• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱ مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5543 -
  • ۱۴۰۲ شنبه ۷ مرداد

چند نمايشنامه از سوي نشر مركز منتشر شد

از بازجويي تا اثر جنجالي سامرست موام

چالش بازجويي كردن از يك زنداني

برهه‌اي كه فاشيست‌ها قدرت را در اروگوئه به دست گرفته بودند دستمايه داستان‌ها و نمايشنامه‌هاي زيادي در اين كشور شده است. تقابل دو نيروي آزادي‌خواه و تماميت‌طلب درام‌هاي جذابي از آن روزهاي پرالتهاب خلق كرده است. يكي از اين درام‌ها نمايشنامه‌اي است به نام «پدرو و كاپيتان». يك داستان بسيار سرراست با نشانه‌هاي آشنا كه به‌سادگي هر مخاطبي را درگير مي‌كند. يك خطي داستان همين است: افسري كه مي‌خواهد به هر نحوي از يك زنداني حرف بكشد. او مي‌خواهد زنداني دوستانش را لو بدهد و در اين مسير از شكنجه استفاده مي‌كند. تاكيد روي مفهوم شكنجه تم اصلي اين داستان است. باقي ماجرا جزيياتي است در نحوه برخورد آن افسر پليس كه كاپيتان صدايش مي‌زنند و مردي به نام پدرو. نويسنده در مقدمه مي‌گويد: به اعتقاد من شكنجه، از شكنجه‌گاه فراتر مي‌رود و با زندگي خصوصي شكنجه‌گر و شكنجه‌شونده درمي‌آميزد. آنچه پدرو و كاپيتان مي‌خواهد بگويد همين است.

اتفاقا همين جزييات است كه پدرو و كاپيتان را از ساير داستان‌هاي هم‌شكل متفاوت مي‌كند. اينكه نويسنده نمايشنامه يعني ماريو بندتي كسي است كه آن زمان و وقايع را با تمام وجود درك كرده و خطوطي را در سير داستان دنبال مي‌كند كه درگير‌كننده است. نويسنده كسي نيست كه از دور ايستاده باشد و وقايع را روايت مي‌كند. او كسي است كه درگير بوده، حس كرده و شناخته.

نمايشنامه پدرو و كاپيتان را ماريو بندتي نوشته است و نشر ني آن را با ترجمه مزدك صدر منتشر كرده است. يك كتاب كوچك كه مي‌توان آن را در يك فاصله زماني كوتاه خواند. ماريو بندتي نويسنده، شاعر، منتقد، طنزنويس، نمايشنامه‌نويس و روزنامه‌نگار كمونيست اروگوئه‌اي و از اعضاي نسل 45 اين كشور به حساب مي‌آيد. نسل 45 به دسته‌اي از هنرمندان گفته مي‌شود كه در بين سال‌هاي 1945 تا 1950 در اروگوئه پا به عرصه ادبيات گذاشتند و تاثير شگرفي بر نسل‌هاي بعد خود داشتند.

 

برداشت آزاد از پادشاهي خسروپرويز

تاريخ باستان ايران همواره سوژه‌هاي داغي براي خلق درام دراختيار نويسندگان
قرار داده است. عليرضا اسماعيل‌پور نمايشنامه‌نويس ايراني هم براي نوشتن يكي از آثار خود سراغ تاريخ ايران و دوران ساسانيان رفته و سوگنامه خسرو پرويز را روايت كرده است. نويسنده گفته است كه نمايشنامه «شگفت و بي‌شكست» برداشت آزادي است از روايات مربوط به پادشاهي خسروپرويز كه در منابع گوناگوني چون شاهنامه فردوسي و تاريخ طبري آمده است. نويسنده تاكيد دارد با درنظر گرفتن كليات روايات مربوط به خسروپرويز متن نمايشنامه او روايتي است كم و بيش مستقل از دوران پادشاهي پرويز.

