معلمي فرهيخته و بلند همتي كم نظير
محمود فاضلي
دانشگاه فردوسي مشهد در دو دهه اخير توجه ويژهاي به استادان نامور و تاثيرگذار خود داشته و همواره كوشيده است با بزرگداشت ياد و نام آنان، از يك سو وامداري خود را به اين بزرگان عرصه علم و فرهنگ ادا كند و از ديگر سو آنان را همچون چراغي فروزان فراروي اعضاي هيات علمي جوانتر و دانشجويان نسل حاضر قرار دهد و ايشان را به عنوان الگوهايي شايسته و درخور، معرفي كند. دايره استادان نامدار و تاثيرگذار اين دانشگاه چه آنان كه رخ در نقاب خاك كشيدهاند و چه آنان كه جامعه بزرگ دانشگاهي ايران به وجود و حضور ارزنده ايشان دلگرم و خرسند است، چنان فراخ و گسترده است كه ميتوان در هر زمينهاي نامهايي درخشان برشمرد. بيترديد زندهياد دكتر محمدكاظم خواجويان يكي از تاثيرگذارترين استادان تاريخ و از آن مهمتر از مديران دانشگاه فردوسي مشهد بوده است. او كه سالها رياست قديميترين رياست دانشكده دانشگاه فردوسي مشهد را برعهده داشت در حوادث و بحرانهاي دهه نخست انقلاب اسلامي، از انقلاب فرهنگي و كشمكشهاي فكري و عقيدتي سالهاي آغازين گرفته تا دوره جنگ تحميلي و پايان آن و حتي تنگناهاي اواخر دهه شصت و اوايل دهه هفتاد، با تدبير و دورانديشي مثال زدني، كشتي دانشگاه ادبيات و علوم انساني را ناخدايي كرد و كوشيد تا تندرويها و افراطگراييهاي كم و بيش رايج در آن روزگار، كمترين آسيب را به آن وارد سازد.
خواجويان يكي از نادره مرداني بود كه اعتدال و ميانهروي را پيشه خود ساخته بود و هيچگاه اختلاف عقيده و نظر را بهانه حذف يا كنار زدن نساخت، به عكس همواره در جهت همدلي و نزديكي و جذب حداكثري گام برميداشت و بدون هيچ واهمهاي در برابر ظلم و ستم ايستادگي ميكرد. او به راستي مديري توانمند، خالص و كوشا بود و همواره حفظ اعتبار و وجاهت علمي و فرهنگي دانشگاه را مهمترين هدف خود ميدانست و در اين راه از هيچ كوششي فروگذار نميكرد. او در عرصه معلمي نيز كم مانند و تاثيرگذار بود. به تربيت دانشجويان متعهد و با سواد اهميت ميداد و همواره ميكوشيد تا به جاي دادههاي موجود در كتابها و منابع مختلف، نگاه انتقادي، انديشيدن و شيوه تحليل و بررسي منابع را به دانشجويان آموزش دهد. او به خوبي ميدانست كه دانش اگر با بينش همراه نشود، نه تنها ثمرهاي نخواهد داشت كه گاه زيانها و آسيبهايش بر سودها و منفعتهايش فزوني خواهد گرفت. او به فراگيري عشق ميورزيد و در مشكلات و تنگناهاي گوناگون، از هيچ كمك و ياري دريغ نميكرد.
دكتر خواجويان هر چند چراغ زندگياش خيلي زود به خاموشي گراييد، اما روش و منش او تا مدتها فضاي دانشگاه فردوسي مشهد و دانشكده ادبيات را تحت تاثير قرار داده بود. او سالها بيش از آنكه «تساهل و تسامح» به گفتمان رايج نخبگان كشور تبديل شود و مدتها پيش از آنكه «احترام به عقيده مخالف» ملاك و معيار انصاف قرار گيرد، به اين فضيلتها آراسته بود و در مديريت خود آنها را به كار ميگرفت. او به حفظ وجاهت و حيثيت دانشگاه اهتمام ميورزيد و با جان و دل از كيان علمي و فرهنگي دانشگاه دفاع ميكرد. او پشتيبان شايستگان و دانشوران بود.
در گفتار شهامت داشت و در رفتار از تملق پرهيز ميكرد. در مديريت كوشا و بلند همت و در تصميمگيري قاطع بود. او در كلاس درس استادي متعهد و دلسوز و در تعامل با ديگران مهربان بود. خواجويان با مدارا و بردباري توانست كشتي توفان زده دانشكده را در آن سالهاي پرالتهاب به ساحل نجاتي كه از طرف نظام براي آن تعريف و معين شده بود، رهنمون شود. بنابراين دوران مسووليت او تقريبا طولاني شد (8 سال) و بيش از هر رييس ديگري بر سركار بود. پس از كنارهگيري از رياست دانشكده، بلافاصله به معاونت دانشجويي دانشگاه گماشته شد و پيش از آنكه بتواند در اين سمت جديد مصدر خدمات مهمي شود، در سيزدهم آبان 1372 درگذشت. او نكونام زيست و با نيكانديشي از اين جهان رخت بربست.