تاسيس مركز امور زنان رياستجمهوري طرح ايشان بود
جميله كريمي
از آشنايي من با دكتر زهرا شجاعي، بيش از سه دهه ميگذرد و قدمت زمان، ايشان را براي من ارزشمندتر كرده.
طبيعي است روابط مبتني بر باورها و ارزشهاي انساني درگذر زمان روز به روز ارزشمندتر ميشوند، او فراتر از يك دوست هم معلمم و راهنمايم نيز هست.
در اين مجال نميخواهم از ابعاد شخصيتي دكتر شجاعي به عنوان يكي از سرمايههاي گرانسنگ كشورمان سخن بگويم اما بر اين نكته تاكيد ميكنم كه او پيش از آنكه يك فعال سياسي، قرآني، اجتماعي و حوزه زنان باشد، انساني اخلاقمدار است كه توجه به ارزشهاي انساني برايش در اولويت همه امور قرار دارد.
بديهي است تا مادامي كه اخلاق و ارزشهاي انساني بر همه امور مقدم باشد، فعاليتها نيز در يك چارچوب هدفمند قرار گرفته و ميتواند مفيد، مثمر ثمر و اثرگذار باشد.
آنچه وي همواره بر آن تاكيد داشته توجه به اقتضاي زمان و تعادل و توازن در كردارها و رفتارها است و معتقد است نبايد شرايطي فراهم كرد كه نسل امروز دين را در تعارض با خواستهاي منطقيشان ببيند.
او توازن را محور چرخنده امور ميداند و ميگويد با برقراري توازن است كه ميشود هم ديندار بود و در مسير كمالجويي گام برداشت و هم به خواستههاي فطري و انساني، برابريطلبي و آزاديخواهي پاسخ داد.
و با اين نگاه و رويكرد آنگاه كه از مسووليتهاي اجرايي فراغت يافت با همراهي يكي از دوستانش كلاسهاي قرآن را راهاندازي نمود و با نگاهي ژرف و عميق كه جزو ذات وجودي اوست با توجه به غربت قرآن، از بين انواع تفاسير، تفسير كاربردي قرآن را برگزيد تا در كنار پيوند زندگي مدرن امروزي با آداب و فرهنگ قرآني، منش و دستورات آن را نيز به متن جامعه بكشاند.
و اينگونه شد كه كلاسهاي قرآني كه ۱۶ سال پيش با سه الي چهار نفر شروع شده بود امروز به يك جمع ٨٠ نفره تبديل شده كه در آن همه اعضا ضمن مشاركت فعالانه با بهرهمندي از ترجمه و تفاسير معتبر آيات قرآني، دستورالعملهاي كاربردي را استخراج و نسخه عملي قرآن را بر ميگيرند.
البته در حاشيه اين برنامه قرآني، گروههاي كتابخواني و سنت حسنه صندوق قرضالحسنه نيز شكل گرفته اما امروز اين برنامه فاخر قرآني كه كرونا هم نتوانست مانع برگزاري منظم آن شود به دليل بيماري اين بانوي توانمند و صاحب انديشه معطوف به برگزاري در ماه رمضان با نگاه هر روز يك آيه شده است.
اميدوارم هر چه زودتر ايشان بتوانند بر بيماري فائق آيند و نعمت وجود ايشان به عنوان يكي از سرمايههاي ارزشمند ملي پايدار باشد.
هرچند كه اركان حكومتي چنين انسانهاي فاضل را بر نميتابد، اما جامعه براي رشد و بالندگي خود نياز به بهرهگيري از ظرفيت ايشان و امثال ايشان دارد.
حفظ و تقويت سرمايههاي اجتماعي يكي از مهمترين باورمنديها و دغدغههاي ايشان است و به همين دليل رابطهشان با شاگردانش بعد از فارغالتحصيلي همچنان ادامه دارد.
او با علم به ناكارآمدي سيستم آموزشي و ضرورت شناخت فرزندان اين مرز و بوم با تاريخ اسلام و تاريخ معاصر و هويت مليشان، در فراگيري آن مشتاقانه شاگردان سابقش را همراهي ميكند.
