تبعات وحشتناك كاري كه عربستان با فوتبال ميكند
اين ديگر همان بازي قديمي دوستداشتني نيست
فوتبال فاصله زيادي با ايدهآلها دارد، اما اين چيزي است كه ما همچنان آن را دوست داريم. بيش از يك قرن و نيم است كه اين ورزش به شكل امروزي وجود دارد. آداب و رسوم خود را دارد. اهميت فرهنگي فراتر از حد معقول به خود گرفته است. اين راهي است براي والدين، براي ارتباط با فرزندان، براي آنها كه دور از وطن هستند براي حفظ پيوندهاي خود با خانه، منبع غرور و هويت براي مناطقي كه اگر اين را نداشتند به فراموشي سپرده ميشدند. اين چرخدندههايي است كه تعامل اجتماعي را روان ميكند. همه جا هست: در تلويزيون، راديو، تلفن، در گفتوگوهاي پسزمينه در ادارات، بارها و مدارس. و همه اينها در معرض تهديد است؛ حداقل به شكلي كه ما آن را تشخيص ميدهيم.
در اين ميان فقط سعوديها هم نيستند. اين فقط دولت، ملت يا صندوقهاي سرمايهگذاري عمومي آنها نيست. اين مربوط به هر سرمايهگذاري است كه تنها ميخواهند از كسب و كارشان حفاظت كنند بدون اينكه نگراني در مورد داراييهاي حياتي جامعه داشته باشند.
اما اوضاع زماني بدتر ميشود كه دولتي باشد كه جمال خاشقجي را به قتل رساند، لوجين الحثلول را زنداني و شكنجه كرد. دولتي كه در سال 2022، 81 اعدام را در 24 ساعت به خاطر جناياتي از جمله «باورهاي انحرافي» انجام داد. و وقتي بحث سعوديها مطرح ميشود اين بدتر هم هست زيرا آنها بسيار بيشتر از هر كس ديگري پول دارند. صندوق سرمايهگذاري عمومي عربستان سعودي ممكن است از ابتداي سال 2021 حداقل 6 ميليارد دلار در ورزش سرمايهگذاري كرده باشد، اما در هفته آخر ژوئن، دولت عربستان قراردادهايي به ارزش 18 ميليارد دلار امضا كرد.
همه اينها تنها بخشي از چشمانداز 2030 است، يك پروژه 7 تريليون دلاري براي تنوع بخشيدن به اقتصاد كه شامل پروژههاي زيرساختي گستردهاي مانند The Line، بخشي از منطقه برنامهريزيشده Neom در بيابان و همچنين سرمايهگذاري در طيف وسيعي از ورزشها از جمله گلف است. فرمول يك، بوكس، تنيس، كريكت و esports.
ورزش ممكن است مستقيما سودي نداشته باشد، اما به تقويت وجهه كشور كمك ميكند. قطعا براي هر كسي بسيار بهتر است كه به خاطر تلاش براي جذب كيليان امباپه شناخته شود تا تكه تكه كردن يك روزنامهنگار در يك سفارت!
ريچارد مسترز، مدير اجرايي ليگ برتر، روز دوشنبه تاكيد كرد كه از نفوذ فزاينده عربستان بر فوتبال «خيلي نگران نخواهد بود».
اين يك تمرين استاندارد براي ليگي است كه به دنبال ارتقاي خود براي جذب ستارههاي پير است: اين همان چيزي است كه در ژاپن، استراليا، هند و چين رخ داد و همچنان در ايالات متحده اتفاق ميافتد. حتي ليگ برتر هم قبل از اينكه قراردادهاي بزرگ پخش راديو و تلويزيون به باشگاههايش اجازه تسلط بر بازار را بدهد، به همين شكل كارش را شروع كرد.
اما ليگ حرفهاي عربستان سعودي متفاوت است، زيرا به نظر نميرسد فكري براي متعادل كردن حساب و كتابها وجود داشته باشد: وقتي اعتبار خاصي ايجاد شد، دليلي وجود ندارد كه ستارهها اوج فوتبال خود را در اين كشور دنبال نكنند. به همين دليل است كه پيشنهاد بزرگ الهلال براي امباپه به عنوان ابزاري براي جلبتوجه جهانيان، مفهوم پيدا ميكند.
اينكه جردن هندرسون كه قبلا از حقوق دگرباشان جنسي حمايت ميكرد، ميتواند به ليگ عربستان برود، نشان ميدهد كه تا چه حد ميتوان همه را خريد. در ويديوي خوشامدگويي كه توسط باشگاه جديد او يعني الاتفاق منتشر شد (يكي از باشگاههايي كه مستقيما تحت مالكيت PIF نيستند) بازوبند رنگينكماني او را سياه و سفيد كرده بودند كه هم براي شهرت او و هم تاثير در كل فوتبال استعاره بسيار خوبي به نظر ميرسيد.
PIF عربستان مالك چندين باشگاه است، چيز ديگري كه بهطور گيجكنندهاي مديران فوتبال را نگران نكرده است. چلسي پيش از اين با فروش سه بازيكن به باشگاههاي عربستاني، مبلغ 35.5 ميليون پوند را جمعآوري كرده است و در عين حال، دستمزد خود را كاهش داده است. شايد تصادفي باشد كه PIF عربستان يك سرمايهگذار بزرگ در Clearlake Capital است كه 60 درصد سهام چلسي را در اختيار دارد. همين يك نقطه اطمينانبخش خواهد بود كه كسي در مقام مسوول حداقل در مورد آن سوال نپرسد.
انتقال احتمالي آلن سن ماكسيمين از نيوكاسل به الاهلي، از يك باشگاه تحت مالكيت PIF به باشگاه ديگري كه تحت مالكيت همان شركت است، مثال آشكارتري از تزريق پول به يك باشگاه ليگ برتر به روشي برخلاف روح فيرپلي مالي ارايه ميدهد. در عين حال مقامات بر اجراي مقررات ليگ برتر اصرار دارند و ميگويند در اين راه محكم هستند. همه فوتبال دوستان هم اميدوارند اين محكم بودن قويتر از «ضمانتهاي الزامآور قانوني» باشد كه او چند ماه قبل مبني بر مستقل بودن PIF از دولت دريافت كرد! ضمانتهايي كه مقابل كشفيات در دادگاه فدرال ايالات متحده از خود دفاع كرد و خود را «يك ابزار مستقل از پادشاهي عربستان سعودي» توصيف كرد!
با اين حال، واقعا مقامات چه كاري ميتوانند انجام دهند؟ مسوولان فوتبال چه كار ميتوانند بكنند؟ يكي از ايميلهايي كه در سال 2018 توسط اشپيگل فاش شد، حاكي از آن بود كه خلدون المبارك، رييس منچسترسيتي گفته است كه «او ترجيح ميدهد 30 ميليون براي 50 وكيل برتر جهان را خرج كند تا از آنها براي 10 سال آينده پاسخ هرگونه شكايتي را بدهند» تا اينكه توافقي را بپذيرد. پس متعجبكننده نيست كه در مورد نقض FFP (فيرپلي مالي) چگونه يك مقام فوتبالي نتواند آنها را به چالش بكشد.
به همين دليل است كه باشگاههاي دولتي اينقدر موذي هستند: آنها اساسا غيرقابل كنترل هستند. دولت بريتانيا به رهبري بوريس جانسون در ليگ برتر لابي كرد تا تصاحب نيوكاسل توسط عربستان سعودي را تاييد كند. در اينجا احساس نااميدي وجود دارد: فوتبال در برابر نيروي خارجي كه منابع آن فراتر از درك است درمانده است.
با اين حال، اكنون به نظر ميرسد كه بعيد است جام جهاني به پيشنهاد مشترك عربستان سعودي، يونان و مصر در سال 2030 برود يا بهتر است بگوييم، اين پيشنهاد هرگز بهطور رسمي ارايه نخواهد شد. اين در حالي است كه با توجه به سرمايهگذاري عربستان در چندين عضو كوچكتر فيفا به نظر ميرسيد آنها آراي لازم براي برنده شدن در ميزباني را تضمين كرده باشند كه اينطور نشد و اين امر غافلگيركنندهاي بود. اما به نظر ميرسد احتمال شكست پيشنهاد ميزباني مشترك اسپانيا، پرتغال و مراكش باعث شد سعوديها تا پيشنهاد خود را تا سال 2034 به تعويق بيندازند.
قطه پايان نامشخص است، اما اگر سرمايهگذاري PIF در ليگ حرفهاي عربستان ادامه يابد، اگر الهلال، النصر، الاتحاد و الاهلي به مقصدي مناسب براي بهترين بازيكنان جهان تبديل شوند، آن وقت اين سوال پيش ميآيد كه در مرحله بعد چرا آنها به موقع يعني در بهترين زمان خود جذب نشوند. براي يك مخاطب؟ آيا واقعا تماشاي چهار تيم بزرگ عربستان كه اين همه ستاره دارد جذابتر از رقابتهاي سالانه در آلمان يا فرانسه (يا شايد اگر تسلط سيتي ادامه پيدا كند، انگليس) نيست؟
و پس از آن چه؟ آيا آن باشگاههاي عربستاني و مخاطبان جهاني از حضور در جام جهاني باشگاهها راضي خواهند بود؟ آيا يوفا كه درگير جنگ قدرت خود با فيفا است، تصميم نميگيرد كه باشگاههاي عربستاني را به ليگ قهرمانان اروپا بپذيرد براي اينكه با برخي از سوپرليگهاي جهاني تحت حمايت فيفا رقابت كند؟
ليگ برتر 30 سال طول كشيد تا خود را برجسته كند اما اين بخشي از يك پروژه ايالتي 7 تريليون دلاري نبود. اينطور نيست كه باشگاههاي نخبه اروپا با ميل خود پيشنهاد پول نقد بيشتر را رد كرده باشند. ممكن است فيفا ايده يك تورنمنت پان كنفدراسيوني را دوست نداشته باشد اما فيفا به پول عربستان نيز نياز دارد.
احتمالا فوتبال هنوز هم خوب خواهد بود. ما همچنان تماشا ميكنيم. ممكن است هواداران جهاني اهميتي ندهند، اما فوتبال حتي از بازيهايي كه پدربزرگها و مادربزرگهاي ما براي تماشاي آن زماني از كارخانهها و كارخانههاي كشتيسازي در يك ناهار شنبه بيرون ميرفتند، دور ميشود. اين فقط يك سرگرمي ديگر شده كه كاركرد اجتماعي آن كاهش مييابد و شايد در آن صورت كمتر آماده باشيم كه عيوبش را ببخشيم.