گروه اقتصادي|صولت مرتضوي، وزير تعاون، كار و رفاه اجتماعي دو روز پيش در ادعايي نسبتا جديد جلوي دوربين تلويزيون گفت كه «بخش قابل توجهي» از فقر مطلق «ريشهكن» شده است. او همچنين مدعي شد كه «در دو سال اخير، نزديك به دو ميليون شغل هم ايجاد شده است.» اظهارات آقاي وزير كه خودشان زماني اهل رسانه بودهاند و انجمن روزنامهنگاران مسلمان را تشكيل داده بودند؛ از آن جهت جالب توجه است كه قابل «راستيآزمايي» است و البته سه نكته مهم هم دارد: نكته اول آن «بخش قابل توجه» از فقر مطلق است... كه به قول ايشان «ريشهكن» (نكته دوم) شده است. ضمن اينكه در نكته سوم، سالي «يك ميليون شغل» هم ايجاد شده است. در لغتنامه دهخدا درباره واژه «ريشهكن» آمده كه «از بيخ و بن بركنده شدن و از بن برانداختن.» بنابراين اگر صحبت آقاي وزير درباره معضلي به نام «فقر مطلق» درست باشد بايد گفت كه اين معضل از «بيخ و بن بركنده» و «برانداخته» شده است. البته «بخش قابل توجهي» از آن!در اينجا قصد داريم با استفاده از فكتها و آمار و ارقامي كه وجود دارد، موضوع «ريشهكن» شدن اين «بخش قابل توجه» را «راستيآزمايي» كنيم و بدانيم كه اين ادعاي وزير رفاه چقدر درست است؟
خط فقر مطلق چيست؟
ابتدا اجازه دهيد تعريفي از فقر مطلق ارايه دهيم. فقر مطلق (Extreme poverty) وضعيتي است كه در آن افراد از منابع ضروري براي ادامه زندگي به كلي محروم هستند و در تداوم زندگي دچار مشكل ميشوند. در واقع افرادي كه پايينتر از يك سطح درآمدي قرار دارند از تامين نيازهاي اساسي از قبيل خوراك، پوشاك و سرپناه ناتوانند. بانك جهاني، اين «خط درآمدي» را روزانه 1.9 دلار تعيين كرده است. كما اينكه با معيار بانك جهاني، نزديك به 800 ميليون انسان زير اين خط هستند.
سند اول: گزارش مركز پژوهشهاي مجلس
زمستان سال گذشته، بازوي پژوهشي مجلس، در گزارشي عنوان كرد كه «خط فقر در سال ۱۴۰۰ با رشدي ۵۰درصدي مواجه شده است.» و «در شهريور سال گذشته براي يك خانوار چهار نفره اين رقم برابر با ۷ ميليون و ۵۰۰ هزار تومان به ثبت رسيده است.»گزارش مركز پژوهشها جمعيت زير خط فقر ايران را بين ۲۵ ميليون و ۵۰۰ هزار نفر تا ۲۶ ميليون و ۵۰۰ هزار نفر برآورد كرده بود. اين گزارش ميگفت با افزايش قيمت مواد غذايي به خصوص از سال ۱۳۹۷ و كاهش درآمدهاي خانوار، سهم خوراكي از مصرف خانوار از ۲۹درصد در سال ۱۳۹۶ به بيش از ۳۲درصد در سال ۱۴۰۰ رسيده است. همزمان با اين رويداد، خانوار نتوانسته سطح قبلي از خوراك را حفظ كند و كالري ميانگين دريافتي از سرانه ۲۴۳۱ در روز در سال ۱۳۹۶ به ۲۱۸۲ در سال ۱۴۰۰ كاهش پيدا كرده است.