خانم زهرا شجاعي با درايت و دورانديشي خلأهاي موجود در جامعه را شناسايي كرده و خود پا به ميدان عمل ميگذارد و همين دغدغهمندي و اخلاقمداري اوست كه نامش را به نيكي در جامعه ماندگار كرده است.
وي نزديك به ٢٩ سال در دانشگاه درس ريشههاي انقلاب اسلامي را تدريس ميكرد اما در سايه الطاف كريمانه دولت معجزه هزاره سوم، مانند بسياري از منتقدين از تدريس در دانشگاه محروم شد و بازنشستگي زودهنگام را تجربه كرد.
ناگفته نماند دكتر زهرا شجاعي، زندگي مشترك خود را در كنار مردي فاضل، محقق و دينپژوه رقم زده و اگرچه موفقيتهاي او در زندگي اجتماعي و سياسياش مرهون درايت، تيزفهمي، دانش روز و روحيه مشاركتجويي و تلاشهاي بيوقفهاش بوده اما نقش بسيار مهم همسر انديشمندش دكتر توانا را نيز در اين مسير نبايد ناديده گرفت.
من به علت سفرهاي متعدد به تهران توفيق حضور مكرر در جمع خانواده اين بانوي نيكانديش نصيبم شده و آنچه در جمع خانوادگي اين عزيز نقش اساسي دارد، حاكميت عقلانيت، توجه به حقوق انساني و احترام متقابل سرشار از عاطفه و مهرباني بين اعضاي خانواده و توجه به استقلال راي اعضاي خانواده است و زندگي خانوادگي ايشان عاري از نگاه جنسيتزده است.
يادم هست سال ۹۴ در آستانه انتخابات مجلس دهم سميناري در دانشگاه تهران برگزار شد كه در آن دكتر شجاعي و همسر بزرگوارشان حجتالاسلام دكتر توانا هر دو به عنوان سخنران دعوت بودند، خانم شجاعي در سخنرانيشان بر لزوم رعايت سهميه 30 درصدي زنان در ليستهاي انتخاباتي تاكيد داشتند اما حجتالاسلام توانا از زاويه ديگري به موضوع پرداخته و ضمن نقد سهميهبندي، برابري حقوق اجتماعي زنان را از حقوق بديهي زنان و مافوق سهميهبندي بر شمرده و تاكيد نمودند، تحقق حقوق اجتماعي زنان حق مسلم آنهاست.
دكتر شجاعي بعد از پيروزي انقلاب هميشه نقشآفرين و اثرگذار عرصههاي فرهنگي، قرآني، علمي، اجتماعي و سياسي بودند و براي رفع نابرابري در حوزه زنان از هيچ تلاشي دريغ نكردند و در همين راستا ميتوان به نهادسازي در حوزه زنان اشاره كرد.
ايشان از سال ۶۷ مشاور وزير آموزش و پرورش و نماينده وزارتخانه در شوراي فرهنگي - اجتماعي زنان بودند و با باور به نهادسازي سال ۷۴ پيشنهاد تشكيل ستاد امور بانوان را در وزارتخانه دادند كه تصويب شد و با تاسيس آن دختران اين سرزمين را در كسب اعتماد به نفس و آموزش حقوق انساني و اجتماعيشان و زدودن نگاههاي جنسيتزده از كتب درسي كمك كردند و سپس در وزارت كشور به عنوان مشاور وزير و رييس كميسيون امور بانوان در احيا و تثبيت جايگاه اجتماعي زنان در مديريت اجرايي تلاش وافري نمودند و اين دفاتر در زمان دولت سيد محمد خاتمي به اداره كل ارتقا پيدا كرد.
لازم به ذكر است كه خانم شجاعي در آن مقطع زماني كه در شوراي فرهنگي و اجتماعي زنان حضور داشتند طرح تشكيل دفتر امور زنان در نهاد رياستجمهوري را به رييسجمهور وقت مرحوم هاشميرفسنجاني پيشنهاد دادند كه مورد پذيرش قرار گرفت و براي نخستينبار در نهاد رياستجمهوري دفتر امور بانوان تاسيس و مرحوم خانم حبيبي به رياست آن منصوب شد.
