهنگ سنتي بناميم. زنان در درون جامعه، گروه‌هاي صامت و گاهي آشكاري هستند كه در لايه‌هاي پنهان هويتي خود يك طبقه ذهني را تشكيل مي‌دهند. هويتي كه اغلب در فضاي خانوادگي، شغلي و اجتماعي ناديده گرفته مي‌شود. 

بحث حاضر بدون پرداختن به محتواي هويت مدرن زنان، درصدد است در راستاي پيوند نظريه به زندگي روزمره، فرهنگ سنتي، كاركردهاي آن در جوامع و چگونگي بقاي رويكردهاي آرماني بدون پشتوانه‌هاي كاربردي و آثار عدم پذيرش نسبتي از تقابل‌هاي فرهنگي را بررسي كند. پرداختن به اينكه آيا آرمان‌ها، ايده‌آل‌هاي دست‌نيافتني و تخيلي يا محصول آرزوها، نيازها، اميال و يافته‌هاي انسان در راستاي اعتلاي فردي و اجتماعي هستند. موقعيت‌هاي جديد فرهنگي در جامعه به‌طور پيوسته و پويا در حال شكل‌گيري و بازآفريني است. از طرفي عوامل فرهنگ سنتي با موقعيت‌هاي جديد فرهنگي مساله‌ساز و چالش‌زا هستند.  سوال اين است كه آيا فرهنگ سنتي، نوعي مسووليت، امانت و ميراثي است كه بايد به نسل بعدي منتقل شود يا اينكه جايگاه اين ميراث بايد از خلال خلاقيت‌هاي فرهنگي به گونه‌اي حفظ شود كه شكل متمايز خود در بين تمدن و فرهنگ‌هاي ديگر را نشان دهد. در نگاه اول، اگر معتقد به تضاد ذاتي فرهنگ گذشته با فرهنگ امروزي باشيم، براي انتخاب هر مسيري ناگزير ناچار به ترك رويكرد ديگر هستيم، چون در تناقض با هم خواهد بود. در رويكرد دوم، به مزاياي هر دو فرهنگ توجه كرده و باور داريم كه هر دو محصول تفكر انسان در راستاي رفع نيازهاي اجتماعي است.  به نظر مي‌رسد پروژه ناتمام تعامل بين فرهنگ سنتي و مدرن در كشور ما به صورتي است كه تعدادي درصدد حل مشكلات ناشي از مدرنيته و تعدادي هم درصدد رها كردن سنت‌ها براي نزديك شدن هر چه بيشتر به دنياي مدرن هستند. بنابراين مسير پيش رو حكايت از نوعي دوگانگي است كه جامعه ايراني را با سه چالش عمده مواجه مي‌كند: 
چالش اول:  رفع مشكلات مدرنيته در سطح كلان فرهنگي
چالش دوم: رها كردن سنت‌ها توسط گروه‌هاي متكثر اجتماعي
چالش سوم:  ايجاد دوگانگي اجتماعي ناشي از شفاف نبودن نحوه مواجهه فرهنگ سنتي با فرهنگ مدرن
در چالش اول، شوراها و نهادهاي رسمي در تلاش براي حذف مدرنيته و جايگزين كردن فرهنگ سنتي در ساختارهاي زندگي روزمره هستند. اين رويكرد، سنت‌ها را ميراثي متعالي در نظر مي‌گيرد كه نه تنها در دوره خود، بلكه در تمامي اعصار و دوره‌هاي تاريخي قابل استفاده هستند. 
چالش دوم، عموميت بيشتري داشته و اغلب در سطح خانواده، افراد، گروه همسالان و گروه‌هاي كوچك‌تر اجتماعي است. در اين رويكرد، فرهنگ سنتي در دنياي مدرن جايگاهي ندارد و طي زمان كارايي خود در روابط و تعاملات اجتماعي را از دست داده و نه تنها عامل تسهيل موقعيت‌هاي اجتماعي نيست، بلكه بيشتر مانع حركت‌هاي جديد و خلاقيت‌هاي انساني است. 
اما چالش سوم، همان چالشي است كه به واسطه همگرا نبودن و تضاد آشكار بين دو گروه اول ايجاد شده و بيش از آنكه بتواند سازنده باشد به ايجاد شكاف‌هاي عميق اجتماعي دامن مي‌زند.رويكردهاي نوسازي به فرهنگ از جمله سياست‌هايي براي كاهش اين شكاف بوده است. اگر چه اين تلاش‌ها گاهي از مسير اصلي خود منحرف شده، اما نمي‌توان ضرورت بازآفريني فرهنگي در جوامع امروز را ناديده گرفت. ما نيازمند رويكردهايي نظري براي بازسازي، نوسازي و بازآفريني خلاقانه فرهنگي  جهت تعديل چالش‌ها هستيم. بر اين اساس هرگونه اصرار و زياده‌روي در تعميق سنت يا مدرنيته، مي‌تواند شكاف اجتماعي را بيشتر و پيامدهاي جبران‌ناپذير اجتماعي داشته باشد. آنچه در مباني نظري اهميت ندارد، ناتمام بودن يا نبودن پروژه‌هاي فرهنگي است، چه اين پروژه از جنس مدرنيته باشد يا از جنس سنت. تعاريف نظري نيز دليل بر تمايل به تمام كردن پروژه‌هاي ناتمام نيست، بلكه زماني يك نظريه اجتماعي مي‌تواند در جامعه تقويت شود كه بتواند در ساختارهاي عملي راهگشاي امور روزمره و بر مدار انساني به رشد انسان‌ها كمك كند.  نقطه شروع رشد فرهنگي، درك فرهنگي است. فرهنگ عامه كه معمولا خود را در چهره فرهنگ سنتي نشان مي‌دهد، با اهداف تربيتي و انساني شكل گرفته و گاهي مي‌تواند در ميانه ميدان مدرنيته هم نقش‌آفريني كند و برعكس برخي موقعيت‌هاي فرهنگي آنقدر در دل سنت جاي دارند كه به سختي مي‌توان آثار آنها را در دنياي مدرن مشاهده كرد؛ اگرچه جامعه وظيفه حراست از اين ارزش‌ها و سنت‌ها را هم دارد، اما نيازمند راهكارهايي بدون مانع و سازگار با زندگي معاصر در چارچوب دايره عمل افراد است. در اين صورت، سنت‌ها مي‌توانند معنادار و تبديل به ميراث فرهنگي شوند. هر آنچه امروز به عنوان فرهنگ توليد مي‌شود، در آينده‌اي نه چندان دور بخشي از سنت خواهد بود. پويايي فرهنگي، مختص يك دوره نيست و نشان مي‌دهد كه جامعه در هر دوره اعضاي خود را براي پذيرش مسووليت‌هاي فردي و اجتماعي آماده مي‌كند. موقعيت‌هاي فرهنگي همواره در يك فهم بين‌الاذهاني در فرآيند همدلانه شكل گرفته‌اند. بنابراين وقتي در جامعه‌اي از تضاد فرهنگي صحبت مي‌كنيم، بايد مبتني بر شناخت از جامعه هدف باشد.  همان‌گونه كه هيچ شيوه، سنت و موقعيت فرهنگي نبايد بدون تفكر از ساختارهاي اجتماعي حذف شود، به همان نسبت نيز هيچ ساختار تحميلي فرهنگ سنتي، نبايد تخريب فرهنگ جديد را هدف قرار دهد. اگر الگوهاي سنتي قابل نفي نيستند، الگوهاي وارد شده فرهنگي نيز قابل نفي نيستند، بلكه مي‌توانند در فرآيند بازآفريني اجتماعي جايگاه مناسب خود را پيدا كنند. هر گونه تزريق فرهنگ سنتي يا به عكس، هرج و مرج‌هاي فرهنگ بيروني نمي‌تواند به راحتي و سادگي در ساختارهاي فرهنگي جامعه رسوخ كند. قدرت فرهنگ و خلاقيت‌هاي فرهنگي، ابتدايي‌ترين ابزار بازآفريني فرهنگ هستند كه با تقويت آنها، فرهنگ اجتماعي نه تنها ميراث سنتي خود را نگهداري مي‌كند، بلكه با نگاهي متفكرانه فرهنگ‌هاي ورودي را رصد مي‌كند.  الگوهاي فرهنگي بيروني با چهره عدم تطابق فرهنگي وارد جامعه مي‌شوند، اما پس از ورود، ديگر نمي‌توان عنوان عدم تطابق فرهنگي بر آنها نهاد، زيرا به محض ورود به اشكال متكثر اجتماعي خود را در درون يك فرهنگ جاي مي‌دهند. بنابراين نفي فرهنگ‌هاي ورودي و تعريف آرمان‌هاي در تضاد با الگوهاي رفتاري مدرن، لزوما نمي‌تواند آنها را از ساختارهاي اجتماعي حذف كند، بلكه مي‌تواند به اشكال متعدد اجتماعي نوعي دوگانگي و شكاف اجتماعي را تشديد كند. همان‌گونه كه تخريب ساختارهاي سنتي نمي‌تواند وضعيت بهتري براي جامعه ايجاد كند، ساختارهاي مدرن هم نمي‌تواند لزوما براي جامعه ناكارآمد فرض شود. اگر جامعه فرصت و جسارت خلاقيت‌هاي فرهنگي داشته باشد، در شرايط قدرتمند فرهنگي مي‌تواند به كاهش شكاف‌هاي اجتماعي كمك كند. ذهنيت‌هاي فرهنگي همواره ساحتي براي فرهيختگان فرهنگي فراهم مي‌كند. بنابراين هر شهروند، فرهيخته‌اي است كه رفتارهاي هنجارمند اجتماعي را مي‌شناسد و به خوبي خود را با ساختار اجتماعي پيوند مي‌دهد. نكته مهم اين است كه اغلب در راستاي مبارزه و جدال با فرهنگ مدرن، فرهنگ خودي بيشتر آسيب مي‌بيند، زيرا به جاي تقويت فرهنگي، هدف ما متمركز بر مبارزه با موقعيت فرهنگي جديد مي‌شود. تضعيف فرهنگي همواره ناشي از ناكارآمدي فرهنگي نيست، بلكه نوع مواجهه دافعانه ما با تكثر فرهنگي است كه مي‌تواند بنيان‌هاي فرهنگي جامعه را تضعيف كند. نوع مواجهه با فرهنگ در اين نوشتار، مبتني بر پارادايم تفسيرگرايي است، اگر بپذيريم كه بخشي از فرهنگ در فهم بين‌الاذهاني و معناهاي مشترك بين افراد جامعه سازنده بخشي از موقعيت‌هاي فرهنگي است، لاجرم با نگاه عميق‌تر و دقيق‌تر به مقوله فرهنگ خواهيم پرداخت. در اين نگاه، فرهنگ بايد بتواند نياز مردم براي داشتن زندگي همراه با اميد به آينده و حفظ ميرات ملي را فراهم و پشتوانه‌اي براي ابراز هويت فردي و جمعي شود. براي حل تعارض و دوگانگي اجتماعي ناشي از شفاف نبودن ارتباط فرهنگ سنتي با فرهنگ مدرن و همچنين وجود تكثر فرهنگي در جامعه نمي‌توان راه‌حل و قاعده تام و عامي صادر كرد، اما به نظر مي‌رسد، موثرترين مسير سياستگذاري‌هاي فرهنگي و اجتماعي بايد بتواند نسبتي از كثرت سبك‌هاي سنتي و مدرن در زندگي افراد جامعه را بپذيرد و حل مسائل فرهنگي را با قاعده بنيادي گفت‌وگو، همدلي و ديالوگ محور به سرمنزل مقصود برساند. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون