تينا جلالي
به همان اندازه كه سينماي ايران از رويدادهاي مهم سينمايي جوايز و افتخارات جهاني زيادي كسب كرده بيشتر از حد تصور هم در اين مسير ناكام مانده و جشنوارهها روي خوش به ساختههاي ايراني نشان ندادهاند، به عبارتي فيلمهايي كه بهرغم داشتن كيفيت و ساختار مناسب، فرصت نمايش جهاني نداشتند و نتوانستند در بين ديگر فيلمهاي جهاني عرض اندام كنند.
دلايل متعددي در اين عدم حضور نقش داشته اما از سال گذشته و در پي اعتراضات در ايران موانع در جشنوارههاي مطرح جهاني بيشتر شده و مقررات سختگيرانهتري براي حضور فيلمهاي ايراني در جشنوارهها به كار گرفته ميشود و همين نكته شرايط را براي حضور توليدات رسمي سينماي ايران پيچيدهتر و حتي غيرمحتملتر كرده است.
دليل اين مدعا انتشار بيانيهاي رسمي است كه ديماه سال گذشته جشنواره برلين منتشر و در آن تاكيد كرده اين جشنواره و بازار فيلم اروپا به هيچ كمپاني يا رسانهاي كه با دولت روسيه يا ايران ارتباط مستقيم داشته باشند مجوز حضور نخواهد داد.
در اين گزارش ما با امير اسفندياري، كاميار محسنين، محمد اطبايي و الهه نوبخت كارشناسان حوزه بينالملل ابعاد اين ماجرا را مورد ارزيابي قرار داديم و به اين مهم پرداختيم.
مخالفت تندروها و تاثير فضاي رسانهاي
امير اسفندياري كارشناس بينالمللي سينما و معاون سابق بخش بينالملل بنياد سينمايي فارابي و جشنواره جهاني فيلم فجر كه عضويت در شوراي بينالملل سازمان سينمايي را هم در كارنامه دارد، ميگويد: در مورد حضور فيلمهاي ايراني در جشنوارههاي بينالمللي و نمايش موفق سينماي ايران در رويدادهاي مورد بحث، طبيعتا اينكه فيلم موردنظر بايد مضموني جهاني داشته باشد تا بتواند با مخاطبان ساير نقاط جهان ارتباط برقرار كند و به لحاظ سينمايي قابل تامل باشد و همچنين توسط پخشكنندهاي مسلط و حرفهاي عرضه جهاني شود، از بديهيات است.
البته در مورد حضور سينماي ايران در عرصه جهاني، از قديمالايام دو نگاه از دو طيف مخالف وجود داشت. يكي تندروهاي خارجي كه مخالف حضور هر فيلمي از ايران در هر رويداد بينالمللي بود و گروه دوم تندروهاي داخلي كه با نگاهي متوهم، مخالف حضور در اينگونه رويدادها بودند و اكنون هم هستند تا جايي كه حتي موفقيت فيلمي از كشورمان در مراسم اسكار را هم به هيچوجه موجه نميدانند. نمونه اين نوع برخوردها و نگاهها را از دير باز به وضوح ميتوان ديد. براي مثال زماني كه فيلمي از زندهياد عباس كيارستمي در رويدادي در امريكا شركت كرده بود و عدهاي از جمله يكي از سينماگران قديمي مقيم امريكا، تظاهراتي عليه حضور فيلم به راه انداخته بودند، آقاي كيارستمي به سمت آن سينماگر ميرود و با مزاح ميگويد اين پلاكارد رو به من بده نگه دارم، خودت هم برو فيلم رو ببين! همه ميدانيم در داخل هم چه برخوردهايي با او ميشد. مثلا از ماجراي بازگشتش به ايران پس از دريافت نخل طلا در پنجاهمين دوره جشنواره كن سال 1997و آن وضعيتي كه در فرودگاه به وجود آوردند تا تهمتهاي ناروايي كه به او ميزدند.
اين كارشناس ميگويد: نمونه ديگرش، زماني كه ديتر كوسليك دبير آن زمان جشنواره برلين به ايران سفر كرد و پس از صحبتها و توافقاتي كه انجام شد، سينماي ايران براي اولينبار در سال 2006 با شش فيلم حضور گسترده و چشمگيري را در جشنواره برلين تجربه ميكرد، عدهاي در برلين عليه سينماي ايران تظاهرات كردند و شعارهاي مخالف دبير جشنواره دادند تا جايي كه او را آيتاللهي كوسليك ميخواندند و همزمان عدهاي هم در ايران مخالف شديد اين جشنواره، حضور فيلمسازان ايراني و دبيرش و تمام كساني كه تلاش براي اين نوع حضورهاي بينالمللي ميكردند، بودند و آنها را عوامل خارجي ميخواندند. در اينگونه موقعيتها متاسفانه گاهي مسوولان سينمايي كه ميخواهند به ردههاي بالادستي گزارش كار ارايه بدهند، تندتر هم ميشوند.
اين نوع نگاه تندرو در اين روزها با توجه به مسائل داخلي ايران شدت و قوت بيشتري گرفته است و بسيار پررنگ جلوه ميكند. طبيعتا در چنين شرايطي، اتفاقا اين دو تفكر مخالف هم هدفي مشترك در جهت هرچه كمرنگتر كردن حضور سينماي مطرح ايران در رويدادهاي بينالمللي را دنبال ميكنند.
وقتي بحث از جشنوارهها پيش ميآيد، نكتهاي هم هست كه نميشود از نظر دور نگه داشت. به هر حال هم مسوولان جشنواره و هم كساني كه به جشنوارهها ميآيند به شكل طبيعي تحتتاثير فضايي كه رسانهها ميسازند، قرار ميگيرند. پس هر زماني كه زمينههاي مساعد براي موجآفرينيهاي رسانهاي وجود داشته باشد، برخي فيلمهاي ايراني ممكن است در فضايي سياستزده ناديده هم گرفته شوند. اگر در عوض اين موجآفرينيها زمينههايي براي گفتوگو فراهم ميشد، قطعا بسياري از اين سوءتفاهمها حل ميشد.
توجه به مضامين داغ و مخاطبيني پرتعداد
اما كاميار محسنين منتقد، نويسنده و پخشكننده بينالمللي فيلمهاي سينمايي از شركت «ايريماژ» ميگويد: در مقوله پخش فيلم، آنهم در ابعاد بينالمللي، نكات ظريفي وجود دارد كه حتما و قطعا بايد مورد نظر قرار بگيرد تا امكان پخش موفق به وجود بيايد.
او در ادامه توضيح ميدهد: در بعضي فيلمها، موضوعات به شكلي مطرح ميشوند كه مخاطبان در سراسر جهان آن را درك ميكنند. در چنين شرايطي، احتمال برقراري ارتباط با مخاطب جهاني افزايش پيدا ميكند و در نتيجه، احتمال استقبال از فيلم در جشنوارههاي بينالمللي بالا ميرود. زماني هم هست كه فيلمساز تصميم ميگيرد به نكات خاص و مهمي اشاره كند و گذر كند، اما رمزگاني كه انتخاب ميكند فقط از جانب مخاطبان داخلي پذيرفته ميشود و مخاطبي كه در اين جغرافيا و اين فرهنگ زندگي نميكند، از اين سرنخها سر در نميآورد و به همين دليل هم، در برقراري ارتباط با مخاطبان بينالمللي و مردم كشورهاي ديگر ناتوان ميماند.
به تعبير ديگر، وقتي فيلم رمزگاني را كه به كار ميبرد، در متن خود نميسازد و همهچيز را به ارجاعاتي كوتاه به فضاي بيروني محدود ميكند، مخاطبان را با سردرگمي، در برابر پرسشهايي بدون پاسخ رها ميكند. در اين سالهايي كه بسياري از فيلمسازان ايراني، به قصد افزايش جذابيتهاي فيلم، مدام با طعنه و كنايه، از كنار اتفاقات عبور ميكنند و تصور ميكنند مخاطبان بينالمللي هم از رمزگاني كه انتخاب كردهاند، به هيجان ميآيند، از نوع واكنش انبوه مخاطباني كه از آثارشان سر در نياوردهاند، غافل ميمانند. وقتي كه فيلمي، در كشوري، اميد بالايي براي جذب مخاطب هدف و برخورداري از واكنشهاي مثبت رسانهاي را به وجود نياورد، خريداران و مسوولان جشنوارهها هم كه به هر حال، به لحاظ اقتصادي و اعتباري، به تعداد و رضايت تماشاگران مورد نظرشان دل خوش كردهاند، روي خوش به آن نشان نميدهند.
