تحليلي بر سريال وراثت «Succession» فصل اول تا چهارم 2023 - 2018 به كارگرداني جسي آرمسترانگ
امپراتوري رسانه
رضا بهكام
«Succession» با ترجمه فارسي مصطلح شده «وراثت»، سريالي در چهار فصل و مجموعا 39 قسمت كه پخش آن از اواخر بهار سال 2018 ميلادي در دستور كار شبكه HBO قرار گرفت كه پس از شروع اپيزودهاي اوليه فصل اول تماشاگران زيادي را به خود جذب كرد و با اقبال روزافزوني مواجه شد، جوايز مختلف آكادميها و جشنوارههاي بينالمللي براي بازيهاي روان و تاثيرگذار و فيلمنامه ادامه يافت و با روند عرضه فصل سوم و اخيرا آخر سريال با افت مخاطب همراه نشد تا «وراثت» در 250 سريال برتر ادوار جهان در رتبه كنوني 56 قرار بگيرد.
اگرچه كه در نگاه اول به نظر ميرسد سريال از شاهپيرنگ «صعود و سقوط» بهره ميبرد، اما بيشك اين پيرنگ به يكي از پيرنگهاي فرعي و سايه بدل ميشود تا همواره پيرنگ اصلي آنچه بيشتر در فصول سوم و چهارم شاهدش خواهيم بود، پيرنگ «رقابت» را براي كليت سريال رقم ميزند تا همواره بر اساس واژه رقابت و حس برتريجويي شخصيتهاي اصلي مجموعه وراثت شاهد كشمكشهاي خانوادگي، خانواده «لوگان رُوي» مالك و صاحب امتياز يكي از مطرحترين شبكههاي تلويزيوني و برنامهسازان رسانهاي شبكههاي ايالات متحده باشيم. طرح و توطئههاي متوالي براي جدال بر سر قدرت به سبب جانشيني در مقام رياست و مديريت عاملي هلدينگ، پارادايميست كه به هويت اصلي سريال تبديل ميشود، هويتي كه خود اساس سازوكارها اعم از تجارت كلان و كسب مقام را در بر ميگيرد تا جايي كه سايه سنگين آن بر روابط خانوادگي و سبك زندگي شخصيتهاي اصلي گسترده ميشود، هويتي كه ماهيت خود را از مناسبات اجتماعي بر پايه قدرت و ثروت كلان وام ميگيرد. يكي از رويكردهاي مهم «وراثت»، نقش رسانهها در متعين كردن هويت اشاره شده است. رسانهها در قالب شبكههاي تلويزيوني، ويديويي و شبكههاي اجتماعي و مجازي عمدتا در بازيهاي «برد-برد»ي شركت ميكنند تا سود سهام خود را تضمين كنند، بهطور مثال در فصل چهارم شبكه خبر ATN كه مالكيت آن با «خانواده ROY» است با اعلان زودهنگام در بازي رقابتي انتخابات رياستجمهوري ارزش سهامش را به بالاترين رقم در سال افزايش ميدهد و نقشي بسزا در تعيين رييسجمهور جديد ايالات متحده بازي ميكند. برنامههاي خبري به عنوان منابع قابل اعتماد مردم در ثانيهها و اندك دقايق حساس يك رقابت، نتيجه يك بازي سياسي را عوض ميكند تا علاوه بر پيشي گرفتن آن رسانه از ساير رقباي رسانهاي، بقاي خود را نيز تضمين كند و امپراتوري خود را بسط بدهد. مجموعهاي از بازيها، نيرنگها، ترفندها و سياستهاي درون سيستمي در رسانههاي خبري مهرهاي تعيينكننده براي تصميمات كشوري و وسعت دادن به آن در سطح كلان كشور و البته جهان است.
ردپاي مهيب رسانهها در قالب برنامههاي تلويزيوني و ويديويي و شبكههاي مجازي اگرچه اتفاقي نوظهور در ژانر درام اجتماعي نيست، اما نقش تعيينكننده آن در برخي تصميمات مهم با كمك سوگيريهاي خبري، انسان معاصر و امروزي را بيش از پيش به سوي بردگي و احساس نياز و عدم استقلال پيش ميبرد، روندي كه در سريال «وراثت» در لايههاي زيرين پلات با ظرافت به آن پرداخته است.
تيتراژ اوليه سريال كه تلفيقي از شخصيتهاي واقعي و برساخت است با تم موسيقي پيانوي «نيكلاس بريتل» امريكايي و جوان همراه ميشود تا جذابيتهاي بصري را به موتيفي نوستالژيك ضميمه كند.
