گردش مالي فوتبال ايران در مقايسه با عربستان و ساير كشورها
هزينه 3000 ميلياردي تيمهاي ليگ برتر و چند ابهام
سامان سعادت
انتشار سقف بودجه تيمهاي ليگ برتري بدون در نظر گرفتن احتمال رد و بدل شدن رقمهاي زيرميزي يا اعطاي حواله و بيت كوين و اين جور چيزها يك برآيند كلي از گردش مالي ليگ فوتبال ايران ارايه ميدهد. رقمهاي بين 300 تا 400 ميلياردي تيمهاي مطرح نظير پرسپوليس، استقلال، تراكتور، سپاهاني كه هنوز اعلام نكرده و به گفته رسانهها به دليل هزينه خيلي بيشتر از سقف تعيين شده با مشكل مواجه شده، تا فولاد خوزستان 300 ميلياردي و ذوب آهن 210 ميلياردي و آلومينيوم 120 ميلياردي، نشان ميدهد در مجموع رقمي نزديك به 3000 ميليارد تومان در فوتبال ايران و تنها ليگ برتر توسط تيمها هزينه شده كه عمده اين رقم صرف دستمزد بازيكنان ميشود.
عدد 3 هزار ميليارد تومان از نظر برد رسانهاي و همينطور به خاطر شرايط اقتصادي مملكت يك رقم بسيار بزرگ به نظر ميرسد و شايد خيلي از شهروندان بعد از شنيدن اين عدد بگويند چرا بايد چنين پولي صرف چند بازيكن شود براي اينكه به توپ لگد بزنند؟ عدهاي هم احتمالا محاسبه ميكنند با اين پول ميشود چند بيمارستان يا مدرسه يا جاده ساخت. بدون وارد شدن به چاه ويل اين بحث بيپايان و بي نتيجه، ميتوان با تبديل كردن اين رقم به دلار گردش مالي فوتبال ايران را با كشورهاي ديگر مقايسه كرد و آن وقت اين پرسش را مطرح كرد كه آيا چنين رقمي منطقي هست يا خير؟ يعني اگر قرار است بحثي در حوزه هزينهكرد در فوتبال مطرح شود بايد در كانسپت فوتبال هم مورد بررسي قرار بگيرد. گردش مالي ليگ ايران رقمي در حدود 60 ميليون دلار است. بدون كار خاصي و صرفا با چك كردن اخبار ميتوان فهميد كل گردش مالي ليگ برتر ايران اندازه يكي از خريدهاي تيمهاي عربستاني در همين فصل است. حالا فوتبال اروپا كه به كنار. پس در چنين شرايطي شايد بتوان گفت 3 هزار ميليارد اصلا رقم بزرگي هم نيست! مخصوصا اينكه در نظر بگيريم فوتبال تا چه حد در پر كردن جاهاي خالي صنعت ضعيف سرگرمي در ايران نقش ايفا ميكند. در عين حال مشكل ديگري هم وجود دارد: اينكه دورنما يا بازگشت سرمايهاي وجود ندارد. در فوتبال اروپا اگر ارقامي چند ده ميليوني صرف خريد بازيكن ميشود، از آن سمت باشگاه درآمدهايي دارد و حتي اگر متضرر شود مسووليتش با خودش است. در عربستان چنين بازگشت سرمايهاي نيست اما آنها روي يك پروژه بلندمدت برندسازي مشغول به كار هستند و بازگشت سرمايه خود را در 10 سال آينده كه تبديل به قطب گردشگري دنيا شدند، ميبينند، درست مثل كاري كه قطر براي جام جهاني انجام داد. پس ميتوان گفت عمده مشكل هزينه در فوتبال ايران نه به بزرگي رقم آن مربوط ميشود نه به شكل پرداخت آن. مشكل اصلي در گام نخست روزمره خرج شدن اين پول بدون هيچ برنامهريزي خاصي براي برنامههاي طولانيمدت يا بلندمدت است و در گام دوم پرداخت بيشتر اين مبلغ از سوي كارخانههاي دولتي يا خصولتي است. در اين شرايط شايد حتي اگر باشگاهها بخشي از اين ارقام را صرف توسعه فوتبال پايه ميكردند آنوقت شرايط جور ديگري ميشد.
امسال فدراسيون فوتبال به زعم خودش سعي كرد با در نظر گرفتن سقف بودجه و الزام باشگاهها به هزينه مقدار مشخصي از منابع تا حدودي مشكل را برطرف كند. در اينكه آيا مهدي تاج و همكارانش موفق بودند بحث زياد است و ميتوان آن را به قضاوت كارشناسان و حتي تاريخ نه چندان خيلي دور سپرد. اما در نهايت ميتوان گفت كه چنين روندهايي نميتواند باعث حل مشكل به صورت گسترده شود. به عنوان مثال اگر امسال فدراسيون سقف بودجه نميگذاشت رقم 3 هزار ميليارد توماني كه حدودا به عنوان گردش مالي ليگ جديد مطرح ميشود در بالاترين حالت ميشد سه هزار و سيصد يا چهارصد ميليارد. چون مثلا پرسپوليسي كه امسال سقف بودجه تيمهاي آسيايي را در نظر گرفته اصلا پول ديگري براي خرج كردن نداشت يا نهايتا 50 ميليارد بيشتر هزينه ميكرد. استقلال هم همينطور. در نهايت بايد گفت فصل جديد فوتبال ايران در حال شروع شدن است آنهم در شرايطي كه هيچكدام از دغدغههاي اصلي فوتبال حل نشده است. از فصل قبل تا به حال سرفصلهاي اقتصادي باشگاهها تغيير كرده، يعني نه درآمدزايي لحاظ شده نه سرمايهگذاري. همينطور ماجراي حق پخش تلويزيوني بلاتكليف مانده آن هم در شرايطي كه فيفا و ايافسي اعلام كردند ارزش حق پخش ليگ ايراني 450 ميليون يورو است. نزديك 8 برابر گردش مالي كل ليگ! كمك داور ويديويي نيامده و زيرساختهاي باشگاهها از قبيل زمين چمن بهبودي پيدا نكرده است. همينطور هيچ استعداد جديدي به فوتبال ايران اضافه نشده است. آيا ليگ ايران ميتواند در اين شرايط پويايي لازم را داشته باشد به شكلي كه در پايان فصل بگوييم نسبت به سال قبل پيشرفت كرديم؟ بسيار بعيد است.