قريب به تمام فرماندهان نظامي در ايران، همانهايي هستند كه جنگ ديدهاند اما غالب آنها در آن زمان، آموزش كلاسيك نديده بودند. آنها غالبا در ميادين جنگ عراق با ايران، آموختند؛ زمانهاي كه هرچند مقامشان فرماندهي بود و البته هنوز در مرحله كسب تجربه بودند.
با پايان جنگ 8 ساله، بنا نبود كه آنها به شهرها و خانههايشان بروند و به پيشهاي بازگردند كه قبل از جنگ به آن مشغول بودند. آنها بايد در همان سازمان رزمي باقي ميماندند تا از تجاربشان استفاده شود. تجربههايي كه با حضور در وسط ميدانهاي جنگ و عملياتهاي متعدد در سالها نبرد، به كولهبارشان افزوده شده بود؛ قرار هم نبود كه اين تجربهها به صندوقچهها و كتابها و خاطرات برود.
از همين رو سازمانهاي مختلف رزمي در نيروهاي مسلح، مراكزي تحت عنوان «مركز راهبردي» يا «مركز مطالعات راهبردي» ايجاد كردند. البته اين مراكز آنطور كه تصور ميشد بلافاصله پس از جنگ تشكيل نشد؛ بلكه سالها بعد و زماني كه همان فرماندهان چندين پست فرماندهي را به كارنامه مديريتي خود اضافه كرده بودند.
از اين مراكز ميتوان به عنوان مراكزي براي بازسازي دانش فرماندهان به لحاظ كلاسيك آن ياد كرد. معمولا روساي اين مراكز، پس از چند سال كه در فضايي «پژوهشي» حضور دارند، در جايگاه ارشد نظامي و امنيتي قرار ميگيرند.
هرچند از اين دست مراكز اطلاع زيادي در دست نيست، اما مركز راهبردي سپاه پاسداران يكي از اين مراكز فرماندهساز است؛ مركزي كه رييس آن مستقيما از سوي فرمانده كل قوا منصوب ميشود.«مسووليت مطالعات روي نقاط قوت و ضعف و چالشهاي پيش روي سپاه پاسداران و تدوين برنامههاي علمي» از جمله وظايف اين سازمان بود كه آن زمان در رسانهها مطرح شد.
دستور تاسيس مركز راهبردي سپاه همزمان با اوجگيري تنشها
مرداد سال 1384 و همزمان با تغيير دولت در ايران، مركز راهبردي سپاه پاسداران، به دستور فرمانده كل قوا تاسيس شد. آن زمان مصادف بود با اوجگيري تنش ميان ايران و غرب بر سر پرونده هستهاي و آغاز دوباره تهديدات نظامي و ديپلماتيك عليه ايران.
اين تغيير و تحول تقريبا همزمان بود با تحويل دولت از سوي محمد خاتمي به محمود احمدينژاد. در همان زمان، سردار محمدعلي (عزيز) جعفري از سوي مقام رهبري به عنوان رييس مركز راهبردي سپاه پاسداران منصوب شد. در اين حكم از سردار جعفري خواسته شده بود تا نسبت به راهاندازي اين مركز اقدام كند. احتمالا يكي از دلايل انتصاب عزيز جعفري، به تحقيقاتي بازميگردد كه او در زمان فرماندهياش بر نيروي زميني سپاه درباره «نكات ضعف و قوت امريكا در حمله به افغانستان و عراق» داشته است.
ماموريت عزيز جعفري
در حكم مقام رهبري خطاب به سردار جعفري آمده بود: «نظر به نياز سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به ايجاد مركزي براي تعيين راهبردهاي عمومي سپاه، جنابعالي را مامور تشكيل «مركز راهبردي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي» و به رياست آن منصوب ميكنم».
در حكم مقام رهبري، اين مركز «مهم» برشمرده شده و خطاب به جعفري آمده بود كه «براي عضويت در اين مركز مهم افراد زبده و دانشمند سپاه را شناسايي كنيد و پيشنهاد بدهيد».همچنين از سردار جعفري خواسته شده بود «با كمك همكارانتان و فرماندهي محترم كل سپاه به وظايف ذكر شده در اساسنامه اهتمام ورزيد و روند پيشرفت كار را گزارش كنيد».
با اين وجود، جستوجو در فضاي مجازي و وبسايتهاي مرتبط، براي به دست آوردن نسخهاي از اساسنامه اين مركز نتيجهاي در بر ندارد.عزيز جعفري كه مسوول ايجاد اين مركز شده بود، در دوران جنگ، فرمانده قرارگاه عملياتي نجف و قدس بود و از سال 1371 به عنوان فرمانده نيروي زميني سپاه پاسداران فعاليت ميكرد.
تصويب اساسنامه مركز از سوي مقام رهبري
يك هفته پس از انتصاب عزيز جعفري، مرحوم «حسن فيروزآبادي» رييس وقت ستاد كل نيروهاي مسلح، از مركز «جديد التاسيس راهبردي سپاه» بازديد كرده و گفته بود: «با توجه به نقش سپاه در پاسداري از انقلاب و اشتغال مديران عالي اين نهاد به امور جاري، وجود يك مركز براي پرداختن به مسائل راهبردي سپاه بسيار مهم و ضروري بود». عزيز جعفري رييس وقت اين مركز نيز در سخنانش از تصويب «اساسنامه مركز راهبردي سپاه از سوي مقام معظم رهبري» خبر داد. او افزوده بود كه اين مركز، «مركزي براي فكر كردن با فراغت خاطر از مسووليتهاي اجرايي و مشرف بر مسائل و ماموريتهاي سپاه از طريق بهكارگيري نيروهاي فرهيخته سپاهي، پشتوانه بسيار ارزشمندي براي رشد و تعالي اين نهاد خواهد بود».
اين سمت، بيش از آنكه وجه نظامياش پررنگ باشد، از منظر تحقيقاتي و پژوهشي نظامي براي آن سازمانهاي رزمي اهميت دارد. عزيز جعفري به مدت حدود سه سال در اين جايگاه مشغول فعاليت بود و سال 1386، با كنار رفتن يحيي رحيم صفوي فرمانده كل وقت سپاه پاسداران، عزيز جعفري به فرماندهي كل منصوب شد.
هنگامي كه عزيز جعفري به رياست مركز راهبردي سپاه پاسداران منصوب شد، او سردار «حسين همداني» را به معاونت اين مركز برگزيد. سردار همداني به مدت سه سال در سمت معاونت مركز فعال بود تا سال 1387 يعني يكسال پس از تغيير فرماندهي كل سپاه، عزيز جعفري، سردار همداني را به نيروي مقاومت بسيج منتقل و او را به سمت جانشين فرمانده نيروي مقاومت بسيج منصوب كرد؛ آن زمان فرمانده نيروي مقاومت حسين طائب بود.
از مركز راهبردي به فرماندهي كل
تا تابستان سال 1386 عزيز جعفري رياست مركز راهبردي سپاه را بر عهده داشت و آن زمان به فرماندهي كل سپاه منصوب شد. او در مراسم خداحافظي خود از رياست مركز راهبردي سپاه، يكي از وظايف اين مركز را «رصد تغييرات محيطي در اطراف كشور و ترسيم استراتژيهاي اصلي سپاه پاسداران براي جهتگيري حركتي سازمان» معرفي كرده بود. او درباره فلسفه وجودي اين مركز نيز گفته بود «از آنجايي كه شرايط محيطي در زمينه سياسي، اقتصادي و فرهنگي بهطور دايم در حال تغيير است سازمانها براي آنكه بتوانند خود را حفظ كرده و موفق شوند، بايد خود را با شرايط محيطي تطبيق دهند و چنانچه سازماني از اين مهم غفلت كند، شكست قطعي است».
اساسا چنين مراكزي كه در سازمانها وجود دارند، بر مبناي تغييرات اجتماعي، سياسي، فرهنگي و حتي اقتصادي، استراتژي و پيشنهادات را نه فقط براي ارگان متبوع خود، بلكه براي حاكميت نيز ارايه ميدهند. در همين رابطه عزيز جعفري گفته بود كه «با توجه به شرايط آينده پيشروي انقلاب اسلامي استراتژي سپاه نيز بايد تغيير كند».
جايگاهي به دور از مسائل اجرايي
بعد از آنكه عزيز جعفري به فرماندهي كل سپاه منصوب شد، برخي رسانهها در تحليلهايي اين سمت را مناسب براي جعفري دانستند؛ ناظران بر اين عقيده بودند كه او در دو سال پيش از فرماندهي، در مركز راهبردي، مشغول «مطالعه آمادگيهاي سپاه» بوده است و به واسطه جايگاهش، بر بخشهاي مختلف سپاه اشراف خوبي داشته است. همچنين مسووليت او در مركز راهبردي، «تحقيقاتي و پژوهشي» عنوان شده بود؛ به عبارت ديگر، جايگاهي به دور از مسائل اجرايي روز كه فرصت براي بالا و پايين كردن استراتژيهاي پيشرو را داشته است.
عزيز جعفري پس از انتصاب به فرماندهي كل سپاه، دست به تغييرات ساختاري در سازمان اداري و نظامي اين نهاد زد. احتمالا تشكيل سپاههاي استاني و اجراي طرح دفاع موزاييكي را بايد از خروجيهاي حضور عزيز جعفري در راس مركز راهبردي سپاه پاسداران در نظر گرفت. در اين طرح، سپاه مصوب كرد كه در هر استان، يك سپاه استاني با ساختار و تشكيلاتي مانند ساختار فرماندهي كل سپاه ايجاد شود. به عبارت ديگر، سپاه هر استان، يك فرمانده در راس دارد و معاونتها نيز مانند ساختار ستاد فرماندهي كل در تهران تشكيل شد. در اين طرح كه از دل طرح «دفاع موزاييكي» بيرون آمده بود، قرار بود در برابر هر گونه واقعهاي در استانها كه براي «جمع كردن» آن، نياز به دخالت سپاه باشد، سپاه همان استان و بدون نياز به كمك گرفتن از مركز يا استانهاي معين، ماجرا را «جمع» كند. در عين حال، برخي معتقدند كه طرح تحول سپاه پاسداران را علياكبر احمديان پايهريزي كرده است. عزيز جعفري تير ماه 1387 در مراسم معارفه فرماندهان جديد نيروي زميني سپاه و نيروي مقاومت بسيج، از نقش مركز راهبردي در تغييرات ساختاري سپاه سخن گفته بود: «بحث ساختار جديد نيروي زميني و مقاومت سابقه چندين سالانه دارد كه بررسيهاي دقيق كارشناسي آن در مركز راهبردي سپاه و ستادكل نيروهاي مسلح انجام شد».
دومين رييس مركز راهبردي در نهادي حساس
زماني كه عزيز جعفري فرمانده كل سپاه پاسداران شد، سردار علياكبر احمديان با حكم فرمانده كل قوا، به رياست اين مركز منصوب شد. در اين حكم خطاب به احمديان تاكيد شده بود كه «به وظايف مقرر و اعلامشده و تعامل دايمي با فرماندهي كل سپاه اهتمام ورزيد و پيشرفت كار را گزارش دهيد». او پس از پايان جنگ و از سال 1369 تا ۱۳۷۶ جانشين فرمانده نيروي دريايي سپاه بود. بعد از آن به مدت 3 سال جانشين سردار حسين علايي و فرمانده نيروي دريايي سپاه پاسداران شد. از سال 1379 تا ۱۳۸۶ نيز عهدهدار رياست ستاد مشترك سپاه پاسداران بود. احمديان در مراسم معارفه خود گفته بود كه «امروز در سپاه وحدت استراتژيك وجود دارد و سازمان سپاه انقلابي، ولايت مدار مردمي، منعطف، با قدرت نوشوندگي و چند منظورگي و برپايه انضباط بنا شده است».
