دبيركل حزب كارگزاران:
به مردم اميد دارم كه صحنه را تغيير دهند
گروه سياسي| حسين مرعشي دبير كل حزب كارگزاران سازندگي، ميگويد براي بهبود اوضاع كشور، از سياستمداران قطع اميد كرده و به اميد مردم دل بسته است. او عدم حضور اصلاحطلبان در دو انتخابات مجلس يازدهم و رياستجمهوري سيزدهم را همان راهي دانسته كه شوراي نگهبان و ... ميخواستند؛ البته او توضيح نداده كه بر فرض شركت بدنه اجتماعي اصلاحات، قرار بود به كدام نامزدها و با كدام سوابق راي داده شود. حسين مرعشي در گفتوگوي تفصيلي با «ايلنا» موضوع براندازي را به يك سياهچاله تشبيه كرده كه صحنه، پس از آن مشخص نيست. در ادامه مهمترين نكات اين مصاحبه ميآيد.
سياستورزي در ايران، تقريبا به زمين سخت خورده است. خودم در اين دوره جديد (جبهه اصلاحات)، حضور ندارم و از حزبمان نمايندهاي معرفي كرديم تا در آنجا حضور داشته باشد زيرا راهكاري براي خارج كردن اصلاحات از بنبست سياسي امروزي كه در آن حاضر هستيم، نداشتم.
تجربه من در انتخابات مجلس پنجم، مشابه شرايط امروز اصلاحطلبان است. از نتايجي كه براي اولينبار تحتتاثير نظارت استصوابي در انتخابات مجلس چهارم به دست آمد و جناح چپ كه متوجه تغييرات سياسي بعد از رحلت امام نشده بود، به دليل رد صلاحيت و تغيير فضاي سياسي شكست خورد و يك فضاي بسيار نااميدي و يأس بر جناح چپ حاكم شد.
با تشكيل حزب كارگزاران، شوك سنگيني در فضاي سياسي ايران به وجود آمد و نتيجه اين شوك آن بود كه مجلس پنجمي بسيار متفاوتتر از مجلس چهارم شكل گرفت و اميدي در عرصه سياسي به وجود آمد كه در ادامه منجر به پيروزي آقاي خاتمي در انتخابات ۷۶ شد. تمام دوران سياستورزي در جناح ما مبارزه بود. يعني كار ما در هيچ مقطعي ساده نبود. اين مبارزه با رقيب دايمي بوده كه حالا دسترسي آنها به نهادهاي حاكميتي بيشتر از ما بود اما نفوذ ما در جامعه از آنها بيشتر بوده.
از نظر من در دو انتخابات اخير مجلس ۹۸ و رياستجمهوري و شوراهاي ۱۴۰۰، اصلاحطلبان در همان زميني بازي كردند كه شوراي نگهبان، نهادهاي حاكميتي و نظام ميپسنديد. يعني آنها علاقهمند بودند تا اصلاحطلبان در نهادهاي قدرت نباشند و به دنبال دولت و حكومت يكپارچه و يكدست بودند. اصلاحطلبان هم از اين موضوع استقبال كردند. به نظرم ما اصلاحطلبان هم با آنها همراهي كرديم يعني در همان زميني بازي كرديم كه آنها ميخواستند و اين دو موضوع باهم همافزايي پيدا كردند. خواست حاكمان و هم اشتباه اصلاحطلبان، براي بازي در آن زميني كه صاحبان قدرت ميپسنديد، همافزايي ايجاد شد و ما را به نقطهاي رساند كه همه موقعيتهاي رسمي در نظام سياسي را از دست بدهيم.
اگر راهكار اين است كه ميخواهيم با اپوزيسيون خارج از كشور همراهي كنيم و به دنبال براندازي برويم، اطميناني وجود دارد كه وضعيت ايران بهتر شود؟ يعني براندازي يا تغيير كلي نظام سياسي جمهوري اسلامي، در شرايطي كه اجماع ملي درباره آن وجود ندارد.
اگر در مورد نبودن جمهوري اسلامي اجماع ملي وجود دارد حتما نميتوان گفت در مورد آن، جايگزين وجود دارد يا نه. در اعتراضات سال گذشته كه شكل گرفت، بخشي از نيروهايي كه به ميدان آمدند آنچنان عليه مقدساتي كه مردم به آنها اعتقاد دارند، تند رفتند كه خيلي از مردم با آنها همراهي نكردند. الان جايگزين جمهوري اسلامي به چه شكل ميخواهد جلو بيايد؟ چيزي كه در حال حاضر با همه مشكلاتش داريم، نتيجه انقلاب كاملا مردمي، حضور امام، مراجع ثلاثه قم، تمام سياسيون، از موتلفه اسلامي در سمت راست گرفته تا حزب توده، فداييان خلق در سمت چپ است. همه جريانهاي سياسي در صحنه حاضر بودند كه نتيجه آن انقلاب اسلامي شده است.
حالا در شرايطي كه هيچ رهبري مشخصي با ايدههاي معيني كه خواستههاي قشرهاي مختلف جامعه كه اعتراضي هم به جمهوري اسلامي دارند، نيست تا با آن همراهي كنند و آن را پوشش دهند، در شرايط امروز چه چيزي ميتواند جايگزين جمهوري اسلامي شود؟
اگر آحاد ملت، سياسيون و غير سياسيون يك مقدار احساسات را كنترل كنيم، ببينيم كه بين اين دو: ۱-ادامه وضع موجود كه حتما روز به روز چند اتفاق مهم پشت سر هم ميافتد و همچنان فشار اقتصادي بر مردم تشديد شده، مهاجرت افزايش پيدا ميكند، ناكارآمدي در سيستمهاي اداري و سياسي تشديد ميشود، هر روز قشريگري و فاصله گرفتن از محتواهاي واقعي قويتر ميشود يا ۲- سياهچالهاي به نام براندازي است كه نميدانيم بعد از آن چه كسي ميخواهد ايران را جمع كند؟ بين اين دو موضوع، عقلاي قوم، سياسيون، مردم و بزرگان مملكت نميتوانند راهحلي پيدا كنند؟
مردم ايران! سياست شما را رها نميكند و تعطيل نميشود. سياست جريان دارد و تمام ابعاد زندگي شما را تحتتاثير قرار ميدهد. اگر خودتان در صحنه نباشيد و سياست را مديريت و كنترل نكنيد و به سياستمداران شلاق نزنيد، زندگيتان درست نميشود.
در انتخابات مجلس پنجم، مردم تهران، خانم فائزه هاشمي را به صدر ليست ميبرند ولي در انتخابات مجلس ششم احوال او را نميپرسند و نفر هفتادم ميشود. آقاي رضا خاتمي، آقاي نبوي و كروبي، در انتخابات مجلس ششم، بقيه را با يك ميليون و ۷۰۰ هزار راي به مجلس ميفرستد. در انتهاي مجلس ششم وقتي ۱۲۰ نماينده مجلس در مجلس تحصن كردند؛ از آن تعدادي كه به آنهايي راي دادند، مردم به مجلس رفتند تا از نمايندگان حمايت كنند؟ خير.
سياست مبارزه، زدن و خوردن است. تا خوردي كه نبايد به خانه بروي و بنشيني. بايد بياييد و محكمتر بزنيد. كسي كه نتواند بفهمد سياست، مبارزه است كه نميتواند كار سياسي كند. راهحل مسائل كشور، پذيرفتن اين موضوع است كه سياست، ميدان مبارزه با نهادهايي است كه ممكن است علاقهمند باشند تا خارج از اختيارات قانونيشان اعمال حاكميت كنند. بايد رفت، آنها را به چالش كشيد و مردم را توجيه كرد.
جامعه و مردم ايران فقط طرفداران پروپاقرص حاكميت و به قول قديميها، مريدهاي تنوري نيستند. فقط جمعيتي كه امام، رهبري، اسلام و انقلاب را صددرصد قبول دارند نيست، ملت ايران متنوع و متكثر است. اگر امروز كسي به فكر دفاع از اسلام و ايران، اگر دلسوز مردم ايران، دلسوز توسعه و عزت ايران در خاورميانه و جهان است، بايد به جامعيت اين جامعه توجه كند. ما بايد تفكر انحصارگرايانه و نگاه به يك گروه خاص از طرفداران حاكميت را تغيير دهيم و بايد همه ملت را درگير كنيم.
ما يك انقلاب ۵۷ داشتيم كه ممكن است ۸۰ درصد مردم را پوشش دهد. امروز آنهايي كه انقلابي هستند، حداكثر ۱۵درصد از جامعه با آنها همكاري ميكنند.
قبل از اينكه با افكار، انديشهها، راهكارهاي ايدئولوژيك و مذهبي نگاه كنيم و در كوره مذهبي كردن كشور، بدميم كه نتيجهاش ميشود فاصله گرفتن مردم از مذهب، كشور به يك گرايش كاملا مليگرايانه نياز دارد. يعني ايدئولوژي امروز كشور بايد مليگرايي باشد. مليگرايي بايد جايگزين نگاههاي افراطي اسلامگرايانه شود. مگر ميشود در كشوري، اكثريت مردم ناراضي باشند و آن كشور در آرامش زندگي كند؟ ما خيلي به سرعت در چرخش نياز داريم و اين چرخش را بايد مديريت كنيم و برويم به سمت آنكه كاري كنيم تا ملت به صحنه برگشته و تاثيرگذار باشند.
در سياست خارجي كه بنيان خيلي از سياستهاي كشور است، بايد به سمت سياست متعادل پيش برويم و بايد حتما روابطمان با كشورهاي مختلف براساس منافع ملي باشد و نه غير از آن. بايد حتما با چين، اروپا، امريكا، روسيه و تمام دنيا كار كرده و متناسب با منافع ملي روابط مناسب داشته باشيم.
اگر آقاي بنسلمان متحد امريكا است، آيا منافع ملي خود را زيرپا ميگذارد؟ خيلي راحت با پوتين هماهنگ كرده و قيمت نفت را تحتتاثير قرار داده و قيمت آن را بالا ميبرد. چون از آن نفع ميبرد. چه دليلي دارد كه در دنيا فكر كنيم، بايد دست به انتخاب بزنيم؟ مگر كشورهاي ديگر را ما تعيين ميكنيم كه قدرت و جايگاهشان چقدر باشد؟ اينها وجود دارند و ما بايد متناسب با منافع ملي سياست خارجيمان را تنظيم كنيم.
من اميدي به سياسيون ايران ندارم؛ به مردم اميد دارم كه صحنه را تغيير دهند.
برخي در حاكميت علاقهمند به محو ما بودند و ما خودمان در همان مسير قدم زديم. ما همان كاري را كرديم كه آنها ميخواستند. وقتي همه ما باهم و بدون شكاف در انتخابات شوراها، شركت كرديم در تهران سه هزار راي آورديم. مردمي كه چهار سال قبل از آن يك ميليون و ۷۵۰ هزار راي به آقاي محسن هاشمي دادند، تصميم گرفتند راي ندهند. در شوراي شهر ۱۳۹۶، ۲۱ عضو شوراي شهر تهران، از اصلاحطلبان انتخاب شدند. ۴ سال تهران در اختيار ما بود، آيا شما در اين ۴ سال حس كرديد كه اقدام خاصي انجام داديم؟ اگر ملت فرصتي به شما ميدهد و شما از آن فرصت استفاده نميكنيد، انتظار داريد دوباره ملت به شما فرصت بدهد؟
اگر ما در تهران، شهردار انتخاب ميكرديم كه در آخر دوره، شما احساس ميكرديد اصلاحطلبان براي تهران كار مهمي كردند، آيا انتخابات همين وضع را پيدا ميكرد؟ وقتي در مجلس نهم فراكسيون معتبري نداشتيم اما در مجلس دهم فراكسيون ۱۲۰ نفره به رياست آقاي عارف تشكيل شد و آقاي روحاني هم رييسجمهور بود، آيا از فرصت تاريخي استفاده كرديم يا نكرديم؟
اگر اصلاحطلبان يا اصولگراياني مانند آقاي لاريجاني انتظار دارند تا شوراي محترم نگهبان، جبهه پايداري، نهادهاي نظامي براي آنان فرش قرمز پهن كنند، آوانس بدهند و فرصت مبارزه عادلانه بدهند معنايش اين است كه اصلا سياست را نشناختند.
(براي انتخابات) مجلس دهم گفتيم جبهه پايداري تصميم دارد حداقل ۱۸۰ كرسي در انتخابات داشته باشد. ما جبهه پايداري را به ۶۰ كرسي رسانديم. در مقابل آقاي ذوالنور در قم، از آقاي لاريجاني حمايت كرديم. آيا مفهوم اين حركت اين بود كه آقاي لاريجاني اصلاحطلب بوده و قرار است زير دست آقاي عارف بنشيند؟ اين درست نيست.
همه دوستاني كه ميگويند در انتخابات شركت نكنيد، بايد بگويند چه كار كنيم؟ بايد يك راهحلي هم وجود داشته باشد كه به آن فكر كنيم. مثلا ميگوييم جمهوري اسلامي الان از بين ميرود و نابود ميشود، سال ديگر جمهوري اسلامي به يك جمهوري شيك و مرتب ملي تبديل شده است؟ چنين اتفاقي در راه است؟ قاعدتا پاسخش منفي است. ميخواهيد بگوييد جمهوري اسلامي از تحريمهايي كه عليه من، شما و خانم هاشمي ميكنند ميترسد و با ما فوري وارد گفتوگو ميشود؟ خير. با ترك صحنه انتخابات حاكميت يكدست شده، همه مسائل حل ميشود، آب و نان به دست مردم ميرسد و زندگي مردم مرتب ميشود؟ خير. پاسخ همه اين سوالات منفي است.
تحريم انتخابات هم ميتواند يكي از راهحلها باشد، اما همه راهحلها نيست. براي شما ممكن است در يك مقطع، توسط حزب و جناحي به دلايل روشن مطرح شود و بگويد اگر اين دوره انتخابات را تحريم كنيم، بهتر است. بايد محاسبه عقلاني كنيم كه اگر تحريم كنيم بهتر است، سپس تحريم كنيم.