گفتوگو با كارگردان و نويسنده «مَثلِث»
نمايش عروسكي تقدیرشده در جشنواره تهران- مبارك
کار خلاقه با عروسك در سايه پارودي و شوخي
تصميم داريم سالي يك نمايش عروسكي روي صحنه ببريم
مرضيه سرمشقي
«مَثلِث» (Mathless) عنوان متفاوتي است؛ از يك سو بر وزن مكبث و هملت است و از سوي ديگر ايدهاش از تلفيق سه نمايشنامه «مكبث»، «هملت» و «اتللو» پديد آمده است. نمايش«مَثلِث» در اختتاميه نوزدهمين جشنواره بينالمللي نمايش عروسكي تهران- مبارك تحسين شد و مورد توجه مخاطبان و كارشناسان قرار گرفت. اين استقبال و تحسين چنان بود كه مركز هنرهاي نمايشي را به صرافت برنامهريزي براي اجراي اين نمايش در تئاتر شهر انداخت اما خالقان اين اثر كه روايتي پسامدرن را در قالب يك نمايش عروسكي ۳۵ دقيقهاي ارايه دادند، خود ايدههاي خلاقه خاص خود را دارند. قيس يساقي، محمدجواد مهديان و فواد زيدانلويي متن «مَثلِث» را نوشتهاند و قيس يساقي آن را كارگرداني كرده است. بازيدهندگان و صداپيشگان نمايش هم محمدجواد مهديان و قيس يساقي بودهاند.
در خلاصه داستان اين نمايش عروسكي تحسين شده در جشنواره آمده است: «در جهان استيكرهاي توالت عمومي، درون يك پاساژ بزرگ، مَثلِث، استيكر توالت عمومي كه تازه به سردري توالت كريدور منصوب شده، چند پيشگو را ميبيند كه به او وعده پادشاهي ميدهند. او كه تازه متوجه مرگ غيرعادي پدرش شده با وسوسههاي همسرش، ليدي مثلث به قصد خونخواهي پدرش و به طمع پادشاهي، پادشاه را براي يك ضيافت دوستانه به توالت خود دعوت ميكند!»
اين نمايش كه از استان خراسان رضوي به نوزدهمين جشنواره بينالمللي نمايش عروسكي تهران- مبارك راه پيدا كرده بود، با تكنيك ميلهاي و فرم ساختاري متفاوت در دومين روز از برگزاري جشنواره در سالن سايه مجموعه تئاتر شهر روي صحنه رفت. به مناسبت اين اجرا با قيس يساقي، كارگردان و محمدجواد مهديان، نويسنده نمايش «مَثلِث» گفتوگو كرديم.
قبل از اينكه به تجربيات و چالشهايي كه در اين مسير داشتهايد، بپردازيم، برايمان بگوييد از كجا با يكديگر آشنا و وارد مسير نمايش عروسكي شديد؟
قيس يساقي: من و محمدجواد در دبيرستان باهم بوديم و كار عروسكي را از تئاتر دانشآموزي زير نظر جواد رحيمزاده در مشهد شروع كرديم.
شرايط كار در شهرستانها مشكلات خاص خودش را دارد اما محصول كار شما نشان ميدهد از پس اين مشكلات برآمدهايد.
محمدجواد مهديان: طبيعتا در مشهد بهطور كلي تئاتر كار كردن ساده نيست و اين حوزه مهجور واقع شده و شايد بتوانم بگويم به دليل اينكه فعاليت در تئاتر عروسكي، محدوديتهاي بيشتر و امكانات كمتري دارد، كار را سخت ميكند؛ اما همانطور كه گفتم ما از شرايط شروع فعاليت تئاتري در تئاتر دانشآموزي راضي بوديم.
رشته مرتبط با نمايش را هم دنبال نكرده بوديد؟
يساقي: من طراحي صنعتي خواندم و محمدجواد مهديان ادبيات انگليسي اما ذهن ما از همان ابتدا درگير نمايش بود.
با اين وصف، پشتكار چقدر در رسيدن شما به عرصه نمايش عروسكي و حضور موفق در معتبرترين جشنواره آن نقش داشته؟
يساقي: خيلي تلاش كرديم. به تهران ميآمديم در دورههاي آموزشي تئاتر شركت ميكرديم. مثلا من طراحي صحنه را در كارنامه خواندم و به همراه محمدجواد نزد محمد لقمانيان دوره عروسكگرداني را گذرانديم ولي بعد از اينكه وارد دانشگاه شديم، به تئاتر صحنهاي روي آورديم.