او آن زمان تاسيس مركز راهبردي سپاه را «نقطه پايان دغدغهها براي تثبيت راهبردهاي استراتژيك در مسير تحول و حركتهاي زيربنايي سپاه» بيان كرده بود. احمديان از سال 1386 هم تا 1402 كه دبير شوراي عالي امنيت ملي شد، به مدت 16 سال رييس مركز راهبردي سپاه پاسداران بود. وقتي احمديان دبير شوراي عالي امنيت ملي شد، حسين سلامي فرمانده كل سپاه در پيام تبريك به او، «پرداختن به حل مسائل كلان و اولويتدار كشور در حوزههاي بهرهوري كشاورزي، آب، غذا، سلامت، دارو و انرژي در مركز راهبردي سپاه» را به عنوان بخشي از فعاليتهاي احمديان در مركز راهبردي سپاه برشمرده بود.
علياكبر احمديان دومين رييس مركز راهبردي سپاه است كه از اين مركز، راهي يك نهاد تاثيرگذار و استراتژيك در نظام شد؛ اولي عزيز جعفري بود كه به فرماندهي كل سپاه رسيد و دومي، همين علياكبر احمديان است كه از مركز راهبردي به شوراي عالي امنيت ملي رفت.
اجراي طرح تحول سپاه
سال 1392و پس از روي كار آمدن دولت حسن روحاني، مرحوم حسن فيروزآبادي رييس وقت ستاد كل نيروهاي مسلح، درباره دوران مديريت عزيز جعفري در مركز راهبردي سپاه گفته بود «خدمتي كه سرلشكر جعفري كرد اين بود كه در مركز راهبردي سپاه فكر كرد و به اين طرح رسيد و اين يعني تشخيص و صرف تشخيص درد نكته مهمي است و بعد از تشخيص است كه راهكار به ميدان ميآيد».
او به طرح تحول و تعالي در سپاه پاسداران پس از فرماندهي كل سردار جعفري اشاره كرد و گفته بود «بعد از ارايه اين طرح از سوي مركز راهبردي سپاه و تصويب رهبر معظم انقلاب، طرح تحول و تعالي در سپاه از سوي ستاد كل ابلاغ شد و بعد از آن نيز خود سردار جعفري به فرماندهي سپاه انتخاب شد كه به معناي انتخابي جهتدار در جهت تحول و تعالي سپاه بود. لذا اين جهتگيريهايي كه در سپاه دنبال ميشود، در ابتدا مورد تاييد فرمانده كل قوا قرار گرفته است.»
فيروزآبادي از طرحي جديد پس از طرح تحول سخن گفته بود: «گام اول طرح تحول در رزمايش مقابله با امريكا در زنجان انجام شد و بعد از آن طرح راهبردي غدير كه توسط سردار جعفري تهيه شده بود، مبنا قرار گرفت و دكترين و راهبرد سپاه در همين جهت ابلاغ شد و در گام سوم نيز از سال 88 سپاه نسبت به اجرايي كردن برخي راهبردها اقدام كرد.» با اين حال جستوجو براي يافتن محتواي «طرح راهبردي غدير» به سرانجام نرسيد.
در 18 سالي كه از تشكيل مركز راهبردي سپاه ميگذرد، به غير از دو رييس، خبري از معاونان و اعضاي اين مركز در رسانهها عمومي نشده است. به عبارت ديگر، ساختار اين مركز مشخص نيست و همچنين تعداد گروههاي پژوهشي فعال در اين مركز و موضوعاتي كه بررسي ميشود و همچنين از مديران آن اطلاعي در دست نيست.
مديران مركز راهبردي سپاه
تنها با جستوجوهايي در فضاي مجازي و نشريات نيروهاي مسلح، ميتوان به نام برخي معاونان دست يافت. سال 1394 مدير گروه سازمان و مديريت مركز راهبردي سپاه پاسداران، سردار ايوب سليماني بود؛ البته كه از مدت زمان مديريت او بر اين گروه اطلاعي در دست نيست. ايوب سليماني همان سال 1394، به سمت معاون هماهنگكننده نيروي انتظامي منصوب شد. بعد از سه سال ايوب سليماني، به جايگاهي بالاتر يعني جانشين فرمانده كل نيروي انتظامي رسيد. او سال 1399 از نيروي انتظامي جدا و به معاونت طرح و برنامه ستاد كل نيروهاي مسلح منصوب شد.
