ارمغان شاهنامه به روايت مسكوب
««جهان را چنين است ساز و نهاد / كه جز مرگ را كس ز مادر نزاد» داستانهاي اساطيري و پهلواني ما را شاعري ويراسته و سروده كه، اگرچه خوشبختانه معلموار درس اخلاق نميدهد، ولي حكيم اخلاقي بزرگي است و از همين روي وي را «حكيم ابوالقاسم فردوسي» ناميدهاند. خرد او، به معناي والاي كلام، اخلاقي است؛ نه فلسفي كه ميدانيم با آن ميانهاي ندارد. گوهر اخلاقي چنين خردي -كه سراسر كتاب در ستايش آن است- در تار و پود داستانها دويده و نقش خود را بر آنها انداخته است. شاهنامه مانند ايلياد يا اديسه حماسهاي جوان و برهنه نيست تا ستايش بيدريغ اراده خام و نيروي غريزي پهلوانان باشد. داستانهاي حماسي ايران آميخته با اسطورهها و باورهاي اوستايي، دوران پارتها و ساسانيان و چهار سده اسلامي را پشت سر گذاشت و پس از خوشهچيني در اين راه دراز - به منزله تاريخي گرانبار از فرهنگ و انديشه و اخلاق- به دست سحرآفرين فردوسي رسيد. كتاب شاهكار چنين شاعري است با چنان دستمايهاي.» متن فوق بخشي از كتاب «ارمغان مور» نوشته شاهرخ مسكوب است. شاهرخ مسكوب، روشنفكر، نويسنده، مترجم و شاهنامهشناس، در سال ۱۳۰۴ در بابل به دنيا آمد. دوره ابتدايي را در مدرسه علميه تهران گذراند و ادامه تحصيلاتش را در اصفهان پي گرفت. در سال ۱۳۲۴ به تهران بازگشت و در سال ۱۳۲۷ از دانشگاه تهران در رشته حقوق فارغالتحصيل شد. نخستين نوشتههايش را در ۱۳۲۶ با عنوان تفسير اخبار خارجي در روزنامه «قيام ايران» به چاپ رساند. از ۱۳۳۶ به مطالعه و تحقيق در حوزه فرهنگ، ادبيات و ترجمه روي آورد. او پس از انقلاب به پاريس مهاجرت كرد و تا آخرين روز حيات به پژوهش و نگارش ادامه داد. «ارمغان مور» با عنوان فرعي «جستاري در شاهنامه» نوشته شاهرخ مسكوب است كه براي بار يازدهم توسط انتشارات نشر ني منتشر شده است. در اين كتاب به پنج مفهوم اصلي در شاهنامه فردوسي پرداخته شده كه براي هر يك از آنها فصلي جداگانه درنظر گرفته شده است كه عبارتند از: زمان، آفرينش، تاريخ، جهانداري و سخن.