«اعتماد» كشته شدن زني ۳۵ ساله را به دست همسرش در وحيديه تهران بررسی میکند
پشت پرده يك فقره زنكشي
امين گلريز، حقوقدان و جرمشناس: اگر مجازات مربوط به كشتن همسر اطلاعرساني شود، مردان متوجه ميشوند اقدام آنها با قصاص مواجه ميشود در نتيجه ميتوان جامعه را هوشيار و از اقدامات اينچنيني جلوگيري كرد
بهاره شبانكارئيان
توضيح «اعتماد»: اخباري كه به دست خبرنگار «اعتماد» رسيده، حاكي از آن است؛ حادثه در زماني رخ داده كه اعتراضات سراسري در كشور برگزار بوده و به همين خاطر خبر مربوط به اين حادثه در فضاي مجازي و رسانهها به قدر كافي ديده و منتشر نشده است. از طرفي به دليل ضد و نقيض گوييهايي كه به تازگي و طي چند روز گذشته درباره اين حادثه در فضاي مجازي انتشار پيدا كرده است، «اعتماد» سعي كرده براي روشن شدن صحت و سقم خبر، آن را پيگيري كند. يادآور ميشويم؛ اين گزارش صرفا براساس صحبتهاي يك منبع مطلع، بستگان نزديك مقتول و با استناد بر مداركي كه در صفحه اينستاگرامي يكي از اقوام او در راستاي حمايت از قرباني وجود دارد، تنظيم شده است. بنا به خواست مصاحبهشوندگان نامي از آنها در اين گزارش قيد نشده است.
9 ماه پيش؛ حدود ساعت ۹ شب مردي جوان در اطراف شهريار خودزني ميكند. سپس پيكر بيجان همسرش را به دوش ميكشد و به بيمارستان «تامين اجتماعي» در شهريار ميبرد و ميگويد: «در خيابان بوديم كه افرادي به ما حمله كردند و ما را كتك زدند.» مسوولان بيمارستان پس از شنيدن اين جملات و جوابهاي متناقض از سوي اين مرد، با پليس تماس ميگيرند و مورد مشكوك را گزارش ميدهند. متهم پس از دستگيري به قتل همسرش اعتراف ميكند...
۸ آبان ماه سال ۱۴۰۱ «فاطمه.ف» زني ۳۵ ساله در تهران توسط همسرش «محمد.ر» به قتل ميرسد. متهم، آن شب همسرش را به بهانه خوردن شام به بيرون از خانه ميكشاند و بعد هم در اطراف شهريار به وسيله يك «تكه آهن» به سر قرباني «سه ضربه» وارد ميكند و او را ميكشد. سپس او را به بيمارستان ميرساند. عوامل بيمارستان به او مظنون ميشوند و موضوع را به ماموران آگاهي اطلاع ميدهند. ماموران، متهم را بازداشت ميكنند. متهم پس از دستگيري اقرار ميكند كه آن شب تعادل رواني نداشته و با همسرش بحث شان شده و با تكه آهني كه در محل حادثه پيدا كرده به سر همسرش ضربه زده و وقتي مقتول روي زمين افتاده، كنار او رفته و جلوي دهانش را گرفته تا نتواند نفس بكشد.
به گفته يكي از اقوام مقتول؛ فاطمه ۴۵ دقيقه قبل از اينكه به بيمارستان منتقل شود، فوت ميكند. او ميگويد: «وقتي بالاي سرش رسيدم، چشمها و لبهايش كبود و موهاي طلايي او از شدت خونريزي سياه شده بود.»
طبق گزارشات ماموران آگاهي؛ پس از مراجعه ماموران به بيمارستان و شهادت شاهد ماجرا كه نگهبان ساختمان […] بوده، فرد مظنون به عنوان متهم تحويل ماموران آگاهي ميشود.
يك منبع مطلع در مورد فاطمه و شب حادثه به «اعتماد» ميگويد: «فاطمه از كودكي با عمهاش زندگي ميكرد. يك پسر ۱۰ ساله دارد. همسر مقتول دو، سه سال قبل از اين ماجرا به فاطمه خيانت ميكند… فاطمه و همسرش تصميم داشتند دوباره از هم جدا شوند كه اين حادثه رخ داد. شب حادثه همسر فاطمه وقتي او را به قتل ميرساند و به بيمارستان منتقل ميكند قصد فرار داشته كه مسوولان بيمارستان متوجه اين قضيه ميشوند و موضوع را به پليس اطلاع ميدهند.»
٭٭٭
يكي از بستگان نزديك مقتول براي «اعتماد» شرح ميدهد كه فاطمه به همسرش علاقه داشت به همين خاطر اموالي كه از پدرش به او ارث رسيده بود را در اختيار همسرش ميگذارد، اما وقتي فاطمه از همسرش ميخواهد اموالش را به او برگرداند، اختلافات شروع ميشود.
او در مورد جزييات بيشتر به «اعتماد» ميگويد: «فاطمه شاغل و كارمند سازمان […] بود. چند وقت بعد از اينكه ازدواج ميكند، متوجه ميشود شوهرش به او خيانت كرده. همسر فاطمه در شركت […] كار ميكرد وقتي از شركت اخراج ميشود، تصميم ميگيرد سراغ بازيگري برود. در دفتر بازيگري با خانمي آشنا ميشود و با او رابطه برقرار ميكند. پس از مدتي فاطمه اين موضوع را ميفهمد و زندگي آنها از هم ميپاشد و فاطمه از همسرش جدا ميشود، اما چون متوفي به شوهرش خيلي علاقه داشت دوباره به او رجوع ميكند. اين اتفاقات حدودا دو سال قبل از كشته شدن فاطمه رخ داده است. مجدد كه زندگي مشترك را شروع ميكنند فاطمه تمام دارايياش را در اختيار محمد قرار ميدهد. محمد هم در اطراف شهريار يك باغ اجاره ميكند و دستگاههاي «بيتكوين» را در آنجا قرار ميدهد. تمام اين اقدامات از جمله اجاره باغ و دستگاه بيتكوين را با پولهاي فاطمه انجام داده بود و از درآمدي كه از اين راه درميآورده به فاطمه چيزي نميدهد. سر همين موضوع درگيريهايشان بيشتر و بيشتر ميشود تا اينكه آن شب به بهانه شام خوردن فاطمه را به بيرون ميبرد. طبق اعترافاتي كه خود متهم انجام داده؛ وقتي درگير ميشوند با يك تكه آهن كه دم دستش بوده به سر فاطمه ضربه ميزند. در گزارشات پزشكي قانوني هم عنوان شده كه مقتول بر اثر سه ضربه با جسم سنگين به قتل رسيده است. به سر فاطمه كه ضربه ميزند، ناگهان ميبيند فاطمه روي زمين افتاده و به سختي نفس ميكشد. از ترس خودزني ميكند و او را به بيمارستان ميرساند. متهم در بيمارستان به مسوولان آنجا ميگويد كه ما در خيابان بوديم كه عدهاي به ما حمله كردند و ما را كتك زدند. طي سوالاتي كه مسوولان بيمارستان از متهم ميپرسند متوجه ميشوند در پاسخهايش تناقضاتي وجود دارد و به ماموران آگاهي موضوع را اطلاع ميدهند. در همين حين محمد تصميم ميگيرد از بيمارستان فرار كند كه مسوولان بيمارستان متوجه قصد او ميشوند و تا آمدن ماموران آگاهي او را نگه ميدارند. وقتي ماموران محمد را دستگير ميكنند او هم به جرم خود اعتراف ميكند… در حال حاضر او بازداشت است و پروندهاي هم در زمينه بيتكوين برايش تشكيل شده است.»
اختلافات فرهنگي، مشكلات اقتصادي و عدم انتشار مجازات احكام از عوامل زنكشي است
«امين گلريز»، حقوقدان و جرمشناس در مورد مجازات زنكشي در قانون مجازات اسلامي و علل و عوامل آن از نظر جرمشناسي به «اعتماد» ميگويد: «در قانون مجازات اسلامي، مجازات كشتن يك انسان، اعدام است. بنابراين كشتن زن به دست همسرش نيز با اين مجازات روبهرو ميشود. در قانون مجازات اسلامي فقط در يك مورد خاص، مرد ميتواند زن خود را به قتل برساند آن هم به هنگام «قتل در فراش» (زن با مرد اجنبي در حال ارتكاب زنا باشد) البته قتل در فراش نيز به اين سادگي نيست و شرايط پيچيده و بسيار دشواري دارد، اما در شرايط عادي كشتن زن به دست مرد با هر انگيزهاي با مجازات اعدام روبهرو است و حتي اگر آن مرد با كشتن زن نظم جامعه را برهم زده باشد، علاوه بر قصاص، قاضي ميتواند او را به حبس تعزيري نيز محكوم كند. بنابراين قاعده كلي اين است؛ كشتن زن به دست همسر كه دايم يا موقت آن هم فرقي نميكند، مجازات آن قصاص است.»