پيش از «مثلِث» تجربه كارگرداني داشتيد؟
يساقي: دو نمايش قبلي من با عنوان «نيمه پر ليوان» و «رومولوس» كه سالهاي 95 و 98 در مشهد روي صحنه رفتند، نمايشهاي زنده و صحنهاي بودند. در واقع دو كار صحنهاي را سال 98 در مشهد روي صحنه برديم و بعد از گذشت چهار، پنج سال وارد عرصه نمايش عروسكي شديم و هر دو به عنوان عروسكگردان فعاليت ميكرديم.
اين نشان ميدهد كه عشق و علاقه اصلي شما، نمايش عروسكي بوده.
يساقي: شخصا برايم نمايش عروسكي خيلي جذابتر است و اصلا با نمايش زنده قابل مقايسه نيست. ما در كارهاي مختلف عروسكگرداني ميكرديم و در هجدهمين دوره جشنواره نمايش عروسكي تهران هم از مشهد به عنوان عروسكگردان حاضر بوديم. در واقع پس از آن تصميم گرفتيم اولين اثر نمايشي خودمان را بسازيم. نمايش «مثلِث» اولين كار عروسكي است كه من به عنوان كارگردان و عروسكگردان و محمدجواد مهديان به عنوان نويسنده و عروسكگردان اجرا كرديم.
روش اجرايي شما با توجه به پيشبرد نمايشنامه توسط سه نفر چگونه طراحي شد؟
يساقي: اين كار محصول ساعتها همفكري است. دليل اينكه نام سه نفر به عنوان نمايشنامهنويس آمده همين است كه طرح كلي نمايش براساس ايدههاي گروهي و طي جلسات مختلف شكل گرفته و بعد كار به بازنويسي و ديالوگنويسي رسيد.
ايده نمايش «مَثلِث» از كجا آمد و داستان آن چگونه شكل گرفت؟
يساقي: راستش را بخواهيد با ديدن اتفاقي يك مثلث روي ديوار، ايده ساخت اين نمايش به ذهنم رسيد و احساس كردم شكل مثلث ميتواند اتفاقات زيادي را رقم بزند. ما سر يك تمرين در يكي از پلاتوهاي مشهد بوديم كه در تايم استراحت توجهم به استيكر سردر سرويسهاي بهداشتي جلب شد و مثلثها در ذهنم شكل گرفتند و زنده شدند. پس از آن به فرم اجرايي نمايش رسيديم و قصه آن را شكل داديم. آن زمان درگير يك نمايش عروسكي ديگر بوديم اما من ذهنم درگير اين مثلثها بود. در واقع جرقه اصلي آنجا خورد و هرچه جلوتر ميرفتيم به اين نتيجه ميرسيديم كه اين مثلثها چقدر قابليت دارند!
ابتدا به فرم نمايش رسيديد؟
يساقي: بله، اول به فرم اجرايي رسيديم و ديديم اين فرم چقدر قابليت دارد و بعد با محمدجواد صحبت كرديم كه چطور ميتوانيم يك قصه را برايش شكل دهيم.
چرا داستان «هملت» را وارد فضاي كار «مَثلِث» كرديد؟ از اول قصد چنين كاري را داشتيد يا به مرور اتفاق افتاد؟
مهديان: در ابتدا فقط به فكر اجراي داستان «مكبث» بوديم چون در نمايشنامه زن و مرد شاخص دارد اما در ادامه و طبق جلساتي كه گذاشتيم، با فواد [زيدانلويي] بيشتر صحبت كرديم، طرح كلي را شكل داديم و تصميم گرفتيم داستان هملت را نيز به داستان اضافه كنيم.
تا آنجا كه به خاطر دارم نسخه اوليه كه براي بازبيني ارايه داديد بيشتر بر محور نمايشنامه «مكبث» بود... آيا كار با همان شيوه اجرايي براي گفتن حرفهايتان كافي نبود يا اضافه شدن «هملت» دليل ديگري داشت؟
مهديان: بله اجراي بازبيني آنگونه بود اما خود به خود ذهنها جوشيد و به سمت كار فعلي رفتيم. ما در جمعي نشسته بوديم و داشتيم قصه را جلو ميبرديم و ديديم چقدر جالب ميشود كه روح پدر «هملت» هم بيايد و ديديم كار به شكلي اتفاق ميافتد كه به فانتزي بيشتري برسيم. اين كار را انجام داديم و روح پدر مكبث و هملت را به داستان اضافه كرديم و داستان جذابي شد كه شكلي از سه نمايشنامه مهم شكسپير را در داستان دارد. ايده ما اين بود كه يك متن شناختهشده و جذاب را به پارودي بدل كنيم و در واقع نزديكشدن به سمت آثار ويليام شكسپير به همين علت بود. ميدانيم كه اشتراكات زيادي كه اين سه نمايشنامه داشتند، انتخابشان كرديم و در جلسه همفكري كه با دوستان داشتيم، درنهايت قصه «مَثلِث» جوشيد و به اجراي نهايي رسيد...
يساقي: در واقع از اين سه نمايشنامه يك داستان واحد شكل گرفته و داستان مجزايي را شاهد هستيم. حتي نام نمايش با همين رويكرد انتخاب شد و در فرم هم با سه دايره و يك مثلث به سه كاراكتر رسيديم.
مهديان: اين ايده اوليه، خيلي اتفاقي به ذهن ما رسيد و كامل شد و ديديم فضا خيلي بامزه است. اينگونه نبود كه بگوييم حالا به اين دليل «هملت» را اضافه كنيم و... سير روايت كار به تدريج شكل گرفت و تغييرات به وجود آمد.
با درگيرشدن مخاطب در يك فضاي فانتزي مشكلي نداشتيد؟
يساقي: ذهنيت ما به فانتزي نزديك است و پارودي و شوخي با آثار بزرگان دست ما را براي ارايه ايدههايمان باز ميگذارد.
تجربه كار گروهي در اين نمايش برايم جالب است بهطوري كه در جزييترين بخشهاي كارتان اين ميزان هماهنگي وجود دارد و در خروجي كار حس ميشود. حالا شايد اختلافنظرهايي هم وجود داشته باشد كه طبيعي است اما در اين جنس كار گروهي، تفاهم حرف اول را ميزند. اين ميزان همراستايي و حركت تكميلي چگونه به دست آمده است؟
مهديان: من و قيس كه استارت ماجرا را زديم از سال 88 در هر نمايش عروسكي كه كار كرديم، نزديكي و هماهنگي بيشتري بين ما به وجود آمد كه شايد ناخواسته و نادانسته اتفاق افتاده باشد. وقتي اميرحسين [بلندي] و ديگران كه اضافه شدند، همين تفاهم، سبب شد كار در روند تمرين و شكلگيري و اجرا خيلي راحت شود.
طبيعتا قرار نيست هميشه كارها را به صورت گروهي روي صحنه ببريد اما اين يك روش كارساز در كار نمايشي است كه بايد به آن توجه كرد. در واقع درك كار گروهي و حفظ كردن اين روحيه مهم است. در بازيگرداني و عروسكگرداني هم هماهنگي جالب توجهي داشتيد كه به نظر ميرسد حاصل ساعتها تمرين باشد.
مهديان: يكي از بخشهاي مهم عروسكگرداني در اين كار، پشتوانهاي بود كه در اين چند سال داشتيم. مديريت قيس تاثير داشت. كارگرداني كه شنونده بود، ميشنيد و مديريت ميكرد. او ايدهها را سركوب نميكرد و اين در روند كار ما تاثيرگذار بود.
شاخصه بازيگرداني و عروسكگرداني در اين نمايش طراحي درست تمرينات است. شايد بتوان گفت بخش خلاقيت و متن به استعداد مربوط است اما بخش عروسكگرداني و بازيگرداني شكل درست از نظر من با تمرين زياد حاصل ميشود. وقتي مكبث دستش را روي چراغ مطالعه گذاشت، من تمام جزييات آناتومي سه شكل هندسي را داشتم ميديدم و سرعتعمل در جابهجاييها كمنقص بود. اينكه فرمها را خوب شناخته بوديد و بدون اينكه امكانات عجيب و غريبي داشته باشد، توانستيد احساسات را خوب القا كنيد. شما بايد با شكل مثلثي كه ساخته بوديد شخصيتها و فرم ساختاري آنها را به مخاطب نشان ميداديد و در اجراي حركات و عروسكگرداني دقت زيادي ميكرديد. اين تكنيك چه تجربياتي براي شما داشت؟
يساقي: نمايش «مَثلِث» تكنيك ميلهاي و تاپتيبل است و تفاوت زيادي را با ديگر نمايشهايي كه اجرا كردهايم، داشت. يكي از سختيهاي نمايش اين بود كه ما بايد با شكل مثل كه تمامي كاراكترها به همان شكل ساخته شده بود، مكبث، ليدي مكبث و... را نشان ميداديم و اين كار تمرين زيادي ميخواست. تاكنون چنين عروسكگرداني را در آثار خود نداشتيم و تجربه جديدي براي ما بود و آنقدر تمرين كرديم كه دستكشهايي كه براي عروسكگرداني استفاده ميكرديم ساييده شده بود. به هر حال رسيدن به نتيجه نهايي، چيزي غير از تمرين نبوده. شما فيلم بازبيني را ببينيد و آن را با كار اجرا شده قياس كنيد، مشخص است كه چقدر تمرين در ارايه كار نهايي نقش داشته است. البته تمام طراحي ما فكر شده بود و صحنه به صحنه، چيدهشده بود اما با تمرين به شيوه عروسكگرداني رسيديم.
مهديان: من و قيس در تمامي نمايشهايي كه اجرا ميكرديم، عروسكگردان يك عروسك بوديم و هماهنگي بين ما ناخودآگاه ايجاد شده بود. وقتي ديگر اعضاي گروه به ما اضافه شدند از آنجاييكه من و قيس با هم هماهنگ بوديم، باعث شد كه راحتتر چرخدنده ما با ديگر اعضاي گروه به حركت درآيد.
با توجه به اينكه برگزاري نوزدهمين جشنواره بينالمللي نمايش عروسكي تهران- مبارك به وقفه خورد، تمرينات خود را لغو كرديد يا ادامه داديد؟
مهديان: بعد از وقفهاي كه در برگزاري جشنواره نمايش عروسكي تهران- مبارك افتاد، تصميم گرفتيم كه كار را تعطيل نكنيم و تمرينهايمان را داشته باشيم تا شرايط حضور در يك جشنواره خارجي ايجاد شود. به همين دليل در بهار 1402 روزانه به صورت ميانگين 3 ساعت تمرين ميكرديم.
بازخوردهاي اوليه چقدر براي شما جذاب بود؟
يساقي: راستش بازخوردهاي مثبت خيلي خوب بود و روز به روز بيشتر هم شد. شايد بتوانم بگويم استقبال از اين كار، چه مخاطبان، چه كارشناسان و منتقدان و چه داوران شگفتانگيز و تقريبا عجيب و غريب بود كه بايد از همه تشكر كنم.
انتظارش را داشتيد؟
يساقي: نه در اين حد واقعا! اوايل يك اجراي خصوصي در مشهد رفتيم و از آشنايان و رفقا دعوت كرديم كار را ببينند. طبيعتا آدم از دوست و رفيق انتظار تعريف دارد، اما در جشنواره نمايش عروسكي بازخوردهايي گرفتيم كه نشان داد آن تعريفها، تعارف نبودند... واقعا تصورش را نميكرديم!
اين موفقيت چقدر براي شما تعيينكننده است؟
يساقي: من گروه پرتلاشم را تحسين ميكنم. يكسال در كنار هم بودن و فشرده تلاش كردن و تمرين طاقتفرسا، نتيجهاش همين ميشود كه بازخورد خوبي از كار ميگيريم... انعطافي كه در نمايش عروسكي است براي كسي كه پر از ايده است، بهترين موقعيت را ايجاد ميكند. انگار اينجا كودك درونت آزادتر و رهاتر است و خالق اثر قدرت نمايشي بيشتري را حس ميكند، ضمن آنكه انتقال مفهوم هم در نمايش عروسكي رنگ و جنس ديگري دارد. جشنواره روزهاي پرشور و پرفشاري را سپري كرد. به نظرم پيشرو بودن گروه اجرايي اين رويداد مشهود بود. آنها به همهچيز فكر كرده بودند. معمولا بعد از اجراي هر نمايش ۲ نفر از اعضاي گروه كه شامل كارگردان و يك نفر ديگر است، ميتوانند تا پايان جشنواره در تهران حضور داشته باشند اما از آنجا كه تعداد اعضاي گروه ما محدود است لطف كردند و اجازه دادند هر سه، چهار نفرمان تا پايان جشنواره تهران باشيم و به ديدن آثار بنشينيم.
ظاهرا كار پس از اجراي اول مورد توجه قرار گرفته و قرار شده در تئاتر شهر اجراي عمومي داشته باشيد...
يساقي: در مورد اجراي عمومي نمايش هنوز صحبتهاي رسمي انجام نشده اما به صورت شفاهي پيشنهاداتي داشتيم. ابتدا بايد امكانسنجي كنيم و ببينيم امكان اجرا در تهران برايمان ميسر است يا نه. اما در كل از اين اتفاق استقبال ميكنيم و اميدواريم كه ميسر شود.
چه تصميماتي را براي آينده نمايش «مثلِث» و گروه نمايشي خود داريد؟
يساقي: قصد داريم كه سالي يك اثر توليد كنيم و از همين الان ميدانيم كه كار بعدي چيست و ايدههاي جديد در سر داريم!
قيس يساقي، كارگردان و نويسنده: اين كار محصول ساعتها همفكري است. دليل اينكه نام سه نفر به عنوان نمايشنامهنويس آمده همين است كه طرح كلي نمايش براساس ايدههاي گروهي و طي جلسات مختلف شكل گرفته و بعد كار به بازنويسي و ديالوگنويسي رسيد.
محمدجواد مهديان، عروسكگردان و نويسنده: من و قيس در تمام نمايشهايي كه اجرا ميكرديم، عروسكگردان يك عروسك بوديم و هماهنگي بين ما ناخودآگاه ايجاد شده بود. وقتي ديگر اعضاي گروه به ما اضافه شدند چرخدنده ما با ديگر اعضاي گروه راحتتر به حركت درآمد.