ليورپول مانند فصل قبل با يك تساوي كارش را شروع كرد
ديكتاتوري يك نابغه در آنفيلد جواب ميدهد؟
گروه ورزش
ليورپول فصل را با يك تساوي مقابل چلسي آغاز كرد. روي كاغذ گرفتن يك امتياز از آبيهاي لندن كه پوچنتينو را روي نيمكت دارد و تعداد زيادي ستاره بد نيست، اما به نظر ميرسد ليورپول يورگن كلوپ هنوز مشكلاتي دارد؛ مشكلاتي كه نمودش از فصل گذشته آغاز شد. جاناتان ويلسون فوتبالنويس سرشناس گاردين در گزارشي كامل به ليورپول يورگن كلوپ و خطرهايي كه او و تيمش را در فصل جديد ليگ برتر انگليس تهديد ميكند، پرداخته است.
به گزارش روزنامه اعتماد و به نقل از گاردين، در هفته اول فصل گذشته، ليورپول به مصاف فولام رفت و پس از دو بار عقب افتادن، 2-2 مساوي كرد. اين اتفاق يك هفته پس از پيروزي ليورپول مقابل منچسترسيتي در سوپرجام رقم خورد. آن زمان به نظر ميرسيد كه خريد داروين نونيز يك اتفاق مثبت بوده است، اما اين احساس بعدا به شكل گستردهتري مورد ترديد قرار گرفت. در بازي با فولام، ليورپول متفاوت بود. آنها از نظر فيزيكي فولام را مغلوب نكردند. فابينيو به سرعت تصميم نميگرفت. ويرجيل ون دايك، شخصيت فرماندهياش را تحتتاثير توسط الكساندر ميتروويچ ميديد. ترديدهاي بيشتري در مورد دفاع توسط ترنت الكساندر آرنولد مطرح شد.
مشاهدات اوايل فصل را ميتوان خيلي سريع بسيار احمقانه جلوه داد. نونيز، در فصل گذشته، به حضور پرابهت و پرباري كه به نظر ميرسيد، دست پيدا نكرد. اما آن تصور ديگر همچنان معتبر بود. ليورپول برتري فيزيكي خود را از دست داده بود. سوال اين بود كه چرا؟ آيا اين يك مساله كوتاهمدت بود؟ يا شايد به بيانگيزگي ناشي از موفقيتهاي فصل قبل مربوط ميشد؟ يا به خط مياني پير آنها ارتباط داشت؟ آيا چيزي مانند آنچه در فصل تحت تاثير كوويد 21-2020 رخ داده بود، در حال رقم خوردن بود؟ همان ارتباط خراب شده با مطبوعات؟ يا چيز عميقتري بود؟ آيا تيمهاي ديگر از نظر آمادگي بدني به ليورپول رسيده بودند؟
اين عدم تيزبيني زمينهساز بسياري از مشكلات ليورپول بود. فن دايك متزلزلترين فصل خود را براي باشگاه سپري كرد، اما نبايد فراموش كرد هيچ مدافعي اگر خط هافبك مقابلش به مهاجم حريف اجازه دهد تا او را مورد حمله قرار دهد راحت به نظر نميرسد. به همين ترتيب، گفتوگوي پايانناپذير در مورد قابليتهاي دفاعي الكساندر-آرنولد مطرح شد. اگر فشارهاي ليورپول دوباره به سرعت عمل كند و حريفان ديگر قادر به ارسال توپها در فضاي پشتسر او نباشند، كمتر مشكل به وجود خواهد آمد.
الكساندر-آرنولد از فصل قهرماني 20-2019 به مدافع بدتري تبديل نشده است؛ اگرچه ممكن است كمبودهاي او بيشتر به چشم بيايد. مساله اين است كه وقتي مطبوعات او را بزرگ ميكنند الكساندر-آرنولد حس ميكند نياز نيست در دفاع كار زيادي انجام دهد، اما ميتواند به چيزي كه در آن برتري دارد، ادامه دهد؛ جلو رفتن، ارتباط با محمد صلاح و ارسال سانتر به محوطه جريمه.
ترس بزرگ براي ليورپول اين بود كه عدم تيزبيني مشكل نبود، بلكه يك علامت بود. همه چيز در فوتبال به هم مرتبط است. افتراق علت و معلول ميتواند بسيار دشوار باشد. كلوپ فصل گذشته به طور قابلتوجهي در كنفرانسهاي مطبوعاتي ضعيف بود و در پاسخ به سوالاتي كه اغلب بيضرر به نظر ميرسيد، درگير شد. طبيعي است مديري كه نتيجه بدي گرفته است بايد از نظر روحي شرايط بدي داشته باشد، اما اين فكر را به وجود آورد كه اگر كلوپ در محيطي كه او بايد با ارايه تصويري مثبت در انظار عمومي شرايط تيمش را بهتر كند چنين رفتاري داشته باشد، چه چيزي ممكن است مثل پشت درهاي بسته در حال رقم خوردن باشد؟
آيا ممكن است عملكرد مطبوعات باعث بدتر شدن روحيه گروهي از بازيكنان باشد؟ بازيكناني كه ديگر مانند گذشته توسط مديري كه اكنون در هشتمين سال حضورش در باشگاه حضور داشتند، ساپورت نميشوند؟ هنگامي كه كهنه شدن شروع ميشود دو راهحل وجود دارد: تغيير مدير يا تغيير بازيكنان كه جداي از سن، دليل ديگري براي نياز به بازنگري در تيم است.
به نظر ميرسد كلوپ احساس كرد نياز به جابهجايي در ميان همكاران خودش دارد. ليورپول در 18 ماه گذشته سه مدير ورزشي داشته است، در حالي كه بسياري ديگر از تحليلگران و اعضاي تيم پزشكي اين تيم را ترك كردهاند.
آيا اين مهم است؟ شايد نه. راههاي زيادي براي سازماندهي موفقيتآميز استخدام وجود دارد. اگرچه دور شدن از سيستمي كه كارآمد است يك خطر آشكار است، اما تمركز قدرت در دستان كلوپ هم به نوعي يك خطر است؛ آنهم اگر فقط به اين دليل كه كلوپ ميخواهد مسير آرسن ونگر را براي تقليد در دوران حرفهاي ادامه دهد.
در هر زمينهاي از زندگي، مربيان موفق در معرض خطر رسيدن به نقطهاي هستند كه بپرسند بهترين راهحل براي هر مشكلي چيست يا به عبارت ديگر مشخصترين راهحل چيست. اين خطر هر چه تعداد افراد مورد اعتماد كمتري براي به چالش كشيدن فرد موفق وجود داشته باشند؛ افرادي كه ميتوانند بينشهاي تازه ارايه دهند، بيشتر ميشود. اين بدان معنا نيست كه اين اتفاق شروع شده يا در ليورپول اتفاق خواهد افتاد، فقط خطر ابتلا به اين نوع مشكل افزايش مييابد، مخصوصا وقتي يك باشگاه هرچه بيشتر به عظمت وصفناپذير يك نابغه بيشتر باور كند.
در مقابل اين پسزمينه چيزي است كه كلوپ آن را «LFC دوباره بارگيري شده» ناميده است. كار روي خط جلو شروع شده بود، اگرچه آسيبديدگي برخي بازيكنان به اين معني بود كه تاثير كامل تا هفتههاي پاياني رقابتها واقعا ديده نميشد. ليورپول فصل را با هفت برد و دو تساوي به پايان رساند، اما با وجود اينكه برخي از آن عملكردها چشمگير بود، اما نبايد فراموش كرد 9 بازي آخر ليورپول در پايان فصل قبل بازيهاي آساني بودند و فشار تا حد زيادي كاهش يافته بود.
وظيفه تابستان امسال جوانسازي خط هافبك بود و خطر اين است كه آنها اين كار را خيلي خوب انجام نداده باشند. فرم فابينيو فصل گذشته از هم پاشيده بود و پيشنهاد 40 ميليون پوندي الاتحاد براي او هرگز رد نشد. درحالي كه جوردن هندرسون در 32 سالگي احتمالا هنوز چيزهاي بيشتري براي ارايه داشت، زماني كه سر او با پيشنهاد سودآور عربستان سعودي برگردانده شد، ليورپول هرگز براي حفظ او سخت مبارزه نكرد. همين امر ممكن است در مورد تياگو آلكانترا، بازيكني كه با پيشنهادي از سوي الاهلي مواجه شده، صادق باشد.
جيمز ميلنر 37 ساله است و نابي كيتا كه آسيب ديده است، هرگز در ليورپول به سطحي نرسيد كه در RB لايپزيگ گفته بود توانايي انجام آن را دارد.
خريدهاي تابستاني يعني الكسيس مك آليستر و دومينيك زوبوسلاي به كرتيس جونز، هاروي اليوت و استفان باجكتيچ مصدوم پيوستند. تقريبا مطمئن به نظر ميرسد اين فهرست به زودي توسط كايسدو يا رمئو لاويا تكميل شوند. هر كدام از اين جفتها به ليورپول بپيوندند با نيمي از هافبكهاي جوان بسيار بااستعداد ليورپول را ترك خواهند كرد. ممكن است آنها انرژي و گرسنگي براي بازگرداندن انگيزه به ليورپول داشته باشند، اما عدم تجربه نسبي آنها بايد نگرانكننده باشد.
ليورپول به ناكاميهاي فصل گذشته پرداخته است. سوال اين است كه چه مدت طول ميكشد تا هافبكهاي تازه در قامت يك ستاره ظاهر شوند. در همين حال، موضوع درازمدت ممكن است تمركز قدرت در اطراف كلوپ باشد.