وي در دولت اصلاحات به عنوان اولين زنان به اتفاق خانم دكتر معصومه ابتكار وارد دولت شدند تا در حوزه سياستگذاري و اصلاح باورهاي غلط در توسعه فرهنگ برابري و عدالت جنسيتي در سطح كلان كشور به دختران و زنان اين سرزمين ياري برساند كه كارنامه 8 ساله ايشان در دولت سيد محمد خاتمي و اسناد مكتوب آن دوران خدمات ارزنده ايشان را در خود ثبت نموده، هر چند در دولت احمدينژاد شايد از سر بغض و كينه بسياري از اين مستندات كه در مركز امور مشاركت زنان بود، خمير شد، البته بابت اين حركت غيرمتعارف، كسي هم با توجه به رانت مصونيت حاكميتي، نه باز خواست شد نه تنبيه!!!!
در انتخابات 1400 رياستجمهوري نيز فداكارانه به عنوان كانديداي زن رياستجمهوري به وزارت كشور رفت و نام خود را در زمره كانديداهاي رياستجمهوري به ثبت رساند زيرا معتقد بود از هر وسيله قانوني و مدني بايد از تفسير مردانه واژه رجال سياسي در قانون اساسي جلوگيري كرد و بستر را براي حضور ظرفيت بيبدليل زنان در بالاترين مقام اجرايي كشور فراهم نمود.
اگر نگاه جنسيتزده حاكم بر تصميمسازان و تفسير غلط از رجال سياسي و تنگنظريها و حب وبغضهاي سياسي مانع نبود، قطعا وي با توجه به درايت و تيزفهمي و تجربه كاري بهترين گزينه در آن شرايط براي حضور در رقابتهاي انتخاباتي بود.
ايشان با اعتقاد به نقش نهادهاي مدني در جريانسازي و توسعه عدالتي جنسيتي، از نهادسازي در حوزه عمومي نيز غافل نبود و بعد از اتمام دولت سيد محمد خاتمي، تلاش بسيار كرد تا سرمايههاي اجتماعي زنان كه در اركان دولت به عنوان مدير خدمت كرده و تجاربي را كسب نموده بودند، آن را براي نسلهاي بعدي تجميع و ساماندهي كند. در همين راستا با همراهي برخي مديران زن و فعالين اين حوزه اقدام به تاسيس تشكلي به نام مجمع زنان اصلاحطلب در مركز نمودند، آبان 84 با حضور ايشان و هسته مركزي مجمع و با دعوت از مديران زن در دولت اصلاحات و فعالين اجتماعي و سياسي از سراسر كشور در سمينار يك روزه در هتل هماي شيراز موجوديت مجمع زنان اصلاحطلب اعلام شد اما فضاي بسته و تنگنظريها و عدم باور به احزاب و نگاه حذفي حاكم بر دولت وقت امكان ثبت مجمع فراهم نشد. اگرچه بعدها با عبور از دستاندازهاي سخت وزارت كشور مراحل آن طي و ايشان در كنگره مجمع به عنوان دبيركل مجمع زنان اصلاحطلب انتخاب شد، اما متاسفانه متوليان امور در اركان حكومتي نيروهاي خدوم و دلسوز و كارآمد را حتي در نهادهاي غير حاكميتي هم بر نميتابند و اين چالش براي برخي از احزاب تاثيرگذار همچنان باقي است.
ايشان اهل قلم نيز هستند كه ميتوان به كتاب «قدس ايران» با هدف معرفي زنان برگزيده در حوزههاي مختلف سياسي، فرهنگي و اجتماعي و همچنين كتاب «براي زنان فردا» در دو جلد كه شامل مقالات و سخترانيهاي مربوط به حوزه زنان و كتابي به زبان انگليسي «زن در عصر خاتمي» مجموعه مقالات انگليسي ارايه شده در مجامع و كنفرانسهاي بينالمللي اشاره كرد.
مشاور استاندار پیشین فارس