از اين منظر مواجهه با نمايشنامه شگفت و بي‌شكست و آن اتفاقي كه براي يكي از پادشاهان ايراني در پايان داستان رقم مي‌خورد هم در بستر تاريخي و هم در بستر نمايشي مورد بررسي قرار بگيرد.

يكي از نكاتي كه خواننده اين نمايشنامه بايد درنظر داشته باشد زبان ثقيل و كهن متن است كه به صورت عامدانه توسط نويسنده به كار رفته است تا فضاي آن دوره را به خوبي منتقل كند. به عنوان مثال كافي است متن نوشته شده روي جلد نمايشنامه را مد نظر قرار داد: روزگارم چنين آموخت كه مردمانْ شاه را چون مادرند كه‌ش به خون جگر پرورند، بزرگش دارند و هماره به مِهرْ بر تندي‌هاي وي چشم فروبندند... گرچه به فرجام، مردمان را چشم نه از مِهر، كه از شرم بسته ماند و دهان نه به درود، كه به خشم گشاده گردد، با صدهزار دندانِ آخته. با اين وجود آشنايي هرچند اندك مخاطب فارسي‌زبان با تاريخ ايران و شاهنامه مي‌تواند مساله ارتباط زباني را تا حد زيادي حل كند. شگفت و بي‌شكست توسط نشر ني به چاپ رسيده است و به جز متن كمي ديرفهم آن حاوي روايتي است قابل توجه از برهه‌ا‌‌ي تاريخ ايران كه دراماتيزه شده است.

 

اثر جنجالي موام

براي خواننده فارسي زبان اطلاق لفظ كمدي به نمايشنامه «حلقه» اثر سامرست موآم كمي گمراه‌كننده است، چراكه طنز تلخ يا به عبارتي كنايه‌هاي اخلاقي موام در حلقه احتمالا بيشتر براي خواننده انگليسي زبان كه با آداب و رسوم آنجا خو كرده بيشتر به چشم مي‌آيد. هر چند طبق گفته مترجم كتاب اجراي اين نمايش حتي در انگليس هم در برهه‌اي با بازخورد خوب مخاطب مواجه نشده بود. سامرست موآم نويسنده سرشناس انگليسي كه بيشتر به خاطر رمان‌هايش شهرت دارد در حلقه مي‌كوشد مفاهيم سنتي نظير عشق و ازدواج و همسرداري را به چالش بكشد. او در اين مسير از يك تقابل نسلي استفاده مي‌كند. دختري كه در دوراهي ترك همسر و فرار با معشوق با تن دادن به عرف جامعه گير كرده و در عين حال كسي را كه چندين سال قبل درگير اين انتخاب بوده را به چشم مي‌بيند. با اين حال موآم در قسمت پاياني متن از قول يكي از شخصيت‌ها مي‌نويسد: هيچ كس از تجربه ديگران درس نمي‌گيرد، چون هيچ دو موقعيتي عينا مثل هم نيستند. آدم هر كاري كه دلش بخواهد مي‌تواند در اين دنيا بكند، به شرطي كه تحمل عواقب آن را داشته باشد. اين نمايشنامه در سال 1921 براي نخستين‌بار روي صحنه رفت. روزنامه تايمز در مورد آن نوشت: «اولين اثري است از سامرست موآم كه تماشاچيان آن را در سالن هو كرده‌اند. البته پايان‌بندي شجاعانه‌اي دارد... و اين‌طور كه معلوم است، شايد براي عده‌اي كه عقايد سنتي‌تري دارند زيادي هم شجاعانه باشد، ولي عوام از آن لذت مي‌برند.» حلقه توسط نشر ني و با ترجمه نيما حضرتي به چاپ رسيده است. نمايشنامه‌اي كه شايد خواندن آن از روي متن چندان بامزه به نظر نرسد اما موقعيت‌هاي كميك بسياري را خلق مي‌كند كه مي‌تواند در اجرا جذاب از آب در بيايند. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون