درنگي بر نمايشگاه آثار كيومرث كياست
فيگورهاي درد و كدورت
سارا كريمان
مصيبت و رنج همزاد ابدي ازلي انسان است كه گاه «بودن» به مثابه فرجامي دردناك از پالوده هستي جانكاه ميشود و گاه آماج بلا، تحمل اين بار گران را دشوار ميكند. بديهي است كه نمود و منشأ اين رنج در انديشه انسان معاصر، انساني كه قتل عام و بمب و جنگ را تماشا كرد، با انساني كه سرفههاي خونين تن سل گرفتهاش درد را معنا ميكرد يا گرسنگي قومي كه به باراني بند بود، متفاوت است. آري گويي رنج ما از صورتي به صورتي بس عميقتر، فرديتر و مهلكتر بدل ميشود. آدمي در انزوايي مسموم از درد به خود ميپيچد و به صورت موجودي موهوم، اعوجاج خطوط، پيكرش را در هم ميشكند. دشواري حيات، انسان معيوب و دردمند، تيزبيني و درك عميق مسائل انساني، همواره دغدغه فكري و هنري كيومرث كياست بوده است. انتخاب او براي نگريستن و بازنمود جهان هستي، نمايش انسان در رنج است كه در طول ساليان زندگي حرفهاي او قابل پيگيري است.
كيومرث كياست كه در سال 1327 در تبريز چشم به جهان گشود، از پيشگامان كاريكاتور نو به شمار ميآيد. كياست از دهه 50 همكاري با مطبوعات را آغاز كرد. رويكرد انتقادي و پيرنگ روشنفكرانه ويژگي آثار او از جواني تا به امروز است. عصياني برآمده از خطوطي ساده كه آزادانه، اصيلترين مفاهيم انساني را به تصوير كشيدند. كياست از همان ابتداي كار هنري تصميم ميگيرد نسبت به پيرامون و جهان انساني در موضع كنشگر بايستد. از اين منظر شايد بتوان او را در دسته هنرمندان متعهد طبقهبندي كرد. كياست هنرمندي اكسپرسيو است و جلوه خشم و كدورت ناشي از انزجار در آثارش انكارناپذير. فيگورهايي به غايت دردمند در وضعيتي ناپيدا كه هر يك مولدان افشاي رنج هزاران گلوي فروخفته هستند. عيوب فرم تن و صورت اين آدمكها تداعيگر آسيبهاي ناشي از جنگ است كه فشار و آسيبهاي رواني را نيز نمايان ميكنند. جنگ هرچه باشد، توپ و تانك يا نبرد بيپايان «من» با خويشتنم، سرانجامش پيكر آزرده و دردمندي است كه در گردباد فرياد خويش گرفتار است.
كياست در طول سالهاي كار هنري، سبك و سياق خود را تثبيت كرده است. طوريكه تشخيص آثار او براي مخاطبانش آسان است. نقاشي براي او امري روزمره و جاري است. عجين شده با زندگي كه هيچگاه با روزگار انس نيافته است. رضا براهني درباره او نوشته: «كياست نمونه درخشان يك نقاش بحرانزده است. بحران از نوع مثبت آن. او صورت طبيعت، سنت و دستاورد فرهنگهاي نقاشي را، هنگام عبور از خلال تفكر، تخيل و تكنيك خود، دگرگون كرده و چهرههاي بديعي ارايه داده است.»
كياست در مجموعه «رنج زيستن» كه از 23 تير در گالري دنا به نمايش درآمد، آثاري با پالت رنگهايي آرام و نسبتا متفاوت از آثار پيشينش خلق كرد. او در استيتمنت اين نمايشگاه گفته است: «در اين جهان ناموزون، انسان انتخاب نميكند، انتخاب ميشود. چنين است كه رنج در سراسر وجود انسان در هم تنيده است. به راستي، سهم انسان از زندگي همين است؟ شكست، زخم، درد و فقر، سهم انسان اين است و چنين است كه آدمي با رنج، آزاده ميشود و با رنج زندگي ميكند. آري...ما همه در رنجيم...»
همچنان بحرانزدگي اصليترين مفهومي است كه كياست در پس فرمهايش نمايش ميدهد. اسلوب زيباييشناسي در آثار او به معناي خلق حسن نيست و زيبايي در جايگاه واگويي مكنونات در جلوهاي رويتپذير معنا مييابد. در بيننده لحظهاي تامل و تعمق ايجاد ميكند كه خود به مثابه «امر والا» انسان را تا عميقترين ادراكش فرو ميبرد. انسان منزوي درمانده كه يا سر در خويش فرو برده يا باژگونه ميان هست و نيست از سقوط و حتي حضور خود در هراس است. كياست چنان مسلط، دقيق و سامانيافته اين فيگورها را تصوير ميكند كه گويي هر فرد عضوي از جماعت ساكنان مطرود جزيره زيستن با حكم رنج ابدي است.