• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۷ تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5564 -
  • ۱۴۰۲ پنج شنبه ۲ شهريور

درنگي بر اهميت ابراهيم گلستان در داستان‌نويسي ايران

ارتزاق خلاقانه از سعدي و همينگوي

او از نويسندگاني بود كه توانستند فرم‌هاي جهاني داستان را در زبان فارسي دروني كنند

محمد كشاورز

اگر محمدعلي جمالزاده را بنيانگذار داستان‌نويسي جديد ايران بدانيم -هر چند معتقدم آثار جمالزاده اصلا داستان نيست و بيشتر روايت‌هايي تحت تاثير ادبيات كلاسيك است و شكل و فرم مدرن و امروز داستان را هم ندارد- به فاصله اندك از او، كساني چون صادق هدايت با مجموعه داستان «سه‌ قطره خون» و رمان نام‌آور «بوف كور» و صادق چوبك با مجموعه داستان «خيمه‌شب‌بازي» آمدند، چند سال بعد، اين مجموعه داستان «آذر، ماه آخر پاييز» بود كه در صحنه داستان‌نويسي ايران درخشيد. مي‌توانيم باور كنيم كه داستان‌نويسي ما از «يكي بود يكي نبود» جمالزاده تا «آذر، ماه آخر پاييز» ابراهيم گلستان، در آن يكي، دو دهه، ره صد ساله رفته است.

آثار اين سه چهره موفق ادبي به خصوص ابراهيم گلستان از تكنيك‌هاي داستان‌نويسي روزگار خويش بهره‌مند است. جهش از روايت‌هاي حكايت‌گونه به داستان‌هاي مدرن ابراهيم گلستان، آن هم در كمتر از سه دهه، براي ادبيات معاصر ما دستاورد بزرگي است. به نظرم هدايت، چوبك و گلستان مطالعات گسترده‌اي در ادبيات داستاني اروپا و امريكا، ادبيات فرانسه‌زبان و انگليسي‌زبان داشتند و اين مطالعات تاثيرات بسياري از تكنيك‌ها و فرم‌هاي داستان‌نويسي مدرن داشت و بازتابش را در آثار هر سه مي‌بينيم.

نكته قابل تامل براي من آنجاست كه اين سه نويسنده خيلي زود توانستند يك فرم هنري غربي را در زبان فارسي جا بيندازند و داستان‌هايي با اين قدرت و مايه بنويسند. داستان‌هايي كه در آينده همچنان ماندگار خواهد بود.

فرم داستان كوتاه، يك فرم جهاني است كه گلستان توانست با استفاده از موتيف‌هاي زندگي ايراني و تاثير از نوع و زيست انسان ايراني، داستان‌هايي ماندگار بنويسد. افزون بر آن، او تلاش كرد به زبان تشخص ببخشد. تشخصي كه البته در داستان‌هاي نخستين و كتاب «آذر، ماه آخر پاييز» كمتر است، اما بعدها و به ويژه در مجموعه داستان‌هايي كه در دهه ۴۰ نوشت، مثل «جوي و ديوار تشنه»، گلستان به تدريج در داستان‌نويسي تغيير رويه داد و رفت به سمت زبان آهنگين. نثر خاص خودش كه امضاي او را دارد، زباني غيرقابل‌ تقليد و در عين حال به نوعي برگرفته از ادبيات كلاسيك ماست. بعدها خيلي‌ها خواستند از زبان گلستان تقليد كنند، اما نتوانستند.

نثر گلستان با همه زيبايي و خاص بودنش، گاهي در خدمت داستان نيست. نثر خوش‌آهنگ او گاهي سوار داستان مي‌شود و گويي نثر و داستان هر كدام راه خودشان را مي‌روند. شايد گلستان، آثار متاخرش را با نثري ساده‌تر در «آذر، ماه آخر پاييز» هم مي‌توانست بنويسد، اما به گمانم او با اين نثر خاص، تلاش مي‌كند نشان خاص خود را بر ادبيات داستاني ما بگذارد و با فرديت بخشيدن به زبان اثر، خود را از نويسندگان هم‌دوره‌اش متمايز كند، به خصوص كه اين نثر آهنگين در تمام آثار بعدي او چه داستان و چه مقاله تكرار مي‌شود.

ايجاز از شاخصه‌هاي كار ابراهيم گلستان در داستان‌هاي كوتاه او است. اين موجز بودن شايد به نوعي تحت تاثير نويسنده‌اي بزرگ مثل ارنست همينگوي و تكنيك جهاني ‌شده امريكا هم باشد. از سوي ديگر، سعدي بزرگ هم هست كه بيشتر با حكايت‌هاي زيبا، زبان پالوده و موجزش خود در «گلستان» بر ابراهيم گلستان تاثير غيرقابل‌ انكاري گذاشته است. به باور من، تكنيك داستان‌نويسي و نثر خاص ابراهيم گلستان تركيبي است از اين دو هنرمند بزرگ؛ سعدي و همينگوي. داستان‌هاي كوتاه ابراهيم گلستان عموما در نقطه بحران شكل مي‌گيرند، در هم تنيده مي‌شوند و داستان ساخته مي‌شود. در كنار آن اما گلستان سعي مي‌كند با خونسردي به اين وضعيت نگاه كند. به اين معنا كه قضاوت را جدي نمي‌گيرد و همواره وضعيت را نشان مي‌دهد و اين، ويژگي داستان مدرن است. گلستان در داستان كوتاه، شانه به شانه داستان‌هاي كوتاه امريكايي پيش مي‌رود و وقتي آثارش را بازخواني مي‌كنيد، مي‌بينيد داستان‌هايش از شاخصه‌هاي داستان‌نويسي امريكايي چيزي كم ندارد. من كه داستان‌هاي گلستان را سال‌ها پيش خوانده بودم، وقتي حالا دوباره آنها را مي‌خوانم، متوجه مي‌شوم كه داستان‌هايش چقدر قوي، به‌روز و نو است، چون از ابتدا با ديد و شناختي قوي به سمت داستان رفته است.

نويسنده‌هايي كه داستان نوشتن براي‌شان دغدغه‌اي هنري است، آثارشان با هر درون‌مايه‌‌اي كه نوشته شود، درنهايت به زيست‌جهان همان نويسنده برمي‌گردد. اين داستان‌ها ناخودآگاه داراي يك خط مشترك در لايه‌هاي زيرين خود هستند. گلستان هم وقتي داستان‌هايش را مي‌نويسد، به عنوان يك نويسنده، زيست‌جهان خودش را دارد و داستان‌هايش در اين زيست جهان شكل مي‌گيرند. اين زيست‌جهان مشترك سبب مي‌شود داستان‌هاي او
-با وجود شخصيت‌ها، مكان‌ها و درون‌مايه‌هاي متفاوت
- با خطي نامرئي به هم متصل شوند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون