• ۱۴۰۳ جمعه ۱۸ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5554 -
  • ۱۴۰۲ يکشنبه ۲۲ مرداد

گفت‌وگو با قربان نجفي كارگردان فيلم « فصل ماهي سفيد»

شهرداري مي‌گويد: «ساخت فيلم، كار فرهنگي نيست!»

مي‌دانم 250 هزار ‌دلار به ماهواره براي تبليغات فيلم‌شان دادند

تينا جلالي

قربان نجفي بازيگر شناخته شده تئاتر، سينما و تلويزيون، بعد از 27 سال تلاش و پيگیري بالاخره توانسته « فصل ماهي سفيد» را به عنوان اولين فيلم سينمايي‌اش بسازد و بعد از 4 سال توانسته اثرش را در سينماها نمايش بدهد . او اين روزها از اوضاع نمايش فيلمش درسينما دل پُري دارد، از شهرداري كه به او مي‌گويد «ساختن فيلم كار فرهنگي نيست»، تا تلويزيون و سينمادارها كه هيچ‌گونه همكاري با او در معرفي فيلمش به مخاطب ندارند. ولي با اين حال مي‌گويد: «درست است كه تلاش مي‌كنند در اكران، بازنده ميدان باشيم اما بازنده اصلي آنهايي هستند كه اهميت فيلم فرهنگي را درك نمي‌كنند.»

گفت‌وگوي ما با اين كارگردان را بخوانيد تا به عمق وضعيت غم‌انگيز اكران پي ببريد.

 

بد نيست در ابتداي بحث درباره فروش فيلم‌تان صحبت كنيم، استقبال مردم از فيلم«فصل ماهي سفيد » چطور است؟

مردم فيلم را دوست دارند، دراين مدت از مخاطباني كه فيلم را ديد‌ه اند بازخورد بسيار مثبتي دريافت كردم. بي‌اغراق 95‌درصد تماشاگران از تماشاي فيلم راضي بودند. باور كنيد اگر فيلم درست به مخاطب عرضه شود جايگاه خودش و مخاطبان خودش را پيدا مي‌كند. به نظرم، قضيه پخش فيلم در سينما دقيقا همچون مثال معروف مرغ و تخم مرغ است. يعني هرچقدر سالن بيشتر به فيلم در اكران تعلق بگيرد، فيلم فروش بيشتري خواهد داشت، از طرفي سينما‌دار مي‌گويد اگر سالن و سانس پر شود سانس‌هاي بيشتر و سينماهاي بيشتر نصيب فيلم مي‌شود، ولي من از شما يك سوالي بپرسم؛ تماشاگر از كجا بداند فيلم فصل ماهي سفيد روي پرده اكران است؟ از آسمان كه نمي‌توانند بو بكشند نمايش فلان فيلم است؟ اينجاست كه بحث غم‌انگيز تبليغات مافيايي پيش مي‌آيد و در نتيجه فيلم در اكران با بي‌مهري‌هاي عجيب پي در پي مواجه مي‌شود. حتي استندهاي اين فيلم را مقابل سالن‌هاي سينما نمي‌گذارند.

از چه نظر؟

در جهت تبليغات و ديده شدن بعضي فيلم‌ها. صريح به من گفتند در اختيار ديگران است. اگر سالن‌هاي فيلم بيشتر باشد باور كنيد فروش بيشتر مي‌شود. اين را از اين جهت گفتم وقتي تعداد سالن‌هاي فيلم بيشتر باشد مخاطبي كه سالن سينما به خانه‌اش نزديك باشد ترجيح مي‌دهد به همان سينما برود. من هم هر سالن سينمايي كه به من نزديك باشد به سينماي نزديك خانه‌ام مي‌روم تا اينكه به آن سرشهر بروم تا فيلمي را تماشا كنم كه اگر اين‌گونه باشد خيلي بايد عاشق سينما باشد وگرنه الان در اين دوره زمانه نه وقت براي كسي مانده و نه كسي حوصله دارد كه سينماي مركز شهر يا پرمخاطب را براي تماشاي فيلم انتخاب كند.

با سينمادارها صحبت كرديد درباره افزايش تعداد سالن‌هاي فيلم‌تان؟

سينمادار مي‌گويد خود فيلم بايد بفروش باشد و بفروشد. اما چطور؟! حتي بيلبورد در سطح شهر نداريم.با سازمان زيبا‌سازي شهرداري صحبت كرديم و در نهايت تلاش‌مان به جايي نرسيد. مي‌گويند كار شما جزو كار فرهنگي قلمداد نمي‌شود، و در رده كار تجاري‌است. مي‌گويم چطور محاسبه كرديد و ملاك‌تان چيست؟! يك فيلم سينمايي كه اين‌همه هنرمند كار روي آن انجام داده‌اند، فرهنگي نيست و شعار‌هايي كه شما روي سازه‌ها مي‌زنيد فرهنگي است؟! كار فرهنگي كار امثال ماست و شهرداري بايد از كار فرهنگي حمايت كند.

از طرفي تبليغ تلويزيون هزينه زيادي مي‌خواهد كه ما نداريم. با آقاي اسماعيلي پخش‌كننده اين فيلم براي تبليغات تلويزيون صحبت كردم ايشان معتقد بود در نهايت دو يا سه تبليغ به فيلم مي‌دهند ولي در زمان‌هاي بد از تلويزيون پخش مي‌كنند كه اصلا ارزش تلاشش را ندارد. تازه بعد همين آقايان مدعي مي‌شوند و همين تبليغ را فلان ميليارد با ما حساب مي‌كنند و ازمان طلبكار مي‌شوند كه ما براي فيلم‌تان سنگ تمام گذاشتيم. در جواب پاسخ شما مي‌خواهم بگويم وضعيت اكران فيلم ما خيلي غم‌انگيز است. يادم مي‌آيد يك زماني بود بايد تبليغات براي فيلم‌ها مساوي انجام مي‌شد تا در حق فيلم‌ها اجحاف نشود اما الان فيلمي ساخته مي‌شود صرفا براي تجارت. حيرت‌انگيز است كه سيستم هم از اين فيلم‌ها حمايت مي‌كند و همين فيلم تمام دستگاه تبليغات داخل و خارج را هم در اختيار خود مي‌گيرد. ما كه پول نداريم به فلان شبكه‌ها براي تبليغات بدهيم اما مي‌دانم 250 هزار دلار به ماهواره مي‌دهند خب معلوم است كه از آنها حمايت مي‌شود و تمام تبليغات را در خدمت خود مي‌گيرند. من ماشينم را بفروشم و هزينه تبليغات فيلم كنم هم تا دو هفته بيشتر نمي‌توانم دوام بياورم. در نتيجه جايي براي ما نيست به نظر من در اين وضعيت فيلم پخش نشود، بهتر است. براي اينكه مخاطب اصلا نمي‌داند فيلم اكران است. يك ميدان جنگي به پا شده كه ما نمي‌توانيم كاري انجام بدهيم و براي فيلم‌هاي فرهنگي- اجتماعي كه به معناي واقعي فيلم هستند و حرفي براي گفتن دارند اصلا جايي باقي نمانده است و دارد تعطيل مي‌شود. در حالي كه خيلي از كارهايي كه با تبليغات فراوان و تنزل سليقه مخاطب به فروش خوبي دست پيدا مي‌كنند اصلا اسم‌شان كار فرهنگي نيست. فقط وقت مخاطب را تلف مي‌كند، به زور از آنها خنده مي‌گيرد و تماشاگر هم كم‌كم به تماشاي اين نوع فيلم‌ها عادت مي‌كند، تصميم‌گيرندگان هم معتقدند دراين وضعيت نابسامان اجتماعي بگذاريد مردم بخندند و مردم اين حرف باورشان مي‌شود و مي‌گويند مردم حوصله‌اي براي كتاب خواندن ندارند. آنقدر اين حرف تكرار شده كه اين باور غلط به مرور به مردم القا شده است كه انگار حوصله براي تفكر و خواندن و مطالعه كردن يا فيلم جدي ديدن نيست. دوستي تعبير متفاوتي داشت كه به‌نظرم درست مي‌آمد، مي‌گفت توي اين وضعيت و فشار اقتصادي چه خنده‌اي؟! آدم حوصله خنده ندارد. نمي‌دانم كدام درست است، قضاوت با خوانندگان. همان طور كه گفتم شرايط بسيار غم‌انگيز است.