اين پخشكننده بينالمللي در بخش ديگري از صحبت خود ميگويد: البته همه ماجرا اين نيست، وقتي در مقاطعي كشورمان دچار بحران و فضاي تنشآلود و به اصطلاح دوقطبي ميشود، فضاي رسانهاي كه از اين بحران ايجاد ميشود، بسيار سنگين است و همين نكته با توجه به فضاي غالب رسانهاي در بعد بينالمللي روي جشنوارهها تاثير ميگذارد. طبعا فيلمهايي هستند كه در اين برهه ديده نميشوند. به عبارت ديگر، آن جو رسانهاي كه در سراسر دنيا از تنشهاي داخلي كشورمان به وجود ميآيد، فضا را به سمتي ميبرد كه انتظارات از سينماي ايران متفاوت ميشود و محصول اين جريان چيزي نيست جز ديده نشدن تعدادي از فيلمهايي كه اتفاقا كيفيت خوبي هم دارند. پس در اين معادله بحث صرفا از جشنواره و سليقه نيست. عواملي تاثيرگذار از جو رسانهاي سرچشمه ميگيرد كه مخاطباني پرتعداد و تاكيداتي مداوم دارد و زمينه را براي توجه به مضامين داغ آماده ميكند.
محسنين ادامه ميدهد: طبيعي است كه در اين فضاي بهشدت دوقطبي كه در مملكت به وجود ميآيد، گروهي هم به دنبال سود و منفعت خودشان باشند، از فرصتهايي كه به وجود آمده استفاده كنند و گاهي هم براي فيلمهاي ديگر مانعتراشي كنند.
اما فكر ميكنم بهتر است خارج از اين دورههاي پرتنش، حضور سينماي ايران در جشنوارههاي بينالمللي را هم مدنظر قرار بدهيم. براي مثال، چرا در زمان موفقيتهاي بينالمللي فيلمهاي مقبول تمام جناحهاي داخلي در جشنوارههاي مهم بينالمللي و حتي مراسم اسكار، به شكل مداوم به اغراض سياسي جشنوارههاي خارجي اشاره نميشود؟ در همين روزهاي پر تنش، مگر جشنواره ونكوور سال گذشته فيلمي را كه نهادي سينمايي توليد كرده بود، انتخاب نكرد؟ مگر در روزهاي آتي، در جشنواره فيلم كارلوويواري بخشي به اسم «تولدي ديگر» به بزرگداشت سينماي جديد ايران اختصاص داده نشده است كه آثار سينماگراني از طيفهاي مختلف را به نمايش بگذارد؟ چرا زماني كه فيلمهاي فيلمسازان چرخش خوبي در جشنوارههاي جهاني دارند، جشنوارهها هنري هستند و به محض اينكه فيلمهايشان پذيرفته نميشود، جشنوارهها سياسي ميشوند؟
محسنين در پايان صحبتش به اين نكته تاكيد ميكند كه هر وقت فضاي ايران پر تنش باشد، اين فضاي رسانهاي است كه در سراسر جهان غلبه پيدا ميكند، انتظارها را تغيير ميدهد و بر افراد زيادي تاثيرات بسياري ميگذارد. به اين نكته توجه كنيم كه مخاطبان سينما با رسانه كاملا متفاوت هستند. رسانهها هر روزه مخاطبان گستردهاي دارند كه به شكل مداوم اخبار و تحليلها را ميشنوند، اما تماشاگران سينما بسيار محدود هستند و اغلب يك فيلم را يك بار ميبينند. در اين فضا، جشنوارهها هم براي آنكه مخاطب جذب كنند، چارهاي ندارند جز آنكه به فضاي رسانهاي توجه كنند، چون موضوعاتي كه براي مخاطبانشان حاد شده است، ميتواند در جذب مخاطب هم موفق عمل كند.