سند دوم: گزارش مركز آمار
اخيرا مركز آمار ايران گزارشي از وضعيت درآمد و هزينه خانوارهاي ايراني ارايه كرده كه ميتواند شاخصهاي مهمي را از نظر بررسي خط فقر ارايه كند. يكي از سادهترين معيارها براي برآورد وضعيت فقر در خانوارهاي ايراني، پيدا كردن سهم «خوراكيها» در سبد مخارج آنهاست. اما چرا؟
وقتي در اقتصاد يك كشور تورم در رقمهاي بالايي تثبيت شده و به صورت مزمن در ميآيد، خانوارهايي كه درآمد كمتري دارند، اولويت خود را به «بقا» و «سير كردن شكم» خود ميدهند و پس از آن اگر چيزي باقي ماند به فكر پسانداز ميافتند يا كالاي غيرخوراكي ميخرند. بنابراين، سهم خوراكي در هزينه خانوارهاي ايراني ميتواند شاخص سادهاي را ارايه كند كه براساس آن نشان دهد چه ميزان وضعيت فقر بدتر يا بهتر شده است؟در نگاه كلي اين شاخص در شهرها به 27.5درصد و در روستاها به حدود 41درصد رسيده است. شاخص سهم خوراكي در هزينه خانوار طي سالهاي 94 و 95 و همزمان با رونق اقتصادي شكل گرفته پس از برجام به 25درصد هم رسيده بود. اما همزمان با تشديد تحريمها، اين شرايط برعكس شد و حالا در شهرها ميبينيم كه به 27.5درصد افزايش پيدا كرده است. در روستاها هم همين تكرار شده است. در روستاها عموما سهم خوراكيها از سبد خانوار بالاتر از شهرهاست. اما در سالهاي 94 و 95 اين شاخص به زير 36درصد هم سقوط كرده بود و حالا 5درصد رشد كرده است. نكته ديگري كه ميتواند روشنگر باشد، ميزان هزينهاي است كه دهكهاي درآمدي در سال گذشته داشتهاند. دهك اول، كه ضعيفترين دهك درآمدي محسوب ميشود در سال گذشته 2 ميليون و 710 هزار تومان (ميانگين) هزينه ماهانه داشته است. دهك دوم، هزينه ماهيانه 5 ميليون توماني داشته است. يعني 100 دلار و روزي 3.3 دلار. دهك سوم، 6 ميليون و 320 هزار تومان هزينه داشته و دهك چهارم كه حداقل حقوق را ميگيرد؛ 6 ميليون و 430 هزار تومان را در سبد هزينه خود ديده است. تا دهك دهم كه ماهانه بيش از 30 ميليون تومان در ماه هزينه داشته است. توجه كنيد كه اين محاسبات براي خانوار 3.3 نفره بوده است. اين در حالي است كه اگر گزارش شهريور ماه سال گذشته وزارت رفاه مبنا قرار گيرد، خط فقر تخميني در دهك پنجم قرار ميگيرد كه 7.47 ميليون تومان در ماه هزينه دارند. سه دهك اول تا پارسال هم جزو فقيرترين دهكها قرار گرفته بودند (مگر اينكه در اين 6 ماه به قول آقاي وزير رفاه معجزهاي رخ داده و آنها درآمد بيشتري پيدا كرده باشند)، اما با توجه به محاسباتي كه وجود دارد؛ ممكن است نسبت فقر از 30درصد هم عبور كرده و به 35درصد هم رسيده باشد. (هر چند بايد منتظر دادههاي بيشتري باشيم) اما به هر حال بايد توجه داشت كه در سال 1401 قيمت انواع خوراكيها جهش قابل ملاحظهاي پيدا كرد و تحت عنوان «جراحي اقتصادي» قيمتها بهشدت بالا رفت.
