به اورژانس و آتشنشاني زنگ بزنيد
مرجان يشايايي
چندي قبل با دوستي قرار داشتم كه زنگ زد و با لحني سراسيمه گفت كار واجبي دارد و بايد برود. قرار ما لغو شد. بعدا فهميدم نامزد پسر آن دوستم پايش در خيابان پيچ خورده بوده و احساس درد ميكرده و پسر اولين چيزي كه به فكرش رسيده اينكه مادر را كه در آن حوالي بوده خبر كند تا با هم دختر را به بيمارستان برسانند. ظاهرا آنها با دو -سه بار بيمارستان عوض كردن بالاخره توانسته بودند درمان مناسب را پيدا كنند.
تا اينجاي كار به نظر مسالهاي نيست، اما با نگاهي دقيقتر ميتوان نكتههايي را در همين روند ساده كه احتمالا بسياري از ما تجربهاش كردهايم، پيدا كرد. نكته مهم گزارش من به اينجا ميرسد كه هر كدام از ما تا چه حد از خدمات شهري كه ميتواند در اختيارمان قرار گيرد، اطلاع داريم. مثلا اينكه موقع بروز حادثه يا هر نوع گرفتاري جسماني مانند دلدرد يا سر درد و سرگيجه به جاي روش سنتي كه از اطرافيان يا در و همسايه بخواهيم ما را با وسيله شخصي به يك مركز درماني ببرند، ميتوانيم به شماره 115 (اورژانس تهران) زنگ بزنيم. كارشناسي كه پشت خط است، سولات ابتدايي مانند سطح هوشياري يا علامتهاي ديگر را كه همراه فرد ميتواند ارايه بدهد، ميپرسد و بعد از دريافت جواب، راهنماييهاي اوليه را تا رسيدن كارشناس اورژانس به شما ميگويد. مثلا اينكه به بيمار چيزي ندهيد، نه خوردني و نه آشاميدني. در صورتي كه اغلب ما يك ليوان آب قند را علاج همه دردهاي دنيا ميدانيم! اين كار ازاين جهت اهميت دارد كه گاه هر نوع حركت دادن غيركارشناسي ميتواند وضع بيمار را بدتر كند، به خصوص اگر بيمار دچار خونريزي داخلي يا آسيب به نخاع شده باشد. در سه باري كه تجربه زنگ زدن به اورژانس را داشتم، هر بار كمك در فاصلهاي كم فرستاده شده. از طرف ديگر، اگر قرار باشد بيمار براي درمان به بيمارستان منتقل شود، اورژانس با نزديكترين بيمارستان تحت پوشش بيمه تماس ميگيرد و بعد از هماهنگي با تيم درمان، شما را به همانجا منتقل ميكنند. حتما فيلمهاي خارجي را ديدهايد كه وقتي كسي مجروح ميشود، مردم به او دست نميزنند و همه ما آن را به حساب بيعاطفگي غربيها ميگذاريم! در صورتي كه اين برخورد نه ناشي از بيعاطفگي بلكه به دليل آموزشهاي درست شهري است چون همان آدمها كه ظاهرا به تماشا نشستهاند، فورا به پليس يا اورژانس زنگ ميزنند. به شخصه شاهد يك نزاع خونين خانوادگي بودم كه مردم ميگفتند نبايد در امور خانوادگي دخالت كرد، اما يك نفر هم پيدا نشد كه به پليس زنگ بزند تا افراد فاميل خونين و مالين را از صحنه نجات دهد!
درباره خدمات آتشنشاني هم وضع به همين منوال است. اغلب ما فكر ميكنيم، آتشنشانها فقط بايد آتش را خاموش كنند، در صورتي كه آتشنشاني طيف وسيعي از خدمات را ارايه ميدهد كه ميتواند بستن لولهاي باشد كه ناگهان شكسته و خانه را دارد آب بر ميدارد يا گرفتن حيواني كه مزاحمت ايجاد كرده. براي رفع هر يك از اين گرفتاريها در سيستم شهري ما نهادي مسوول شده كه بيشتر ما ندانسته تيغ انتقاد را به آنها ميكشيم. خدمات تلفني رايگان درباره مشكلات رواني كه متاسفانه امروز در جامعه ما كم نيستند، هم جزیي از خدمات شهري ما هستند. اگر از اطرافيان شما كسي دچار رخوت و خستگي مزمن شده يا درباره خودكشي صحبت ميكند، تشويقش كنيد با خدمات آنلاين رواندرماني تماس بگيرد. يكي از اين خطوط «با ما حرف بزن» است با شماره 1480 كه از طرف سازمان بهزيستي مديريت ميشود. به هر حال آنها حتما بهتر از ماي غيركارشناس ميتوانند فرد افسرده را راهنمايي كنند. براي نوع عملكرد اين نهادها كه گفتم، آمار و ارقامي ندارم. هر چه هست تجربههاي زيسته خودم است در تماس با نهادهاي خدمات شهري كه حتما كاستيهايي دارند، اما در مواقع بحران ميتوانند منشا اثر باشند.