«وراثت» در قالب ژانري «كمدي- درام» و در فضاي طنز ديالوگ محور بر اساس شخصيتپردازيهاي نشات گرفته از طبقه مرفه جامعه امريكايي ارايه شده است. طنزي كه روي دو لبه درام ساتيري و البته سياه پيش ميرود تا در آن رذايل، حماقتها، سوءاستفادهها و كاستيهاي انساني اغلب به قصد افشاگري به تمسخر گرفته شوند. شرمساري مبتني بر نقايص افراد، شركتها، دولت يا خود جامعه كه براي بهبود آن با اين قبيل تخريبها پيش ميرود. اگرچه درام ساتيري معمولا طنزآميز است، اما هدف اصلي آن اغلب انتقاد اجتماعي سازنده است كه از شوخطبعي براي جلبتوجه به موضوعات خاص و گسترده در جامعه استفاده ميكند، روندي كه سريال پيش روي نيز از آن سود ميبرد تا مناسبات اجتماعي و خصوصيات فردي شخصيتها را با كنشها و واكنشهاي «زباني-كلامي» و بعضا فيزيكي مترادف كند.
رك بودن و صراحت لهجه مالكين غولهاي رسانه در قالب توهينها و فحاشي و افشاگري با نگاه بالا به پايين سنگبناي روابط اجتماعي سلطهجويانه را توسعه ميدهد. روابطي كه از نزديكترين افراد خانواده و تاثراتش بر يكديگر شروع ميشود تا به سايرين و رقباي شغلي بسط مييابد. بهطور مثال رابطه زناشويي «تام» داماد خانواده «رُوي» با همسرش «شيوان» تحت تاثير قدرت برگرفته از هلدينگ رسانهاي پدر خانواده است، با مرگ «لوگان» مالك اصلي هلدينگ به سبب ارتقا و تثبيت مقامهاي شغلي هر يك از زوجين با لبههاي تيز سياسي گاهي تا مرز جدايي پيش ميروند تا جايي كه هر دوي آنها براي بچهاي كه «شيوان» در فصل چهارم از «تام» باردار است كمترين ارزش را قائل هستند. ركن اصلي و سازنده زندگي زناشويي نهتنها روابط ساده بر پايه عشق و احترام نيست، بلكه جاي آن با حرص و طمع و رقابت براي تصديگري پستهاي مهم به جنگي جدي ميان خانواده بدل ميشود، اين مثال را ميتوان به ساير روابط خانواده چون مادر خانواده يا سه برادر ديگر «شيوان» به نامهاي «كنور»، «كندال»و«رومن» نيز تعميم داد.
خانواده «ROY» جملگي داراي آسيبهاي رواني جدي از زمان نوجواني تا دوره حال هستند كه عمدتا از شخصيت خشك و خشن پدر ريشه ميگيرد. آسيبهايي كه در قالب تروما هيچ يك از آنان را براي تصديگري رياست هلدينگ رسانهاي «رُوي استار» واجد شرايط نميبيند. پدر خانواده براي تنفيذ حكم رياست و تعيين جانشين خود بارها و بارها فرزندانش را مورد آزمايش قرار ميدهد و هر بار كه فرزندانش او را نااميد ميكنند بيشتر متوجه ميشود كه او براي جانشيني خود دچار بلاتكليفي و سردرگمي است تا جاييكه رفتهرفته از فصل سوم به فكر فروش امپراتوري رسانهاي خود ميافتد. از سويي فراگير شدن قدرت شبكههاي مجازي ترسي در وجود «لوگان» به راه انداخته و او با تكثر و تكامل تكنولوژي متوجه شده كه ديگر با فرمولهاي قديمي نميتواند رشدي را براي شركتهاي اقماري خود قائل شود و از سوي ديگر ترديد او در انتخاب جانشيني مطمئن براي خودش او را به دو راهي تاريكي كشانده است تا همواره او تا فصل آخر (چهارم) كه به پايان عمرش نيز نزديك شده نتواند تصميم قاطعي براي جانشيني و تصدي مقام رياست خود بگيرد. از سوي مقابل جبهه خانوادگي براي رقابت و تصاحب در نوع خود جالب توجه است. فرزندان بلندپرواز خانواده «رُوي» با انبوهي از توهمات و بازيهاي سياسي طرف هستند تا جاييكه پس از مرگ پدر خانواده در فصل چهارم هر يك از آنان به گرگهاي جواني براي تصاحب تاج و تخت پدر بدل ميشوند.
مراسم خاكسپاري «لوگان» به صحنهاي از اعترافات برادر بزرگ وي و فرزندانش در خطابهها و نطقهاي ايراد شده از پشت تريبون تبديل ميشود. حصول طنز زباني در تمامي سكانسها به چشم ميخورد، بهطور مثال در زمان خاكسپاري «لوگان»، او با خريداري مقبره خانوادگي كه در مزايده با قيمتي به نسبت پايين برنده شده است دستاويزي ميشود تا فرزندانش او را به سخره بگيرند و غم از دست دادن او را براي لحظاتي فراموش كنند.