سند سوم: اظهارنظرها
در كنار فكتها و گزارشهاي آماري، هم مسوولان غيردولتي و هم اقتصاددانان درباره روند حركتي فقر مطلق در كشور با لحن هشدارآميزي سخن گفتهاند كه از لحن «مدعيانه» و «گل و بلبل» مسوولان دولتي فاصله دارد. بهطور مثال اواخر ارديبهشت ماه امسال علي آقامحمدي عضو مجمع تشخيص مصلحت در اظهاراتي گفته بود: «دو هزار و ۲۰ محله و ۱۹ ميليون و ۷۰۰ هزار نفر جمعيت در سراسر ايران وجود دارد كه از امكانات اوليه زندگي مانند مسكن، اشتغال، تحصيلات تا ۱۲ سال، سلامت، خوراك و پوشاك محروم هستند.»يا هادي موسوي نيك، مديركل پيشين مطالعات رفاه اجتماعي وزارت تعاون ميگويد: «۵۷درصد از جمعيت ايران سوءتغذيه دارند و حداقل كالري لازم روزانه را دريافت نميكنند. در ميان اين جمعيت حدود ۱۴ ميليون و ۵۰۰ هزار بچه حضور دارند و در واقع يك فاجعه انساني عجيب در حال اتفاق افتادن است.» (به نقل از خبرآنلاين كد خبر: 1788293)يا محسن پيرهادي، نايبرييس كميسيون تلفيق برنامه هفتم كه مرداد ماه امسال با هشدار به ۲۸ ميليوني شدن جمعيت زير خط فقر، عنوان كرد كه اين موضوع زنگ خطر حوزه سلامت اجتماعي را به صدا در آورده است. (به نقل از تابناك كد خبر: ۱۱۸۴۸۹۰)
اين اظهارنظرها چه كمكي ميكند؟
به نظر ميرسد فراتر از ادعاهايي
گروه اقتصادي|صولت مرتضوي، وزير تعاون، كار و رفاه اجتماعي دو روز پيش در ادعايي نسبتا جديد جلوي دوربين تلويزيون گفت كه «بخش قابل توجهي» از فقر مطلق «ريشهكن» شده است. او همچنين مدعي شد كه «در دو سال اخير، نزديك به دو ميليون شغل هم ايجاد شده است.» اظهارات آقاي وزير كه خودشان زماني اهل رسانه بودهاند و انجمن روزنامهنگاران مسلمان را تشكيل داده بودند؛ از آن جهت جالب توجه است كه قابل «راستيآزمايي» است و البته سه نكته مهم هم دارد: نكته اول آن «بخش قابل توجه» از فقر مطلق است... كه به قول ايشان «ريشهكن» (نكته دوم) شده است. ضمن اينكه در نكته سوم، سالي «يك ميليون شغل» هم ايجاد شده است. در لغتنامه دهخدا درباره واژه «ريشهكن» آمده كه «از بيخ و بن بركنده شدن و از بن برانداختن.» بنابراين اگر صحبت آقاي وزير درباره معضلي به نام «فقر مطلق» درست باشد بايد گفت كه اين معضل از «بيخ و بن بركنده» و «برانداخته» شده است. البته «بخش قابل توجهي» از آن!در اينجا قصد داريم با استفاده از فكتها و آمار و ارقامي كه وجود دارد، موضوع «ريشهكن» شدن اين «بخش قابل توجه» را «راستيآزمايي» كنيم و بدانيم كه اين ادعاي وزير رفاه چقدر درست است؟
خط فقر مطلق چيست؟
ابتدا اجازه دهيد تعريفي از فقر مطلق ارايه دهيم. فقر مطلق (Extreme poverty) وضعيتي است كه در آن افراد از منابع ضروري براي ادامه زندگي به كلي محروم هستند و در تداوم زندگي دچار مشكل ميشوند. در واقع افرادي كه پايينتر از يك سطح درآمدي قرار دارند از تامين نيازهاي اساسي از قبيل خوراك، پوشاك و سرپناه ناتوانند. بانك جهاني، اين «خط درآمدي» را روزانه 1.9 دلار تعيين كرده است. كما اينكه با معيار بانك جهاني، نزديك به 800 ميليون انسان زير اين خط هستند.
سند اول: گزارش مركز پژوهشهاي مجلس
زمستان سال گذشته، بازوي پژوهشي مجلس، در گزارشي عنوان كرد كه «خط فقر در سال ۱۴۰۰ با رشدي ۵۰درصدي مواجه شده است.» و «در شهريور سال گذشته براي يك خانوار چهار نفره اين رقم برابر با ۷ ميليون و ۵۰۰ هزار تومان به ثبت رسيده است.»گزارش مركز پژوهشها جمعيت زير خط فقر ايران را بين ۲۵ ميليون و ۵۰۰ هزار نفر تا ۲۶ ميليون و ۵۰۰ هزار نفر برآورد كرده بود. اين گزارش ميگفت با افزايش قيمت مواد غذايي به خصوص از سال ۱۳۹۷ و كاهش درآمدهاي خانوار، سهم خوراكي از مصرف خانوار از ۲۹درصد در سال ۱۳۹۶ به بيش از ۳۲درصد در سال ۱۴۰۰ رسيده است. همزمان با اين رويداد، خانوار نتوانسته سطح قبلي از خوراك را حفظ كند و كالري ميانگين دريافتي از سرانه ۲۴۳۱ در روز در سال ۱۳۹۶ به ۲۱۸۲ در سال ۱۴۰۰ كاهش پيدا كرده است.