سانسور و عدم حمايت از توليدات سينمايي
محمد اطبايي كارشناس پخش فيلم در حوزه بينالملل نظرش بر اين است: بيش از ده هزار جشنواره و رويداد سينمايي در سراسر دنيا برگزار ميشود كه تعداد بسيار اندكي در فروش و پخش عمومي فيلمها موثرند. شمار اندكي از اين رويدادها داراي كيفيت بالا و در نتيجه تاثيرگذار در سرنوشت اقتصادي فيلمها بوده و البته اين مهم را بايد بيشتر براي فيلمهاي مستقل و هنري درنظر گرفت، چراكه فيلمهاي تجاري چه در هاليوود توليد بشوند چه در هند يا اروپا و شرق آسيا، نيازي به حضور در جشنوارههاي فيلم ندارند. اين جشنوارههاي سينمايي مهم و همچون ونيز، كن، برلين، ساندنس و تورنتو هدف اول فيلمهاي توليد شده در كشورهاي مختلف هستند و البته تنها حضور صرف هم كافي نيست و دريافت جايزه و نقدهاي مثبت رسانهاي هم از فاكتورهاي قابل ذكر براي فروش و حضور در بازارهاي جهانياند. شماري هم جشنوارههاي خوب و متوسط و متاسفانه تعداد بيشتري جشنوارههاي ضعيف و حتي جشنوارههاي جعلي وجود دارند كه اين دو رويداد آخري به محملي براي حضورهاي غيرواقعي و موفقيتهاي كاذب فيلمها تبديل شدهاند. اين جشنوارههاي جعلي يا فيك اساسا وجود ندارند، نمايشي در كار نيست، جغرافيا ندارند و درنتيجه هيچ اتفاق فرهنگي رخ نميدهد. تنها در فضاي مجازي اسم جشنواره يا جايزهاي است ولا غير. كم نيستند سينماگران و متاسفانه پخشكنندههاي بينالمللي كه اين جشنوارههاي فيك و جعلي را محلي براي فعاليتها و موفقيتهاي خود جلوه ميدهند! اطبايي در توضيح بيشتر صحبتهاي خود ميگويد: در اين ميان آنچه براي سينماي ايران و بسياري از كشورها حائز اهميت است اينكه فيلمها در جشنوارههاي مهم و معتبر حضور پيدا كنند، نه صرفا حتي جشنوارههاي الف كه خود يك غلط مصطلح رسانهاي است و بايد گفت حضور در اين رويدادها بسيار دشوار و رقابتي است. هر سينماگري در هر نقطهاي از جهان براي حضور در اين رويدادهاي معتبر سينمايي تلاش ميكند و طبيعي است كه ظرفيت اين جشنوارهها محدود و غالب فيلمها موفق به حضور در اين رويدادها نميشوند.
اين كارشناس در بخش ديگري از صحبت خود درباره چرايي عدم حضور بعضي فيلمهاي ايراني در جشنوارههاي خارجي بعد از اعتراضات و اتفاقات سال گذشته و طرح مباحث سياسي گفت: قطعا بحث سياسي در انتخاب فيلمها در بخش قابلتوجهي از جشنوارهها وجود دارد اما هميشه مجموعه دلايلي براي موفقيت يا عدم موفقيت بينالمللي فيلمها هست. فيلم بايد داراي واجد كيفيت بالاي هنري و زيبايي شناختي بوده و قصه و ساختار بديع داشته باشند. طبيعي است كيفيت يك فيلم هم شرط كافي نبوده و شيوه عرضه و پخش جهاني و رويكرد و ارتباطها و تجربه عامل عرضه و پخش بينالمللي بسيار تعيينكننده است. اتفاقات چند ماهه اخير هم شرايط را براي حضور توليدات رسمي سينماي ايران پيچيدهتر و حتي غيرمحتملتر كرده است. محدوديتها و سانسور اعمالشده از طرف وزارت ارشاد و عدم حمايت از توليدات سينمايي در عرصههاي بينالمللي هم مزيد بر علت شده و نميتوان از فعاليتهاي شماري افراد مقيم خارج از كشور در تخريب فيلمهاي توليد شده ايران هم چشم پوشيد.
همچنين اين سينماگر به اين نكته اشاره ميكند كه بعضي فيلمسازها خود براي عرضه و پخش فيلمشان اقدام ميكنند و تصورشان اين است با توجه به موفقيتهاي پيشين آثارشان، ديگر نيازي به يك پخشكننده بينالمللي نداشته كه اين نيز راه غلطي براي ارايه فيلم است.
فيلم با كيفيت و پخشكننده حرفهاي شرط لازم براي موفقيت بينالمللي است.
قدرت رسانهها را دستكم نگيريم
الهه نوبخت ديگر كارشناس حوزه پخش و نمايش فيلمها در عرصه بينالملل در پاسخ به اين سوال كه چرا بعضي فيلمها بهرغم برخورداري از زيباييشناسي هنري امكان حضور در جشنوارههاي معتبر دنيا را ندارند، ميگويد: بايد بگويم كه هر فستيوالي در جهت برگزاري اهدافي را دنبال ميكند و كانسپتي را حتي نانوشته براي خودش تعريف ميكند و هر سال هم اين كانسپت را خود برگزاركنندگان و هيات انتخاب مشخص ميكنند كه بر اساس آن گام بر دارند.
نوبخت ادامه ميدهد: همچنين بعضي از فستيوالها نظرشان در جهت اشاعه مضامين حقوق بشر است، تعدادي هم به مباحث اجتماعي نگاه دارند و تعدادي ديگر اهداف خاص ديگري دارند. اينجا درباره فستيوالهاي بزرگ صحبت ميكنيم كه مشخصا آينده فيلمها را مشخص ميكنند مثل ونيز لوكارنو، برلين، كن.
البته به اين نكته دقت كنيد كه همه اين فستيوالهاي معتبر در بخش مسابقه بيشتر از 11 تا 17 فيلم نميتوانند انتخاب كنند ضمن اينكه تعداد بسيار زيادي فيلمهاي خوب هم از تمام كشورهاي دنيا به دست آنها ميرسد كه خود اين نكته رقابت بسيار سختي را به وجود ميآورد. به نظر من يك مقدار دور از ذهن است كه فكر كنيم فيلمهاي با كيفيت كشورمان تعمدي از جشنوارههاي خارجي انتخاب نميشوند.
وي در بخش ديگري از صحبت خود ميگويد: فارغ از اينكه خود فيلم هم بايد با مسوولان جشنوارههاي خارجي ارتباط برقرار كند حتما تلاش پخشكننده هم در اين مسير بسيار تاثيرگذار است. فيلم خوب بدون پخشكننده ماهر و توانا براي درخشش در جشنوارههاي جهاني شانس بالايي ندارد اما ما ميدانيم همه پخش كنندههاي ايراني تمام تلاششان را ميكنند تا فيلمهايشان در فستيوالها ديده شود و مورد توجه قرار گيرد اما در نهايت مضمون و خود فيلم در نقطه پاياني آن چيزي نيست كه فستيوال آن را بپذيرد به همين ترتيب من فكر ميكنم رقابت سخت هر سال وجود دارد و همه پخشكنندهها و تهيهكننده و كارگردان دوست دارند فيلمهايشان در جشنوارهها در بخش رسمي باشد.
نوبخت ميگويد: نظرم بر اين است از آنجايي كه جشنوارهها كاملا ساختاري خاص دارند و انتخاب فيلم هم پروسه زمانبري است درنهايت پيامي كه فيلم به جشنواره منتقل ميكند بسيار به سليقه مسوولان وابسته است و دريافتي كه آنها از فيلم دارند و ممكن است دريافتهاي مختلف از پيام داشته باشند و درنهايت فيلمها نتوانند در جشنوارهها حضور پيدا كنند.
اين كارشناس درباره سايه نگاه سياسي در انتخاب فيلمها ميگويد: اين موضوع نكته مهمي است و اينكه جريانات سياسي سال گذشته، روي شانس حضور فيلمها در جشنوارهها بسيار تاثير گذاشته، از آنجايي كه اكثر فستيوالهاي دنيا مباحث حقوق بشر را اولويت و رسالت خود قرار ميدادند بسيار به وقايعي كه در كشورمان رخ داده حساس هستند و همچنين مطالبي كه از رسانهها منتشر ميشود براي فستيوالهاي دنيا بسيار اهميت دارد يعني مسوولان جشنواره و مديران به آنچه رسانههاي خارج مينويسند دقت زيادي ميكنند و از آنجايي كه قدرت رسانهها بسيار زياد است قطعا اين در مسير انتخاب فيلمها تاثير ميگذارد.
اسفندياري: زماني كه ديتر كوسليك دبير آن زمان جشنواره برلين به ايران سفر كرد و پس از صحبتها و توافقاتي كه انجام شد، سينماي ايران براي اولينبار در سال 2006 با شش فيلم حضور گسترده و چشمگيري را در جشنواره برلين تجربه ميكرد، عدهاي در برلين عليه سينماي ايران تظاهرات كردند و شعارهاي مخالف دبير جشنواره دادند تا جايي كه او را آيتاللهي كوسليك ميخواندند.
محسنين: وقتي در مقاطعي كشورمان دچار بحران و فضاي تنشآلود و به اصطلاح دوقطبي ميشود، فضاي رسانهاي كه از اين بحران ايجاد ميشود، بسيار سنگين است و همين نكته باتوجه به فضاي غالب رسانهاي در بعد بينالمللي روي جشنوارهها تاثير ميگذارد. طبعا فيلمهايي هستند كه در اين برهه ديده نميشوند.
اطبايي: محدوديتها و سانسور اعمال شده از طرف وزارت ارشادو عدم حمايت از توليدات سينمايي در عرصههاي بينالمللي هم مزيد بر علت شده و نميتوان از فعاليتهاي شماري افراد مقيم خارج از كشور در تخريب فيلمهاي توليد شده ايران هم چشم پوشيد.
نوبخت: جريانات سياسي سال گذشته، روي شانس حضور فيلمها در جشنوارهها بسيار تاثيرگذاشته، از آنجايي كه اكثر فستيوالهاي دنيا مباحث حقوق بشر را اولويت و رسالت خود قرار ميدادند بسيار به وقايعي كه در كشورمان رخ داده حساس هستند و همچنين مطالبي كه از رسانهها منتشر ميشود براي فستيوالهاي دنيا بسيار اهميت دارد.