استفاده متعدد و متكثر «جسي آرمسترانگ» سازنده سريال از مكانهاي تجملي و لوكس، «وراثت» را به يكي از پرهزينهترين سريالهاي تاريخ بدل كرده است. صحنههاي كه با تشريفات و مراسمهاي متنوع و پرخرج، جزييات و سبك زندگي خانواده مفروض را به تصوير ميكشد.
كيفيت ديالوگها در سريال «وراثت» بالاست و بخشي از ديالوگها با زيرمتنهاي موجود در آنها به لايههاي عميقتري از معنا و ارتباطات رسوخ ميكند. نويسنده اصلي ديالوگهاي سريال خود را در دايره واژگاني محدود و پيش پا افتاده گرفتار نميكند و گاهي از زبان نويسندگان بزرگي چون شكسپير و تولستوي و سايرين ادبا و فلاسفه فكتهايي را در جهت بهبود طنز زباني ارايه ميدهد كه به نظر انتخابي هوشمندانه براي طبقه اليت جامعه است كه جان كلام را در زيرمتنها جستوجو ميكنند.
شخصيتهاي اصلي به دليل حس رقابت و برتريجويي به نوعي از ادبيات وابسته به جملات كوتاه و GAG با تكيهكلامهاي مخصوص هر شخصيت و گاهي با لكنتهاي بياني توام ميشود، تاييديهها با تكرارهاي كوتاه توام ميشود كه اين روند بهصورت الگويي تكرار شونده براي برخي شخصيتهاي اصلي سريال مانند «گِرِگ» دستيار «تام» و «رومن» و «شيوان» قابل تامل است. الگويي كه از ناپايداري روابط و نسبي بودن آنها خبر ميدهد.
هوش و سياست ذاتي «شيوان» دختر خانواده در برابر زور و قدرت زئوس تايپ برادرش «كندال» و بذلهگوييهاي «رومن» كه از قوس شخصيتي «اروس» تبعيت ميكند، قرار ميگيرد. برادر بزرگ خانواده به دليل حس فقدان مادرش و نداشتن الگوي آنيمايي در كودكي و نوجواني به شخصيتي وابسته بدل شده، شخصيتي كه توان اداره امور مختلف شغلي را در خود نميبيند، او و برادرانش و تنها دختر خانواده به دليل ترك خانه توسط مادرشان در سنين پايين، در زندگي خانوادگي داراي ضعفهاي عمده شخصيتي هستند كه وجود پدري سختگير آنها را به سوي يك ويراني مطلق سوق داده است.
شخصيتهايي كه حواشي بر آنان غالب است، اگرچه كه پس از مرگ پدر آنها تلاش ميكنند تا بر حاشيهها فائق آيند اما گاهي در كش و قوسهاي رفتاري و ارتباطي موفق نشان نميدهند. قسمت دهم از فصل چهارم كه تعيين سرنوشت شخصيتها و آينده هلدينگ «رُوي استار» را مشخص ميكند با تعليقي غافلگيركننده در پايانش همراه است. «كندال» كه به حرص و طمع براي كسب مقام رياست بيش از همه عطش نشان ميدهد در عطش سيريناپذير خود باقي ميماند، «رومن» بيشتر از هميشه با ترسهاي وجودياش كه ريشه در نوجواني دارد روبهرو ميشود تا او در پايان سريال به استيصال كامل درآيد و «كنور» برادر بزرگ نيز به همين گونه با عدم باور و مشكل وابستگي محض باقي ميماند و «شيوان» نيز كه هميشه در بازي مكر و سياست چون تلفيقي از يك آتناتايپ و اريستايپ جلوه كرده به ناچار با «تام» همسرش تجديد رابطه ميكند تا از ارتقاي پستي همسرش به عنوان مديرعامل جديد بيشترين بهره را ببرد. بيشك ديدن سريال «Succession» براي كشف برخي روابط اجتماعي در حوزه كلان قدرت و درك درون ساختاري از غولهاي رسانهاي توصيه ميشود.
ردپاي مهيب رسانهها در قالب برنامههاي تلويزيوني و ويديويي و شبكههاي مجازي اگرچه اتفاقي نوظهور در ژانر درام اجتماعي نيست، اما نقش تعيينكننده آن در برخي تصميمات مهم با كمك سوگيريهاي خبري، انسان معاصر و امروزي را بيش از پيش به سوي بردگي و احساس نياز و عدم استقلال پيش ميبرد، روندي كه در سريال «وراثت» در لايههاي زيرين پلات با ظرافت به آن پرداخته است.
رك بودن و صراحت لهجه مالكين غولهاي رسانه در قالب توهينها و فحاشي و افشاگري با نگاه بالا به پايين سنگبناي روابط اجتماعي سلطهجويانه را توسعه ميدهد. روابطي كه از نزديكترين افراد خانواده و تاثراتش بر يكديگر شروع ميشود تا به سايرين و رقباي شغلي بسط مييابد.