سند دوم: گزارش مركز آمار
اخيرا مركز آمار ايران گزارشي از وضعيت درآمد و هزينه خانوارهاي ايراني ارايه كرده كه ميتواند شاخصهاي مهمي را از نظر بررسي خط فقر ارايه كند. يكي از سادهترين معيارها براي برآورد وضعيت فقر در خانوارهاي ايراني، پيدا كردن سهم «خوراكيها» در سبد مخارج آنهاست. اما چرا؟
وقتي در اقتصاد يك كشور تورم در رقمهاي بالايي تثبيت شده و به صورت مزمن در ميآيد، خانوارهايي كه درآمد كمتري دارند، اولويت خود را به «بقا» و «سير كردن شكم» خود ميدهند و پس از آن اگر چيزي باقي ماند به فكر پسانداز ميافتند يا كالاي غيرخوراكي ميخرند. بنابراين، سهم خوراكي در هزينه خانوارهاي ايراني ميتواند شاخص سادهاي را ارايه كند كه براساس آن نشان دهد چه ميزان وضعيت فقر بدتر يا بهتر شده است؟در نگاه كلي اين شاخص در شهرها به 27.5درصد و در روستاها به حدود 41درصد رسيده است. شاخص سهم خوراكي در هزينه خانوار طي سالهاي 94 و 95 و همزمان با رونق اقتصادي شكل گرفته پس از برجام به 25درصد هم رسيده بود. اما همزمان با تشديد تحريمها، اين شرايط برعكس شد و حالا در شهرها ميبينيم كه به 27.5درصد افزايش پيدا كرده است. در روستاها هم همين تكرار شده است. در روستاها عموما سهم خوراكيها از سبد خانوار بالاتر از شهرهاست. اما در سالهاي 94 و 95 اين شاخص به زير 36درصد هم سقوط كرده بود و حالا 5درصد رشد كرده است. نكته ديگري كه ميتواند روشنگر باشد، ميزان هزينهاي است كه دهكهاي درآمدي در سال گذشته داشتهاند. دهك اول، كه ضعيفترين دهك درآمدي محسوب ميشود در سال گذشته 2 ميليون و 710 هزار تومان (ميانگين) هزينه ماهانه داشته است. دهك دوم، هزينه ماهيانه 5 ميليون توماني داشته است. يعني 100 دلار و روزي 3.3 دلار. دهك سوم، 6 ميليون و 320 هزار تومان هزينه داشته و دهك چهارم كه حداقل حقوق را ميگيرد؛ 6 ميليون و 430 هزار تومان را در سبد هزينه خود ديده است. تا دهك دهم كه ماهانه بيش از 30 ميليون تومان در ماه هزينه داشته است. توجه كنيد كه اين محاسبات براي خانوار 3.3 نفره بوده است. اين در حالي است كه اگر گزارش شهريور ماه سال گذشته وزارت رفاه مبنا قرار گيرد، خط فقر تخميني در دهك پنجم قرار ميگيرد كه 7.47 ميليون تومان در ماه هزينه دارند. سه دهك اول تا پارسال هم جزو فقيرترين دهكها قرار گرفته بودند (مگر اينكه در اين 6 ماه به قول آقاي وزير رفاه معجزهاي رخ داده و آنها درآمد بيشتري پيدا كرده باشند)، اما با توجه به محاسباتي كه وجود دارد؛ ممكن است نسبت فقر از 30درصد هم عبور كرده و به 35درصد هم رسيده باشد. (هر چند بايد منتظر دادههاي بيشتري باشيم) اما به هر حال بايد توجه داشت كه در سال 1401 قيمت انواع خوراكيها جهش قابل ملاحظهاي پيدا كرد و تحت عنوان «جراحي اقتصادي» قيمتها بهشدت بالا رفت.
