پنجمين سال جنگ، بازخواني گزارش روزنامه تايمز
مرتضي ميرحسيني
رابرت فيسك بلندآوازه كه پاييز 2020 درگذشت و معمولا با گزارش مشهورش درباره جنايت صبرا و شتيلا از او ياد ميكنيم، در مقطعي از پنجمين سال جنگ تحميلي، هم به ايران و هم به عراق سفر كرد و چند گزارش مفصل درباره آنچه ميديد و آنچه از ديدههايش استنباط ميكرد، نوشت. آن زمان براي روزنامه تايمز كار ميكرد. يكي از گزارشهايش كه مجموعهاي از مهمترين فكتها و واقعيتهاي جنگ تحميلي را در خود دارد، آخرين روز جولاي 1985 در همين روزنامه منتشر شد. نوشت كه حكومت بعث حاكم بر عراق، اين جنگ را آغاز كرده و احتمالا تصميم صدام براي حمله به ايران «بزرگترين اشتباه تاريخياش» بوده است. البته دولت عراق ميكوشد تا با بلند كردن صداي شعارها و تبليغات، اين واقعيت را كمرنگ كند كه هر روز عدهاي از جوانان اين كشور، در آتش جنگي كه صدام به پا كرده است، ميسوزند و جانشان را از دست ميدهند. نوشت: در غرب بغداد، شهر خاك گرفته نظامي فلوجه وجود دارد كه در آنجا ارتش عراق در كنار چند سردخانه، بزرگترين مردهشورخانه جهان را احداث كرده است، جايي كه در آن همزمان دو هزار مرده جاي ميگيرد. خانواده كشتهشدگان جنگ براي شناسايي پسران و همسرانشان به اين محيط دلگير ميروند و نكته اينجاست كه اين مكان حتي باوجود ظرفيت بسيار بالايش، باز براي همه كشتههاي جنگ كفايت نميكند. پس از نبرد سنگين در باتلاقهاي هويزه در بهار 1985 (نبرد بدر) آنقدر جنازه براي انتقال به فلوجه وجود داشت كه حتي به رانندگان تاكسي در بغداد دستور داده شده بود كه به جنوب بصره بروند و هر كدام تعدادي از جنازهها را به سردخانه فلوجه ببرند. حتي اين دستور هم مشكل را تدبير نكرد و جنازههاي زيادي روي تپهها باقي ماند. تا آنجا كه بعضي از اقوام كشتهشدگان را به آن منطقه بردند تا همانجا جنازهها را شناسايي كنند و تحويل بگيرند. آمار تلفات هرگز منتشر نشد. (برخي محافل نيمهرسمي) گفتند كه هشت هزار نفر در هويزه كشته شدهاند، آمار ديگر كه دقيقتر به نظر ميرسيد عدد چهارده هزار كشته بود، اما برخي تخمين ميزدند كه تلفات از 47 هزار نفر بيشتر بوده است.
يكي از ساكنان بغداد با ناراحتي ميگفت: «در عراق چيزي مثل آمار و ارقام وجود ندارد. شايد حتي حقيقت را به خود صدام هم نگفته باشند.» پس از حملات جديد ايران از مسير كوههاي كردستان و باتلاقهاي خوزستان، دولت عراق اعلام كرد كه اين جنگ، جنگ تكنولوژي است نه جنگ نفرات و از اينرو تجهيزات - نه سربازان - نتيجه نهايياش را تعيين ميكنند. اما آمار و شيوه جنگ تا به امروز غير از اين بوده است و به همين دليل، مسكو و واشنگتن و پاريس و نيز كشورهاي عرب حاشيه خليج فارس كه ميلياردها دلار به رژيم صدام قرض و وام دادهاند، بسيار نگران روند موجود هستند. بسيار محتمل است كه عراق همه نيروي انسانياش را در اين جنگ ببازد. اين احتمال با حضور شمار زيادي نيروي داوطلب مصري و اردني در ارتش عراق و همچنين همكاري مستشاران شوروي با بعثيها اصلا كمتر نشده است.
فيسك در ادامه گزارشش به مناسبات حاكم بر بازار نفت و پيچيدگيهاي توليد و فروش نفت در شرايط جنگي پرداخت و اين بحث را به بحث درباره حاميان مالي و تسليحاتي رژيم بعث عراق پيوند زد. نوشت: سعوديها و كويتيها درصدد كاستن از كمكهاي مالي خود به عراق هستند. اين دو رژيم، پنج سال پيش كه صدام جنگ را شروع كرد، با اشتياق تمام، كمكهاي مالي خود را به سمت او سرازير كردند، اما اكنون قدرتهاي بزرگ، بيشتر از اين دو دولت، از رژيم صدام پشتيباني ميكنند. ايالات متحده ادعا ميكند كه در اين جنگ بيطرف است، اما چنانكه يكي از ديپلماتهاي امريكايي در خاورميانه اشاره كرده «بيطرفي به اين معني نيست كه ما احساس نزديكي (به يكي از دو طرف) نداريم.» اين ديپلمات معترف بود كه حكومت عراق اساسا نامشروع است، حقوق بشر را زير پا ميگذارد، مخالفانش را ميكشد، ناراضيان را شكنجه ميكند و براي درهم شكستن متهمان و مجبور كردن آنان به اعتراف، از هيچ جنايتي - از جمله تجاوز به همسر يا شكنجه فرزند -ابا ندارد. اين رژيم با اين ويژگيها، به حمايت امريكا پشتگرم است. البته واشنگتن در دوستي با صدام با مسكو رقابت ميكند. چه آنكه اين تجهيزات شوروي است كه عمدتا ارتش عراق را حفظ كرده و اين اعتبار مالي شوروي است كه براي صدام، موشكهاي اسكاد ميخرد. همان موشكهايي كه بارها نواحي مسكوني شهرهاي غربي ايران را هدف گرفتهاند.