آرمان مشروطه تا به امروز
بدينسان با استبداد قاجاري و دخالت خارجي و همچنين استبداد نوين پهلوي اول دستاوردهاي مهم مشروطيت به محاق رفت.
ما در بيش از يك قرن گذشته، تجربههاي فراواني آموختهايم. مشروطه در طول سالها دچار انحراف شد و ما نيز در قرن گذشته تجربيات فراواني از همين انحراف آموختهايم و مهمترين آنها اينكه مردم سالاري در برابر بدخواهيهاي بيگانگان و خطاهاي داخلي چقدر شكننده است و نياز به محافظت دايمي دارد.
در ادامه اين مسير پر افت و خيز، با عبور از سال سرنوشتساز ۳۲، به انقلاب اسلامي ميرسيم. به اعتقاد من «انقلاب» خود يك «انتخابات» بود.
انقلاب اسلامي گامي بلندتر براي تحقق مشروطيت و مشروعيت حاكميت برخاسته از خواست و اراده مردم بود. اما از ابتدا معلوم بود كه به صرف پيروزي انقلاب اسلامي و بدون تلاش بيوقفه، نميتوانيم تضميني براي دستيابي به آرمانهاي مردمسالاري پيدا كنيم. چه نهضت مشروطه و چه انقلاب اسلامي، آرمانهايي در دل خود پروراندند كه از فرهنگ، اعتقادات و آرزوهاي ديرينه ملت ما سرچشمه گرفته بود.
ما با انقلاب اسلامي هر دوسويه تاسيسي و تقنيني قانون اساسي را در جنبش انتخاباتي ملت ايران در ۱۲ مرداد ۵۸ شاهد بوديم.
از اين رو پس از نزديك به نيم قرن تمرين انتخاباتي با فراز و نشيبها و متاسفانه با تسلط برخي ديدگاهها و روشها در ناديده گرفته شدن صندوقهاي راي به مثابه آمال و آرزوهاي مردم، امروز هم در ۱۴۰۲، تنها مسير بيبديل براي ايجاد آرامش، اطمينان و نوعي تفاهم بزرگ، صندوقهايي با درجه فراگيري و شموليت بيشتر است.
بدون ترديد پربسامدترين تكرار آرماني در انقلاب چه قبل و چه بعد از پيروزي، آزادي و حق انتخابگري در امور سياسي كشور بود.
گذار از شرايط ايران امروز و رسيدن به وضعيتي پر تفاهم و پيشرونده، تنها از طريق اصلاحات (كه پيرامون آن بسيار سخن گفته و نوشته شده است) ميسر است. مطالعات نشان ميدهد اولين گام در اين مسير، اصلاحات داخلي است.
فرصتهاي دادن سيگنال و علامت و ايجاد فضايي براي ترميم را نبايد از دست داد.