سند سوم: اظهارنظرها
در كنار فكتها و گزارشهاي آماري، هم مسوولان غيردولتي و هم اقتصاددانان درباره روند حركتي فقر مطلق در كشور با لحن هشدارآميزي سخن گفتهاند كه از لحن «مدعيانه» و «گل و بلبل» مسوولان دولتي فاصله دارد. بهطور مثال اواخر ارديبهشت ماه امسال علي آقامحمدي عضو مجمع تشخيص مصلحت در اظهاراتي گفته بود: «دو هزار و ۲۰ محله و ۱۹ ميليون و ۷۰۰ هزار نفر جمعيت در سراسر ايران وجود دارد كه از امكانات اوليه زندگي مانند مسكن، اشتغال، تحصيلات تا ۱۲ سال، سلامت، خوراك و پوشاك محروم هستند.»يا هادي موسوي نيك، مديركل پيشين مطالعات رفاه اجتماعي وزارت تعاون ميگويد: «۵۷درصد از جمعيت ايران سوءتغذيه دارند و حداقل كالري لازم روزانه را دريافت نميكنند. در ميان اين جمعيت حدود ۱۴ ميليون و ۵۰۰ هزار بچه حضور دارند و در واقع يك فاجعه انساني عجيب در حال اتفاق افتادن است.» (به نقل از خبرآنلاين كد خبر: 1788293)يا محسن پيرهادي، نايبرييس كميسيون تلفيق برنامه هفتم كه مرداد ماه امسال با هشدار به ۲۸ ميليوني شدن جمعيت زير خط فقر، عنوان كرد كه اين موضوع زنگ خطر حوزه سلامت اجتماعي را به صدا در آورده است. (به نقل از تابناك كد خبر: ۱۱۸۴۸۹۰)
اين اظهارنظرها چه كمكي ميكند؟
به نظر ميرسد فراتر از ادعاهايي كه خيلي ساده ميشود با آمار و ارقام موجود آنها را رد كرد؛ اين موضوع هم بايد در نظر گرفته شود كه دوران مديريت اقتصاد با درآمد سرشار نفتي به پايان رسيده است و ساختارهاي اقتصادي بهجا مانده از آن دوران بايد بازطراحي شوند. فارغ از ادعاهاي موجود، واقعيت مصرف خصوصي سرانه است كه طي دهه ۹۰ كاهشي نزديك به ۱۱درصد داشته است. واقعيت روند درآمد خانوار است كه وضعيت بهتري نداشته و واقعيت كاهش پسانداز است كه توان تشكيل سرمايه در اقتصاد ايران به شكل چشمگيري كاهش يافته است.اينجور اظهارنظرها نه تنها كمكي به اقتصاد خانوار نميكند بلكه با دست به دست شدن در فضاي مجازي، به خشم عمومي مردم ميانجامد كه اين روزها براي خريد يك كيلو گوشت قرمز بايد نيم ميليون تومان (معادل 10 دلار) هزينه كنند درحالي كه ماهيانه كمتر از 200 دلار درآمد دارند.
كه خيلي ساده ميشود با آمار و ارقام موجود آنها را رد كرد؛ اين موضوع هم بايد در نظر گرفته شود كه دوران مديريت اقتصاد با درآمد سرشار نفتي به پايان رسيده است و ساختارهاي اقتصادي بهجا مانده از آن دوران بايد بازطراحي شوند. فارغ از ادعاهاي موجود، واقعيت مصرف خصوصي سرانه است كه طي دهه ۹۰ كاهشي نزديك به ۱۱درصد داشته است. واقعيت روند درآمد خانوار است كه وضعيت بهتري نداشته و واقعيت كاهش پسانداز است كه توان تشكيل سرمايه در اقتصاد ايران به شكل چشمگيري كاهش يافته است.اينجور اظهارنظرها نه تنها كمكي به اقتصاد خانوار نميكند بلكه با دست به دست شدن در فضاي مجازي، به خشم عمومي مردم ميانجامد كه اين روزها براي خريد يك كيلو گوشت قرمز بايد نيم ميليون تومان (معادل 10 دلار) هزينه كنند درحالي كه ماهيانه كمتر از 200 دلار درآمد دارند.