نگاهي به كتاب درمان اختلال وسواس اجباري در كودكان
آزاردهنده يا مهمان؟
محمدجواد نصراصفهاني
اختلال وسواس فكري اجباري يكي از اختلالهاي مهم و شايع است كه در حوزه روانشناسي به آن پرداخته شده است. در اين نوع اختلال، كودكان از انجام كارهاي معمول روزانه و حتي فعاليتهاي مورد علاقهشان خودداري ميكنند. در مقابل، به افكار ناخواستهاي كه ذهنشان را تحت فشار قرار داده است، پاسخ ميدهند. براي رهايي از اين فشار و اضطرابِ ناشي از افكار ناخواسته، فعاليتهايي را بهطور مكرر و با تعداد دفعات عجيب انجام ميدهند. بنابراين ضروري است كه براي درمان اين كودكان، كاري انجام شود.
روشهاي گوناگوني براي درمان كودكاني كه با اين اختلال دست و پنجه نرم ميكنند وجود دارد. اخيرا ماري انگلرت، كارشناس مشاوره حرفهاي، كتابِكاري با عنوان «اختلال وسواس اجباري؛ آزاردهنده يا مهمان؟» تاليف كرده است. اين كتاب بسيار ساده و روان نوشته شده است تا با استفاده از آن روند درمانِ بهتر و تاثيرگذارتري داشته باشد. ترجمه فارسي اين اثر به تازگي بهوسيله نشر نوشته و با ترجمه غزاله علوي، كارشناس ارشد روانشناسي تربيتي، در 88 صفحه و 8 فصل منتشر شده است. حفظ رواني و سادگي كتاب در ترجمه فارسي از يكسو و انتقال صحيح متن اصلي به خواننده از سوي ديگر، از جمله نكات مثبت اين ترجمه است كه به تاييد نويسنده كتاب، ماري انگلرت نيز رسيده است.
افزون بر اين، استفاده از روش درماني اكت (Act) و طراحي ويژه براي كودكان، در صورتي كه اغلب روشهاي درمان با روشهاي درمان بزرگسالان همسان است نيز از ويژگيهاي بارز اين كتاب است. بر اين اساس، از ابتدا با استفاده از نقاشي و تمرينهاي متنوع و داستان، اختلال وسواس اجباري را به سادگي و قابل فهم براي كودك بيان ميكند. به كودك كمك ميكند كه با همراهي يك مشاور، گام به گام اختلال خود را بشناسد و در جهت درمان آن پيش برود. در اين مسير، بهبودي از طريق بازسازي شيوه تفكر، مبتنيبر پذيرش؛ به معناي پذيرفتن شكستها و بيماريها، و تعهد؛ به معناي تعهد به تغيير كردن، بهتر شدن و پيروي از زنجيره مناسب اقدامات لازم، صورت ميپذيرد.
فصل اول كتاب؛ نزديك شدن يا دور شدن؟ انواع آزاردهندهها در زندگي روزمره يك كودك عادي را بيان ميكند.
در فصل دوم؛ آيا فكر ميكنيد؟ به اين موضوع پرداخته ميشود كه ذهن جاي بسيار شلوغي است، در آن روياها، آرزوها و... وجود دارد كه هميشه با افكار يكسان پر نميشود.
فصل سوم؛ مهمانهاي بيدعوت، از احساسات و افكار غيرقابلانتظاري كه به ذهن هر فردي ممكن است وارد شوند، صحبت ميكند. گاهي اين افكار و احساسات توجه فرد را جلب ميكند و همچون ميكروب، فرد را آلوده و مريض ميكند. اين افكار بر تكرار كارهاي خاص تاكيد ميكنند و اغلب احساس ترس و نگراني را به همراه دارند. اگر به اين افكار و احساسات ناخوشايند توجه نشان داده شود، بزرگ و بزرگتر ميشوند. اينها همان مهمانهاي بيدعوت هستند كه شما را ترك نميكنند بلكه بزرگ و بزرگتر ميشوند.
در فصل چهارم؛ دروغ بزرگ، با بيان يك داستان،
در پي اين است كه كودك متوجه شود اختلال وسواس اجباري به او دروغ ميگويد. اختلال وسواس اجباري ميگويد: «اگر كارهايي كه من ميگويم را انجام دهي به آرامش ميرسي» اما تكرار اين كارها موجب آرامش نميگردد و فقط باعث ميشود بارها و بارها تكرار شوند. در ادامه با يك آزمايش نشان ميدهد ذهن به گونهاي است كه اجازه پاك كردن فكرها را نميدهد، بنابراين نميتوان از آنها رها شد. پس بايد كار متفاوتي انجام داد.
فصل پنجم؛ زنبورهاي بدون نيش، با يك تمرين به كودك كمك ميكند اختلال وسواس اجباري خود را بشناسد و براي غافلگيريهاي ناشي از آن آماده شود. براي اين منظور بايد به صورت هدفمند از آزاردهندههاي اختلال وسواس اجباري استقبال كند. يعني به جاي اينكه به اجبارهاي اختلال وسواس اجباري به عنوان آزاردهنده نگاه كند، آن را همچون مهمان در نظر بگيرد. در ادامه با بيان يك داستان، به كودك نشان ميدهد چطور اين كار را انجام دهد. بنابراين افكار مزاحم بد نيستند، خوب هم نيستند، فقط فكر هستند و همينطور احساساتِ قوي نه خوب هستند نه بد، فقط شديد هستند. به اين ترتيب افكار و احساساتِ اختلال وسواس اجباري ضعيف ميشوند و كودك ميتواند تصميم بگيرد چه كاري انجام دهد.
در فصل ششم؛ اختلال وسواس اجباري تو رييس نيستي، به كودك يادآوري ميشود يك انتخاب دارد: «يا انجام اجبارهاي اختلال وسواس اجباري يا فعاليتهايي كه براي او مهم است» و اين خود كودك است كه مسوول است نه اختلال وسواس اجباري. به اين ترتيب كودك با فهرست كردن فعاليتهاي مهم و موردعلاقه خودش تلاش ميكند هر هفته يكي از آنها را انجام دهد. البته چگونگي برخورد با اختلال وسواس اجباري، وقتي از او ميخواهد كارهاي موردنظر خود را انجام دهد نيز نشان ميدهد.
فصل هفتم؛ من اينجا هستم، با ارايه تمرينهايي به كودك كمك ميكند كه بتواند همينلحظه همينجا باشد. اين تمرينها مربوط به حواس پنجگانه و حس جاذبه زمين، احساس دما و حس نفسكشيدن است. با اين تمرينها قدرت تمركز خود را افزايش ميدهند.
در فصل هشتم؛ حالا چي؟ به يك جمعبندي كلي ميپردازد و يادآور ميشود انجام كليه تمرينهاي گفته شده موجب ضعف اختلال وسواس اجباري و قوي شدن كودك ميشود. در انتها با آموزش يك بازي، به كودك ياد ميدهد كه از طريق آن به افكار اختلال وسواس اجباري كه هنوز توجه كودك را جلب ميكند به گونهاي ديگر نگاه كند.