البته زنگ خطر سلطه سرمايه برتمام بخش‌هاي زندگي از مدت‌ها قبل نواخته شده بود.

باور كنيد به تنها چيزي كه فكر نمي‌شود ذهن و فكر بچه‌هاست كه آينده آنها چه مي‌خواهد بشود؟ اگر قرار بود كه همه بخش‌هاي زندگي آدم‌ها تحت تاثير سرمايه باشد كه اين همه فيلم‌هاي خوب و ماندگار ساخته نمي‌شد، اين همه رمان‌هاي خوب نوشته نمي‌شد، اين همه ادبيات جدي در جهان وجود نداشت.اصلا بخش بزرگي از شخصيت ما را همين آثار تشكيل دادند.

حالا سوال من اين است چه دفاعي از وضعيت فعلي داريم؟ همه‌چيز پول، پول پول. آخرش ويلا در اسپانيا و... آخر اين قصه به نفع كيست؟ آيا براي كشور و مملكت خوب است ؟ اين همه كسب سرمايه آيا براي هنر مملكت تاثير دارد؟ باور كنيد به نفع هيچ كس نيست. كمي فكر كنيم، فكر كردن، تعمق كردن در مسائل اصلا ضرر ندارد .

آقاي نجفي حرف شما درست، شما در خلال صحبت‌هاي‌تان از سينماداران گلايه داشتيد اما ما بارها اين نكات را با سينماداران در ميان گذاشتيم اما آنها معتقدند فيلم بايد پتانسيل فروش داشته باشد.

قبول ندارم؛ خانم محترم، تماشاگر از كجا بداند فيلم من در سينماها اكران است؟ نه تيزر داريم نه بيلبورد، هيچ امكان تبليغي نداريم، اين‌همه عوامل درجه يك و حرفه‌اي و هنرپيشه‌هاي خوب از سه نسل در اين فيلم با ما همكاري داشتند، از نسل قديم كه خانم ژاله علو باشد كه تماشاي يك پلان اين بانو براي مخاطب جذاب است تا نسل ميانه و جديد . آقاي محمدرضا فروتن، خانم‌ها لادن مستوفي، الميرا دهقاني و دوستان خوب ديگر. آقاي عليرضا زرين‌دست با قاب‌هاي منحصر به فردش طراحي صحنه خانم ملك‌جهان‌خزاعي كه در دنيا شناخته شده است. مگر پتانسيل چيست؟! چه بايد باشد؟! مهم اين است كه بخواهند كه مردم اين نوع فيلم‌ها را 6ببينند، همين.

اگر خاطرتان باشد فرزند رسول ملاقلي‌پور فقيد، براي ديده شدن فيلمش از خلاقيت‌هاي مختلفي بهره برده بود كه در زمان خودش سر وصداي زيادي به پا كرد. با اين نگراني كه شما داريد خودتان براي فيلم‌تان چه اقدام تبليغي داشتيد؟

باور كنيد تمام تلاش‌مان را انجام مي‌دهيم. از تمام ظرفيت استفاده مي‌كنيم از فضاي مجازي، صفحات محدودي داريم كه به مخاطبان فيلم را معرفي مي‌كنيم. اما كافي نيست.

در خلال صحبت‌تان به اين نكته اشاره داشتيد كه بعضي فيلم‌ها در رسانه‌هاي خارجي فارسي‌زبان تبليغ دارند.

بله؛ هفته‌اي 5 هزار تا 15 هزار دلار از فيلمساز مي‌گيرند.

ولي گفته شده بود كه اين تبليغات رايگان است.

خير به هيچ عنوان . اما متاسفانه آن‌گونه كه شنيديم يكي از همين فيلم‌ها مبلغ گزافي حدود 250 هزار دلار به اين ماهواره‌ها داده و تمام تبليغات را براي فيلمش گرفته. اگر مجاني بود و به فعاليت فرهنگي اهميت مي‌دادند كه خواهش مي‌كردم فيلم را در شبكه‌شان تبليغ كنند. اما باور كنيد كاملا تجاري است . و البته همين دوستان سينماگر ما قيمت را بالا برده‌اند تا دست كسي به تبليغات آنجا هم نرسد.

از اين بحث بگذريم؛ راستي چرا در شيراز اكران مردمي فيلم‌تان لغو شد و اجازه ديدار بازيگران با مخاطبان داده نشد؟

پذيرايي ويژه‌اي از ما شد ‌اما بدون اينكه كوچك‌ترين توضيحي به ما بدهند ديدار ما را با مردم كنسل كردند.

ممكن است به دليل بي‌حجابي خانم‌ها مراسم لغو شده باشد؟

خير؛ از اين بابت هيچ مشكلي وجود نداشت.حيرت‌آور بود؛ فيلم نمايش داده شد، تماشاچيان هم بسيار شعورمندانه فيلم را ديدند و رفتند، اما ما در تمام اين مدت داخل ماشين در پاركينگ سينما مانديم و اجازه حاضر شدن در سالن نمايش را پيدا نكرديم. از اين رفتار آقايان واقعا تعجب كردم. وقتي عده‌اي را به شهري دعوت مي‌كنند از مسوولان ارشاد كسي مي‌رود به اين گروه خوشامد مي‌گويند و حداقل با هنرمنداني كه به شهرشان دعوت شده‌اند، سلام و عليكي مي‌كنند . خب اينكه هيچ، چرا مردم نبايد ما را ببينند؟آيا با اين رفتارشان مي‌خواهند مردم را نسبت به ما بي‌اعتماد كنند؟ مردم براي ديدن هنرمند مورد علاقه شان بليت تهيه كرده‌اند و آمدند فيلم مورد علاقه‌شان را ديدند بي‌هيچ توضيحي برنامه ديدار را لغو مي‌كنند. يعني حق ما نبود به ما دليل لغو را توضيح بدهند؟ سرمايه‌گذار فيلم آقاي كيانفر هزينه سفر را متقبل شدند، آقاي محمدرضا فروتن براي اين سفر وقت گذاشتند اما بي‌هيچ توضيحي برنامه را لغو كردند.

شما بعد از 27 سال بازيگري، توانستيد اولين فيلم‌تان را بسازيد. با تمام اين مشقات در ابتداي راه به نظر مي‌رسد عطاي اين حرفه را به لقايش ببخشيد .

وظيفه ما جنگيدن است؛ درست است كه تلاش مي‌كنند ما در اكران بازنده ميدان باشيم اما بازنده اصلي آنهايي هستند كه اهميت فيلم فرهنگي را درك نمي‌كنند. به نظرم سرمايه‌گذارهايي مثل آقاي جاويد كيانفر كه در اين اوضاع براي فرهنگ مردم وقت و سرمايه مي‌گذارند و به هيچ عنوان به فكر پول درآوردن در سينما نيستند بايد قدرشان دانسته شود. باور كنيد فيلم «فصل ماهي سفيد» اگر به‌خوبي به مخاطب معرفي مي‌شد در گيشه ركورد مي‌زد. چون فضاهاي متنوعي دارد. از تنوع موضوعي، بازي‌هاي بسيار زيباي بازيگران گرفته تا تنوع بصري رنگ‌ها و قاب‌هاي تصاوير.

اما با اين حال اين سرمايه‌گذار به فكر كسب درآمد و سود نيست. ما فقط حرف‌مان اين است كه فيلم ديده شود و زحمت يك گروه به هدر نرود.

ولي جالب اين است كه با وجود گذشت زمان و 4سالي كه از توليد فيلم مي‌گذرد، سوژه فيلم هم مشمول زمان نشده است.

بله، چون برگرفته از يك اثر بسيار مهم كلاسيك (باغ آلبالو اثر آنتون چخوف) است و اثر كلاسيك به اعتبار اينكه به زمان خاصي وابسته نيست كلاسيك ناميده مي‌شود.

راستي چرا فيلم در جشنواره فجر نمايش داده نشد؟

اين فيلم محصول سال 98 است و اتفاقا همان سال فرم حضور در دبيرخانه جشنواره را پر كرديم، وقتي فيلم را در ليست هيات انتخاب نديدم پرسيدم كه آيا فيلم مرا ديده‌اند؟ در جواب به من گفتند كه فيلم‌تان را ديديم ولي به هر حال نظر جمع به گونه‌اي بود كه فيلم در جشنواره نباشد. گفتم يعني همه فيلم‌هايي كه در جشنواره حضور دارند كيفيت‌شان از فيلم «فصل ماهي سفيد» بالاتر است؟ البته من واقعا اميدوار بودم كه اين گونه باشد.

ولي شما بهتر مي‌دانيد كه كار بيشتر جشنواره‌ها لابي و ارتباط است. به نظرم ما با جشنواره مريضي مواجه هستيم كه نياز به جراحي اصولي دارد. در حالي كه جشنواره بايد ملاك و معياري باشد براي جوانان فيلمساز، به اين صورت كه اگر من فيلمساز مي‌خواهم فيلم بسازم بايد نگاهم به برگزيده‌هاي جشنواره باشد، جشنواره متر و معياري براي ادامه راهم باشد اما متاسفانه بايد گفت كه رفتار جشنواره فيلم مثل مغازه كالاهاي زمان جنگ سهميه‌بندي است.يعني امسال نوبت فلاني است سال بعد ديگري و همين‌طور نوبت فيلمساز ديگري از خودشان مي‌شود خيلي از بازيگران و فيلمسازان بزرگ ما در جشنواره خودمان جايزه‌اي نگرفته‌اند. البته شايد هم قورمه سبزي خوبي بلد نبودند بپزند.

منظورتان چيست؟

منظور هر كاري است كه باب ميل تصميم‌گيرندگان باشد. هر كاري كه باعث شود به يك آدم نگاه ويژه‌اي داشته باشند و ديگران را هرچند كه كارهاي‌شان خوب باشد، نبينيم.

جناب نجفي بارها ديده شده تعدادي از بازيگران به حيطه كارگرداني هم وارد مي‌شوند اما دراين بخش دوام نمي‌آورند و اين مسير را ادامه نمي‌دهند. براي شما وضعيت چگونه است؟

من هميشه دغدغه فيلم ساختن داشتم، از سال 78 فيلمنامه فيلم سينمايي را نوشتم كه براي توليد به آقاي محمد مهدي دادگو دادم . همان زمان كه تازه فيلمبرداري به شيوه ديجيتال رسم شده بود. آقاي دادگو به من گفتند فيلمنامه را به يك سريال سه قسمتي بسط بدهيم و به شيوه ديجيتال فيلمبرداري كنيم. بعد از اينكه فيلم سينمايي اكران شد سه قسمتي را به تلويزيون بدهيم. اما از آنجايي كه جوان خامي بودم گفتم نه مي‌خواهم به شيوه 35 فيلمبرداري كنم .كسي را نداشتم كه مرا راهنمايي كند و بگويد اگر زمان بگذرد ساخت فيلم از سرت مي‌افتد، نشد. سال‌ها بعد سريالي براي گروه كو‌دك نوشتم اما آن هم با ماجراهايي مواجه شد كه امكانش فراهم نشد.