اين حقوقدان در پاسخ به اينكه چرا روند رسيدگي به پروندههاي زنكشي طولاني است و در اكثر مواقع مجازات متهم از طريق رسانهها اعلام نميشود، توضيح ميدهد: «برخي از اين پروندهها روند طولاني دارند. به عنوان مثال وكيل شوهر، ادعاي جنون را در دادگاه مطرح ميكند كه اين ادعا روند طولاني در پي دارد و بايد به دفعات به پزشكي قانوني مراجعه كنند و بعد اعتراضاتي به حكم و ادعاي مطرح شده صورت گيرد يا بعضا روند طولاني شدن رسيدگي به اين پروندهها براي اين است كه واحد اجراي احكام تلاش دارد از اولياي دم زن رضايت بگيرد، اما در مورد عدم اطلاعرساني مجازات متهم، قانونگذار در برخي موارد تصميم ميگيرد كه مجازات متهم اعلام نشود و فقط در چند مورد اجازه ميدهد؛ اخبار مربوط به مجازات متهم اطلاعرساني شود. پروندههايي كه كثيرالشاكي است يا پروندههايي كه در آن احساسات عمومي جريحهدار شده از نوع پروندههايي است كه اين امكان را ميدهد مجازات محكوم عليه اطلاعرساني شود.»
او در ادامه درباره علل و عوامل زنكشي ميگويد: «علل و عوامل مربوط به اين پروندهها بايد جداگانه بررسي شود. دستاندركاران نظام عدالت كشور بايد به اين نكته توجه كنند كه اگر به دنبال علل زنكشي هستند علت آن را در خود اين پروندهها جستوجو كنند. بهطور مثال در پروندهاي مرد، زن خود را كشته و سر او را از بدنش جدا كرده و در شهر چرخانده بود. علت اقدام اين مرد را در خود پرونده مربوطه بايد جستوجو كرد و ميتوان گفت اقدام او ناشي از خشونت بوده است. در كشور ما قبل از ازدواج همسانسازي صورت نميگيرد در نتيجه گاهي فرهنگهاي زن و مرد با يكديگر متفاوت است و همين موضوع ميتواند آغاز اختلافات ميان آنها شود و در برخي موارد اين اختلافها به يك اقدام شوم يعني قتل منتهي ميشود. بنابراين همسانسازي حتما بايد در قانون ما اجباري شود. علت بعدي ميتواند مسائل اقتصادي باشد. فشارهاي اقتصادي گاهي منجر به اتفاقات ناگوار ميشود. يكي ديگر از علل و عوامل اين اتفاقات، عدم انتشار احكام مجازات است كه گاهي براي بعضي افراد اينطور تداعي ميشود كه مرد مجوز دارد همسرش را به قتل برساند. اگر مجازات مربوط به كشتن همسر اطلاعرساني شود، مردان متوجه ميشوند اقدام آنها با قصاص مواجه ميشود در نتيجه ميتوان جامعه را هوشيار و از اقدامات اينچنيني جلوگيري كرد.»
مهمترين انگيزه قتل زنان و دختران در كشور «ناموسي و اختلافات خانوادگي» است
بررسيهاي «اعتماد» از اخبار رسمي منتشر شده، نشان ميدهد؛ مهمترين انگيزه قتل زنان و دختران در كشور «ناموسي و اختلافات خانوادگي» است كه البته اينها خشونت عليه زنان به حساب ميآيد.
خشونت عليه زنان و دختران مشكلي عظيم و همهگير است. در اكثر اين موارد آزارها از سوي يكي از بستگان يا نزديكان خود زن انجام شده است. آمار و ارقام به دست آمده از خشونت عليه زنان، تصوير وهمانگيزي را از پيامدهاي اجتماعي و سلامتي ترسيم ميكند. بر اساس تحقيقاتي كه در سراسر جهان انجام شده است، نيمي از زناني كه به قتل رسيدهاند، به دست همسران يا شريكان پيشين زندگي خود كشته شدهاند. خشونت خانگي، توسط همسر يا شريك زندگي شامل حملات جسمي و جنسي عليه زنان در خانه، توسط يكي از افراد خانواده يا شريك زندگي او ميشود. زنان در روابط خصوصي و نزديك خود با يك مرد بيش از هر موقعيت ديگري در خطر مواجهه با خشونت قرار ميگيرند. بر اساس تحقيقاتي كه در سراسر جهان انجام شده است، نيمي از زناني كه به قتل رسيدند به دست همسران يا شريكان پيشين زندگي خود كشته شدند. زنان اكثرا به دست مردهايي كه از پيش ميشناسند، از جمله به وسيله اسلحه، چاقو، آتشسوزي يا زير ضرب و جرح جسمي جان ميدهند. سنتهاي زيانآور و مصدومكننده، انواع خشونتهايي را تشكيل ميدهند كه در برخي جوامع بهطور سنتي عليه زنان انجام ميشود.