سردار ديگري كه در مركز راهبردي سپاه مشغول فعاليت بوده و از آنجا به مديريت رسيده، سردار سرتيپ احمد محمديزاده است. آنطور كه از اطلاعات موجود برميآيد، او پس از ايوب سليماني، به عنوان مدير گروه سازمان و مديريت مركز راهبردي سپاه پاسداران منصوب شده است. محمدزاده، فرماندهي منطقه دوم نيروي دريايي سپاه بوشهر، معاونت هماهنگكننده نيروي دريايي سپاه پاسداران، جانشين فرماندهي دانشگاه امام حسين سپاه پاسداران و دستياري و مشاورت عالي مرحوم رستم قاسمي وزير نفت دولت دهم را در كارنامه خود دارد. با روي كار آمدن دولت سيزدهم، با پيشنهاد سردار احمد وحيدي وزير كشور و تاييد ابراهيم رييسي رييسجمهوري، او كه متولد گناوه است، به عنوان استاندار بوشهر منصوب شد.
مركز مطالعات راهبردي فراجا
مركز راهبردي ديگري نيز در نيروهاي مسلح فعال است: مركز مطالعات راهبردي نيروي انتظامي. اين مركز هم از جمله مراكز نوپاست. سال 1393 و بعد از اينكه احمدرضا رادان از جانشيني فرمانده نيروي انتظامي كنار رفت، سردار اسماعيل احمدي مقدم فرمانده وقت نيروي انتظامي در حكمي او را به رياست مركز مطالعات راهبردي اين نيرو منصوب كرد. رادان هم مانند بسياري از فرماندهان ارشد نيروي انتظامي خاستگاهش سپاه پاسداران است. او تا سال 1376 در بدنه سپاه پاسداران مشغول فعاليت بود و از آن سال تا 1385 به عنوان فرمانده انتظامي استانهاي كردستان، سيستان و بلوچستان، خراسان و پس از تقسيم استان خراسان فرمانده انتظامي خراسانرضوي بود. سال 1385 رييس پليس تهران بزرگ شد. او دو سال در اين سمت بود و بعد از آن از 1387 تا 1393 در زمان فرماندهي كل اسماعيل احمدي مقدم، جانشين فرماندهي ناجا بود. برخوردهاي رادان چه در زمان رياست پليس تهران و چه در جايگاه جانشيني فرماندهي ناجا، همواره با انتقادات زيادي روبرو بود. سال 1386 جر و بحثهاي رادان در جريان پخش زنده يك برنامه تلويزيوني با مجري آن، آغاز ديده شدن او در افكار عمومي بود. آن سال نيروي انتظامي در تهران طرحي با نام امنيت اجتماعي را به اجرا گذاشته بود.
اما اوج قضاوت افكار عمومي در قبال رادان، پس از اعتراضات سال 1388 به نتايج انتخابات رياستجمهوري آن سال بود؛ از اتفاقات هولناك بازداشتگاه كهريزك گرفته تا مصاحبه او پس از حوادث روز عاشوراي 1388، مواردي بودند كه رادان را بيش از پيش پررنگ كرد. او نهايتا سال 1393 از بدنه اجرايي ناجا جدا و براي ماموريت جديد به مركز مطالعات راهبردي ناجا فرستاده شد. با وجود اينكه رسانهها خرداد1393 سمت جديد رادان را اعلام كردند، سالهاي بعد او در چندين سخنراني زمان شكلگيري اين مركز را سال 1394 خوانده بود. به گفته رادان اين مركز «با فرمان مقام معظم رهبري شكل گرفت و راهاندازي شد».
از ساختار اين مركز نيز مانند مركز مشابه در سپاه پاسداران، اطلاعي در دست نيست و از لابهلاي اخبار موجود ميتوان تا حدي برخي گروههاي پژوهشي يا ساختار اداري آنها را متوجه شد.
اظهارنظر واكنشبرانگيز درباره اسيدپاشي
از اولين اظهارنظرهاي رادان در سمت جديد، بايد به سخنان او در آبان ماه 1393 پيرامون موضوع اسيدپاشيهاي اصفهان اشاره كرد كه واكنشبرانگيز شد. او در اين سخنان گفته بود كه «در قضيه اسيدپاشي تا آنجا كه اطلاع دارم دستگاههاي امنيتي و نيروي انتظامي با دقت و سرعت وارد عمل شده و اوضاع را كنترل ميكنند. يك موضوع بدتر در اين قضيه وجود داشت و آنهم بزرگنمايي بيش از حد بود كه مورد سوءاستفاده دشمنان قرار گرفت». البته كه همچنان مسوولان و نهادهاي مرتبط، اطلاعاتي از متهمان يا بازداشت آنها مخابره نكردهاند.
با اين وجود، كمتر ديده شد كه رادان در اين سمت، درباره مسائل روز صحبت كند. او در سخنرانيهاي گوناگوني كه داشته، بر لزوم مدرنسازي پليس تاكيد ميكرد. آبان 1395، او در جريان معارفه جانشين مركز مطالعات راهبردي ناجا، درباره اين مركز گفته كه «پاسخدهي به سوالاتي پيرامون معماري ناجاي آينده چه در حوزه ساختار و چه در حوزه تئوري يكي از كاركردهاي آن است».
به عبارت ديگر، رادان كه مسووليت راهاندازي اين مركز را برعهده داشته، مركز مطالعات راهبردي ناجا را محلي فراتر از روزمرّگيهاي پليس ميدانسته و به آنجا بيشتر به محلي براي ايدهسازي و ساختارسازي نگاه ميكرده است.
او در همان مراسم از راهاندازي و اضافه شدن يك بخش به اين مركز خبر داده بود؛ «گروه رصد و پايش»؛ به گفته رادان، «فعاليت اين مركز ميتواند پاسخگوي نيازمندي مسوولان و دستگاههاي مختلف در حوزه انتظامي و امنيتي باشد». اين مركز مدتي بعد با نام «مركز پايش و سنجش مركز مطالعات راهبردي ناجا» تشكيل شد كه دبير آن در سال 1396، سرهنگ حميد وطنخواه بود.
در ادامه مراسم معارفه جانشين مركز، سردار «عبدالله هندياني» به عنوان جانشين مركز مطالعات راهبردي ناجا معرفي شد. پيش از سردار هندياني، سردار سيروس سجاديان در اين سمت فعاليت داشت.
رادان جاي ديگري در اظهاراتي، فلسفه وجودي كار در اين مركز را «معماري ناجا» توصيف كرده بود تا «ناجا، ناجاي مدرن» شود. او همچنين تاكيد داشت كه «اگر هر دستگاه يا سازماني خود را به روز يا بازسازي نكند، محكوم به ويراني است و آينده مبهمي دارد و سازمانهايي كه بخواهند درجا بزنند ديگر پاسخگو نيستند و مردم به وجود چنين سازماني نياز ندارند».
گزارش عملكرد
رييس مركز مطالعات راهبردي ناجا در سال 1397 و در جريان بازديد نماينده وليفقيه در نيروي انتظامي از اين مركز، گزارشي از عملكرد مركز متبوعش ارايه داد. رادان در اين سخنان، «تدوين سند راهبردي نيروي انتظامي و اسناد راهبردي بخشي ناجا» و «تشكيل كارگروه دانش رسانهاي در استانهاي كشور» را از جمله مهمترين اقدامات اين مركز برشمرد. به گفته او «معماري وضع موجود و الزامات تحقق معماري وضع مطلوب از سرفصلهاي نقشه راه» است.
سال 1401 و مدتي بعد از تغيير ساختار ناجا و تبديل شدن به فرماندهي كل انتظامي، تغييراتي نيز در مديريت اين نهاد انتظامي ايجاد شد. سردار حسين اشتري فرماند وقت فراجا، به پليس اقتصادي رفت و احمدرضا رادان، فرمانده كل نيروي انتظامي و سردار لطفعلي بختياري نيز به جاي رادان، رييس مركز مطالعات راهبردي شد.
مركز مطالعات راهبردي ارتش؛ منظمتر از بقيه
ديگر مركز مطالعات راهبردي، از آن ارتش است. رييس فعلي آن، امير پوردستان، جانشين اسبق ارتش جمهوري اسلامي است. او سال 1396 با حكم فرمانده كل قوا، رياست اين مركز را بر عهده گرفت. او سابقه فرماندهي نيروي زميني ارتش و فرماندهي دانشگاه افسري امام علي (ع) را در كارنامه خود دارد. به گفته پوردستان، اين مركز سال 1390 تاسيس شده است. پيش از پوردستان، امير سرتيپ آقامحمدي رياست اين مركز را بر عهده داشته است. در حكم پوردستان كه با امضاي فرمانده كل قوا است، «مطالعه عميق براي رسيدن به راهحلهاي اساسي، ارتقاي توان و آمادگيهاي عملياتي و ارايه شيوههاي نو و موثر در سطح آجا (ارتش جمهوري اسلامي)» مورد انتظار قرار گرفته است.
برخلاف مراكز مشابه در سپاه و فراجا، مركز مطالعات راهبردي ارتش، يك وبسايت دارد. هرچند اطلاعات زيادي در آن يافت نميشود، اما بودن آن، بهتر از نبودنش است و شكل و شمايلي منظم به آن داده است. در اين وبسايت آمده «در اجراي فرمان مقام معظم فرماندهي كل قوا مبني بر «ارتش بايد نو شود. اين فكر را در ارتش رايج كنيد ...»، ضرورت ايجاد مركز مطالعات راهبردي آجا در راستاي ارتقاي مديريت راهبردي، توسعه فكر نو، خلاقيت و ابتكار، آيندهپژوهي و آيندهنگاري، طراحي سامانههاي نظامي برخاسته از مباني و تجارب انقلاب اسلامي، توسعه علوم نظامي راهبردي، رصد نمودن جهتگيريها و حركت كلان آجا و شناسايي عوامل پيشران و موانع اساسي و ارايه راهبردها و راهكارهاي مربوط به حوزه ارتش جمهوري اسلامي ايران، به محضر معظم له تقديم گرديد كه مورد تصويب قرار گرفت». همچنين براي يافتن ساختار اين مركز، نيازي به جستوجوي آرشيو اخبار نيست؛ در همان وبسايت، ساختار اين مركز معرفي شده است. بنا بر اطلاعات موجود، مركز مطالعات راهبردي ارتش، 7 گروه مطالعاتي و 2 معاونت دارد كه وظيفه آنها، «فراهم كردن پشتيباني فكري و مشاورهاي از طريق انجام فعاليتهاي مطالعاتي، بررسي و ارايه انديشهها و ايدههاي نو در حوزههاي مختلف نظامي (ماموريتي و پشتيباني) براي بهرهگيري در تدوين طرحهاي راهبردي آجا (اهداف، سياستها، دكترين، راهبردها، ...) و طراحيهاي اساسي و پايهاي آجا و ارتقاي فرماندهي و مديريت صحنه در چارچوب تدابير و فرامين مقام معظم فرماندهي كل قوا و سياستهاي ابلاغي» است. از سال 1396 كه پوردستان رياست اين مركز را عهدهدار شده، برخلاف دو مركز مشابه، او به فرماندهي همان نهاد نظامي منصوب نشده است؛ البته تا امروز.
شباهت تغييرات فرماندهان در سال 1386 با 1401
اما تغييرات اخير در فراجا، شباهتهايي با تغييرات سپاه پاسداران در سال 1386 دارد. آن زمان محمدعلي (عزيز) جعفري پس از حدود سه سال رياست بر مركز راهبردي سپاه، با پوشههايي كه در آن تغييرات ساختاري اين نهاد نظامي بود، راهي اتاق فرماندهي كل شد. در اينجا هم، كمي ديرتر اما با گذشت حدود 8 سال از رياست رادان بر مركز مطالعات راهبردي ناجا و بعدا فراجا و پس از تغييرات ساختاري در اين نهاد انتظامي، به فرماندهي كل آن منصوب شد. به عبارت ديگر، اين مراكز ميتواند جايگاهي براي فرماندهان آتي اين نهادها باشد؛ مدتي در اين مراكز فعاليت و ايدهپردازي كنند و سپس به عاليترين فرماندهي آن نهاد منصوب شوند.