مي‌خواهم بگويم در تمام اين سال‌ها دغدغه ساخت فيلم داشتم اما فرصتش فراهم نمي‌شد. چه بازيگري و چه كارگرداني و چه رشته‌هاي ديگر هنري، اگر قريحه هنري در وجود آدم باشد به هر حال در يك زمينه‌اي خودش را نشان مي‌دهد. در تمام اين سال‌ها وقتي بيكار بودم و بازي نداشتم موسيقي كار مي‌كردم يا در راديو يا در تئاتر مشغول بودم.

خاطرم هست مدتي در نقش‌هايي با شخصيت‌های افغان بازي داشتيد.

بله، اين افتخار را دارم كه با تعداد زيادي از افغانستاني‌ها دوستی و معاشرت دارم. ۲۵ بازيگر افغان تربيت كرده‌ام و حالا هر كدام براي خودشان در حيطه هنر كسي هستند. اگر بازهم به من نقش افغان پيشنهاد شود، قبول مي‌كنم . چرا كه هر جغرافيا و فرهنگي كاركترهاي بي‌شماري دارد كه مي‌توان كار كرد.

البته ذكر اين نكته ضروري است كه در تمام مدتي هم كه بازي داشتيد نقش‌هاي متنوعي بازي داشتيد.

ديگر همه اهالي سينما، دوستان دور يا نزديك من هستند و براي‌شان احترام قائلم . البته اين را بگويم كه با توجه به تواني كه طي اين سال‌ها در خود جمع كرده‌ام تا به حال آن نقشي كه بايد بازي مي‌كردم به من پيشنهاد نشده است. نقشي كه مرا به چالش بكشد و بتوانم تمام داشته‌هايم را صرفش كنم.


   باور كنيد به تنها چيزي كه فكر نمي‌شود ذهن و فكر بچه‌هاست كه آينده آنها چه مي‌خواهد بشود؟ اگر قرار بود كه همه بخش‌هاي زندگي آدم‌ها تحت تاثير سرمايه باشد كه اين همه فيلم‌هاي خوب و ماندگار ساخته نمي‌شد، اين همه رمان‌هاي خوب نوشته نمي‌شد، اين همه ادبيات جدي در جهان وجود نداشت.اصلا بخش بزرگي از شخصيت ما را همين آثار تشكيل دادند.
  چه دفاعي از وضعيت فعلي داريم؟ همه‌چيز پول، پول پول . آخرش ويلا در اسپانيا و... آخر اين قصه به نفع كيست؟ آيا براي كشور و مملكت خوب است ؟ اين همه كسب سرمايه آيا براي هنر مملكت تاثير دارد؟ باور كنيد به نفع هيچ كس نيست. كمي فكر كنيم، فكر كردن، تعمق كردن در مسائل اصلا ضرر ندارد .
   حيرت‌آور بود. فيلم نمايش داده شد، تماشاچيان هم بسيار شعورمندانه فيلم را ديدند و رفتند، اما ما در تمام اين مدت داخل ماشين در پاركينگ سينما مانديم و اجازه حاضر شدن در سالن نمايش را پيدا نكرديم. ازاين رفتار آقايان واقعا تعجب كردم. وقتي عده‌اي را به شهري دعوت مي‌كنند از مسوولان ارشاد كسي مي‌رود به اين گروه خوش‌آمد مي‌گويند و حداقل با هنرمنداني كه به شهرشان دعوت شده‌اند، سلام و عليكي مي‌كنند . خب اينكه هيچ، چرا مردم نبايد ما را ببينند؟ 

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون