محمدحسن نجمي
يك شبكه ديگر صداوسيما در حال تعطيل شدن است؛ دليل آن هم همان گفته شده كه همه تصور ميكنند: «نداشتن مخاطب». در روزهاي گذشته برخي منابع خبري نوشتند كه شبكه جهاني جامجم كه براي ايرانيان خارج از كشور پخش ميشد، در آستانه تعطيلي قرار گرفته است. خبرگزاري تسنيم نزديك به برخي نهادها در خبري نوشته كه «پيگيريها از صداوسيما نشان ميدهد كه تصميم به تعطيلي شبكه جامجم توسط بعضي مسوولان صداوسيما گرفته شده است ولي بايد ديد پيمان جبلي رييس صداوسيما هم اين موضوع را نهايتا تاييد و عملياتي خواهد كرد و پخش اين شبكه از ماهواره متوقف خواهد شد يا خير.» با توجه به اينكه همين منابع بر بيمخاطب بودن اين شبكه تاكيد دارند، اگر رييس صدا و سيما به زودي با تعطيلي جامجم موافقت نكند، قاعدتا در آينده اين اقدام بايد شود تا كمي از هزينههاي جاري سازمان صدا و سيما كاهش يابد. به عبارت ديگر اين تصميم دير و زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد.
اصلا هم ريزش مخاطب نداشتيم!
در همين حال روابط عمومي شبكه جامجم در اطلاعيهاي به اين گمانهزنيها درباره تعطيلي اين شبكه به دليل مخاطب نداشتن، واكنش نشان داده است. در اين اطلاعيه آمده كه «با توجه به اينكه از سال ۱۳۹۵ تاكنون هيچ نظرسنجي درخصوص شبكه جهاني جامجم صورت نگرفته است لذا خبر ريزش مخاطبان شبكه، غيرمستند بوده، مبناي علمي نداشته و صرفا حدس و گمان است». اين در حالي است كه مدير جامجم سال گذشته در يك نشست خبري بر ريزش مخاطبين اين شبكه صحه گذاشته و گفته «ايرانيان خارج از كشور در زماني كه ماهواره شبكههاي فارسيزبان نداشت مخاطبِ پروپاقرصِ شبكه جامجم بودند».
«حسن ملكي» كه پاييز 1398 با حكم «مرتضي ميرباقري» معاون سيما، مدير جامجم شد، سال گذشته در جريان يك نشست خبري، يكي از دلايل ريزش مخاطبان اين شبكه را «كاهش بودجه» عنوان كرده بود؛ با اين توضيح كه «اعتبار ريالي و ارزي قبلا بهتر اختصاص داده ميشد و حتي بهرهمندي از برخي امكانات و مجريان و برنامهسازان موفق، توقف سه كانال به يك كانال» باعث شد تا «بخشي از مخاطبين همراه از دست بروند.» «تحريم» دليل ديگري بود كه او بر آن تاكيد داشت. همچنين به گفته حسن ملكي، «برخي رفت و آمدها در فتنهها باعث شد شبكههاي فارسيزبانِ ضدانقلاب در ماهواره شكل بگيرند و بخشي ديگر از ريزش مخاطب را براي شبكه ما به وجود آورند و به گونهاي كه شبكه تا حدودي مخاطبينش را گم كند».
نظرسنجي كرديم؛ 60 درصد مخاطب داريم!
در ادامه اطلاعيه شبكه جامجم آمده كه «طي سالهاي اخير از مركز تحقيقات و افكارسنجي سازمان درخواست كردهايم كه نظر سنجي ميداني از ميزان مخاطبان شبكه صورت دهد كه به دنبال نشست دو ماه قبل مدير شبكه با رييس محترم مركز تحقيقات و مديران كل آن مركز، مقرر شد به زودي نظرسنجي دقيقي صورت پذيرد. با اين حال واحد امور مخاطبان شبكه جهاني جام جم در خردادماه سال جاري به منظور پر كردن اين خلأ اقدام به دو نظرسنجي كرده كه براساس آن ميزان مخاطبان شبكه حدود ۶۰ درصد بوده است.»
مشخص نيست اگر اين 60 درصد واقعي است، پس صحبتهاي مدير شبكه جامجم در نشست خبري سال گذشته بر چه اساسي بوده و اگر آن درست است، اين آمار ارايهشده در اطلاعيه روابط عمومي شبكه بر چه بوده است؛ چرا كه داشتن مخاطب 60 درصدي نميتواند آماري باشد كه مدير شبكه مدنظر اين ميزان را ريزش مخاطب بداند.
كاهش مخاطب؟ هرگز!
اين اطلاعيه ميافزايد: «طي ۴ سال اخير تلاش شده است تا ضمن هدايت برنامهها به سوي انعكاس مسائل مبتلابه و مورد علاقه ايرانيان خارج كشور و نيز توليد برنامه از ميان جامعه ايرانيان خارج كشور، برنامههاي شبكه به سمت تعاملي شدن سوق داده شوند و در برخي برنامههاي زنده، ايرانيان خارج كشور به طرح مشكلات حقوقي، قضايي و اقتصادي خود ميپردازند و مسوولان امر نيز پاسخگو هستند. اين رويكرد تعاملي كه با استقبال فراوان ايرانيان خارج كشور مواجه شده گوياي ارتباط رو به افزايش مخاطبان با شبكه جهاني جام جم ميباشد.»
روابط عمومي جامجم در ادامه از همكاري ايرانيان خارج از كشور با اين شبكه خبر داده و نوشته «همكاري تعداد زيادي از ايرانيان و فارسيزبانان خارج كشور از اقصينقاط دنيا با شبكه جهاني جامجم به عنوان خبرنگار افتخاري و نيز صدها هزار دنبالكننده شبكه و برنامههاي آن در فضاي مجازي (آپارات، اينستاگرام، تلگرام، يوتيوپ و ...) نيز گوياي افزايش چشمگير ميزان مخاطبان شبكه است.» باز هم مشخص نيست ادعاي افزايش چشمگير ميزان مخاطبان شبكه بر پايه چه استدلال و مبنايي مطرح شده است. وقتي كمتر از يكسال پيش، مدير شبكه به ريزش مخاطب اذعان كرده، مشخص نشده كه در اين مدت، مخاطبان چگونه افزايش يافته است. در پايان نيز شبكه جامجم تصريح كرده كه «هرگونه تصميمي راجع به حذف يا بقاي اين شبكه در نهايت با تصميم رييس محترم رسانه ملي و معاون محترم سيما صورت خواهد گرفت و صرفا اخباري كه از سوي روابط عمومي سازمان صدا و سيما، روابط عمومي معاونت سيما يا روابط عمومي شبكه جهاني جام جم منتشر شود داراي صحت است.» اين بخش از اطلاعيه را ميتوان تاييدي بر اخبار تعطيلي شبكه جامجم دانست چرا كه در اين متن، تعطيلي شبكه را تكذيب نكرده و تنها مدعي شده كه نه تنها ريزش مخاطب نداشتهاند، بلكه افزايش مخاطب هم ايجاد شده است.
آغاز با لاريجاني، پايان با جبلي؟
شبكه جامجم در دوران رياست علي لاريجاني بر صدا وسيما تاسيس شد؛ همان دوراني كه «هويت» و «چراغ» روي آنتن صدا و سيما ميرفت، شبكههاي زيادي هم از سوي اين سازمان راهاندازي ميشد. آذرماه سال 1376 جامجم ايجاد شد كه ماموريت آن تغذيه خبري ايرانيان خارج از كشور، بر اساس خطمشي سازمان صدا و سيما بود. بنا بر نوشته روابط عمومي اين شبكه، جامجم «با هدف اشاعه فرهنگ اسلامي ايراني، حفظ و گسترش ارتباط ايرانيان مقيم خارج از كشور، اطلاعرساني و پاسخگويي به خواستهها و نياز بينندگان» راهاندازي شده است. دو سال بعد، يعني بهمن 1378 دومين كانال جامجم براي «بينندگان مقيم امريكا و كانادا راهاندازي شد» و خرداد 1381 هم سومين كانال جام جم، با هدف مخاطبان منطقه آسيا و اقيانوسيه آغاز به كار كرد.
جامعه ايرانيان در «اروپا»، «امريكا» و «آسيا» مخاطبان هدف اين شبكه بودهاند اما انگار حناي جامجم براي آنها ديگر رنگي ندارد و ديدن برنامههاي ساختهشده در تهران، براي خارجنشينان اولويتي ندارد؛ مانند بسياري از ايرانيان داخل كشور.
اين سه كانال جامجم در دورهاي به يك كانال تبديل شد، اما دوباره بعد از مدتي هر سه كانال به صورت 24 ساعته ادامه كار دادند.
ريزش مخاطب را ميتوان يكي از بحرانهاي نه فقط شبكه جامجم، بلكه همه شبكههاي صدا و سيما دانست. از دست رفتن مخاطبان صدا و سيما در حالي رخ ميدهد كه سال به سال، بر سهم اين سازمان در بودجه سالانه افزوده ميشود؛ هرچند كه مديران صدا و سيما همواره بر كمبود بودجه تاكيد ميكنند.
«هم عقبنشيني از آرمان، هم از دست دادن مخاطب»
البته كه مديران اين سازمان احتمالا آنچنان نگران كاهش مخاطبان خود نيستند؛ تغييراتي كه در دوره رياست پيمان جبلي بر صدا و سيما انجام شده، نشان ميدهد كه طيف حاكم بر اين سازمان، خط و ربط خاصي را پي ميگيرد و تنها به فكر مخاطبان همسو با خود هستند.
وحيد جليلي برادر سعيد جليلي كه قائممقام فرهنگي رييس صدا و سيماست، در مدت دو سال حضورش در ساختمان شيشهاي، با اعمال نفوذي كه دارد، در جهت تغيير برخي مديران حركت كرد. او مديراني از حوزه هنري، سازمان تبليغات، جشنواره فيلم عمار و حسينيه هنر به صدا و سيما آورد و مديران قبلي از مسووليتهاي مهم خود كنار رفتند. به عبارت ديگر، وحيد جليلي همراه خود، افرادي از طيف عدالتخواهان را وارد صدا و سيما كرد. همين امر موجب انتقادات زيادي عليه عملكرد او و تيمش در مديريت اين سازمان شد.
البته وقتي وحيد جليلي قائممقام صدا و سيما ميگويد «سالها گفتند خنثي باشيد تا جذب كنيد. اين هم نتيجه كار! هم عقبنشيني از آرمان هم از دست دادن مخاطب»، مشخص است كه با اين تفكر، پيشبرد «آرمان» را اولويت داده و برايشان اهميت دارد؛ چرا كه از روند اجرا شده در دورههاي مختلف اينگونه انتقاد كرده است. قاعدتا با اين طرز تفكر، ريزش مخاطبان نه تنها قابل پيشبيني بوده بلكه يك امر عادي محسوب ميشود.
برنامه سياسي يا تبليغات تندروها
مواقع زيادي شده كه عملكرد صدا و سيما در برخي برنامههايش به خصوص برنامههاي سياسي، موجب انتقادات و مذمت افكار عمومي قرار گرفته است. در سالهاي اخير، برنامههاي سياسي اين سازمان، خواه طنز باشد و خواه جدي و مستند، به وضوح به طرف جبههاي از تندروهاي سياسي غش كرده است.
از برنامههاي گفتوگومحور گرفته تا برنامههايي كه به عنوان طنز معرفي ميشوند، برخي چهرههايي كه در آن به عنوان مجري حضور دارند، مشخصا ديدگاههايي نزديك به تندروهايي مانند جبهه پايداري دارند. همچنين برخي برنامهها مانند جهانآرا در شبكه افق كه گفتوگومحور است يا برنامههايي كه طنز معرفي ميشوند مانند «پاورقي» و «سيدخندان»، سخنان تند و تيزي از سوي مجريان درباره طيف سياسي اصلاحطلبان و همچنين دولتهاي حسن روحاني و سياستهاي آن بيان ميشود؛ چه در زمان در راس كار بودن حسن روحاني و چه بعد از آن. با اين وجود اين برنامهها در زمان مقرر خود به صورت كامل پخش شده و از حمايت كامل مديران صدا و سيما برخوردار هستند.
دعوا بر سر بيمخاطب بودن!
آش اين برنامهها و بيمخاطب بودن آنها، به قدري شور شد و اختلافات به قدري بالا گرفته كه دعواها و اختلاف نظرها به توييتر كشيده شد. وقتي محمدرضا شهبازي مجري برنامههايي مانند پاورقي و سيدخندان با ادبياتي نامتعارف از احتمال بازگشت رضا رشيدپور و محمدرضا گلزار به صدا و سيما انتقاد كرده بود، مدير گروه اجتماعي شبكه سه كه مدير آن علي فروغي است، با ادبيات به مراتب نامتعارفتر از شهبازي انتقاد كرد.
محمدرضا نجارزاده مدير گروه اجتماعي شبكه سه كه بعد از آن توييت به مدير سابق گروه اجتماعي تبديل شد، خطاب به مجري اين برنامهها در توييتر نوشت كه «آخه […]! امروز نظرسنجي برنامه فاخرت اومد مخاطب ۵ درصد سيدخندان؛ معلي ۳۷ درصد، محفل قرآني ۴ برابر شما، اعجوبهها تا ۳۰ درصد رو زد، خودموني رجبي ۱۹ درصد رو زده به چي مينازيد؟» گويا اين اطلاعات به عنوان اسرار شغلي بوده كه در كنار استفاده از «فحش» موجب بركناري نجارزاده شد. اما نكته اينكه مديران جديد صدا و سيما، فضاي جولان را به برنامهسازان و مجرياني دادهاند كه مخاطب برنامهشان 5 درصد است و همچنان از آنها حمايت ميكنند. به عبارت ديگر، آنها ارايه محتوايي كه خود و جريان سياسيشان ميپسندند را به جذب مخاطب ترجيح ميدهند. پيش از اين هم صداوسيما براي آنچه «چابكسازي» سازمان خوانده، دو شبكه «ايران كالا» و «شما» را تعطيل كرده بود؛ دو شبكهاي كه مخاطبي نداشتند و اساسا برنامهاي دندانگير هم كه مخاطب را ترغيب به مراجعه به اين شبكهها كنند، در بساطشان نبود.
مرجعيت ازدسترفته
شايد بحث ريزش مخاطبان صداوسيما بحث جديدي نباشد و در دورههاي گوناگون اين موضوع مطرح ميشده، اما در دوره اخير و پس از آغاز به كار پيمان جبلي و قائممقامش وحيد جليلي، روند اين ريزش بيشتر از قبل شده است؛ جهتگيري خبرهاي پخششده از صدا و سيما گوياي آن است كه تسلط گروههاي تندرو بر بخشهاي مختلف صدا و سيما، بيش از قبل شده است؛ گزارشهايي كه از جهتدار بودن عبور كردهاند و با زور و ضرب ميخواهند نظرات خود را در چشم بيننده كنند.
اين موضوعات و به خصوص از دست دادن مخاطبان، آنچنان پررنگ و مشهود است كه حتي وزير ارشاد دولت رييسي هم به آن اذعان كرده و گفته «صداوسيما در حال از دست دادن مرجعيت خود است». همين هم هست؛ طبق نظرسنجي «ايسپا»، مرجعيت خبري صدا و سيما براي كسب اطلاعات و خبر، از سال ۱۳۸۳ تا ۱۴۰۰ با روندي نزولي روبرو شده است. سال 1383 مرجعيت خبري صدا و سيما در جامعه آماري حدود 75 درصد بوده كه در سال 1400 اين عدد به حدود 45 درصد رسيده است. در مقابل استفاده از شبكههاي اجتماعي براي كسب خبر، با رشد چشمگيري روبرو بوده است؛ از نزديك به صفر درصد در سال 1383، به حدود 45 درصد در سال 1400 رسيده است. به عبارت ديگر در اين سالها، آنچه از مرجعيت صدا و سيما كم ميشد، به مرجعيت شبكههاي اجتماعي اضافه ميشد.
كوچكسازي و چابكسازي؟
در دوران كوتاه مديريت محمد سرافراز بر صدا و سيما، او تصميم به «چابكسازي» اين سازمان گرفت. از همين رو «مهدي مجتهد»، مدير وقت برنامهريزي و منابع مالي صدا وسيما، از حذف ۹۰۰ پست مديريتي خبر داد؛ به عبارت ديگر آنها ميخواستند با چنين اصلاحاتي دست به كوچكسازي صدا و سيما بزنند. سازماني كه در دوران عزتالله ضرغامي، با جهش در جذب كارمند روبرو شد. سال 1395، علي لاريجاني رييس مجلس وقت، در سخناني با انتقاد از افزايش كاركنان صداوسيما گفته بود كه «ميشد با ١٢، ١٠ هزار نفر كار كرد ولي ناگهان تعداد كاركنان اين سازمان به ٣٦ هزار نفر رسيد. عارضه مهمي در كشور داريم كه بزرگشدن دولت است. اينكه منابع را خرج امور جاري كنيم، فضاي تنفس براي كارهاي ديگر نميماند».
بنا بر برخي خبرها، در پايان سال 1395، شمار كارمندان رسمي، قراردادي و پيماني صداوسيما به عددي بين 48 هزار تا 50 هزار نفر رسيد؛ رشدي چشمگير كه باعث ميشود مديران صداوسيما همواره از كم و كاستي بودجه شكايت كنند.
بودجه رو به افزايش؛ مخاطب رو به كاهش
اما بودجه اين سازمان در سالهاي گذشته، همواره مورد انتقاد منتقدين صدا و سيما بوده؛ چرا كه آنها معتقدند اين ميزان از بودجه براي سازماني كه در حال از دست دادن مرجعيت خود است و مخاطبانش رو به كاهش هستند، زياد است. بودجه صدا و سيما، طي سالهاي 1384 تا 1387، در بخش هزينهاي از ٢٢٤ ميليارد و ١٢٥ ميليون تومان، به ٤٠٦ميليارد و ٤٨٨ميليون تومان افزايش داشته است؛ به عبارت ديگر از سال 1384، 1385، 1386 و 1387 يعني در چهار سال اعتبارات هزينهاي براي صدا و سيما با افزايش 182 ميليارد توماني، رقمي حدود دو برابر افزايش داشته است.
افزايش بودجه در سالهاي تحريم
ميان سالهاي 1388 تا 1391 بودجه بخش هزينهاي سازمان صداوسيما از حدود ٤٥٠ ميليارد تومان، به رقمي معادل ٨٤٠ ميليارد تومان رشد پيدا كرد؛ رقمي كه اهميت آن به سالهاي افزايش بودجه بازميگردد؛ اين سالها، روزگاراني بودند كه تنش ميان ايران و غرب درباره برنامه هستهاي ايران در اوج بود و در اين سالها، همراه با رشد بودجه صدا و سيما، رشد تحريمها و افزايش تنشهاي اقتصادي در جامعه نمايان بوده است.
به عبارت ديگر، در زمانهاي كه ايران در فشار تحريمها بوده، اعتبارات هزينهاي صدا و سيما چيزي نزديك به 390 ميليارد تومان افزايش داشته است. البته اين ارقام با نگاه امروز، شايد زياد نباشد چرا كه اين رقمها، قيمت يك ساختمان كلنگي بزرگ در شمال تهران باشد. اما براي درك بهتر بايد با قيمت دلار در آن سالها قياس شوند؛ قيمت دلار سال 1390 كمي بيشتر از يك هزار تومان و بعد از آن بين دو هزار تا 4 هزار تومان بوده است.
حمله به برجام و افزايش بودجه
در سالهاي برجام
اما بخش هزينهاي بودجه اين سازمان براي سال 1392، حدود ٤٨ ميليارد تومان كاهش داشت و به حدود ٧٩٢ ميليارد تومان رسيد. در ادامه با روي كار آمدن دولت جديد و توافقهاي هستهاي و باز شدن دست دولت، اعتبارات هزينهاي اين سازمان با افزايشي نزديك به ٨٠ ميليارد توماني، به بيش از ٨٧٢ ميليارد تومان رسيد.
براي سال 1394، اعتبارات هزينهاي صدا و سيما رشدي خيرهكننده داشت؛ از ٨٧٢ ميليارد تومان به كمي بيش از يك هزار ميليارد تومان رسيد؛ يعني نزديك به ١٤ درصد رشد در يكسال. اين رشد چشمگير اتفاقا در همان سالي بود كه مذاكرات هستهاي در حال انجام بود و برجام در حال انعقاد و صدا و سيما هم به عنوان يكي از پايگاههاي منتقدان برجام شناخته ميشد؛ با اين حال دولت بودجه صدا و سيما را افزايش داده بود. اين روند افزايش در سالهاي بعد حفظ شد.
گوشه و كنارهاي بودجه
البته در رابطه با بودجه صدا و سيما بايد اين نكته را هم در نظر گرفت كه در قوانين سالانه بودجه، به غير از رديف بودجه مستقل براي اين سازمان، برخي بندهايي نيز در بخش تبصرههاي بودجه در نظر گرفته ميشود كه مبالغ هنگفتي هم هستند. به عنوان مثال در تبصره 10 قانون بودجه 1402، تاكيد شده كه «شركتهاي بيمه مكلفند مبلغ 6 هزار ميليارد ريال از اصل حق بيمه شخص ثالث دريافتي را... به صورت ماهانه به حساب درآمد عمومي... اين قانون نزد خزانهداري كل كشور واريز كنند.... منابع حاصل در اختيار برخي سازمانها از جمله صدا و سيما قرار ميگيرد تا در رديفهاي مربوط به اين دستگاهها در جدول شماره (۷) اين قانون در امور منجر به كاهش تصادفات و مرگ و مير و ساخت برنامههاي فرهنگسازي و آگاهيبخشي در جهت كاهش حوادث رانندگي مطابق برنامه عملياتي آييننامه مديريت ايمني حملونقل و سوانح رانندگي هزينه شود.»
يا در بند ديگري به دولت اجازه داده شده «تا سقف پنج درصد (5%) از منابع حاصل از كاهش مصرف گاز و برق ناشي از پخش برنامههاي فرهنگسازي توسط سازمان صدا و سيما و ساير رسانهها (به تشخيص شركت ملي گاز و توانير) را در قالب عقد قرارداد به اين سازمانها پرداخت كند».
8 هزار ميليارد تومان بودجه اختصاصي
اما در رديف بودجه صدا و سيما براي سال 1402، رقمي بيش از 8 هزار ميليارد تومان اختصاص داده شده است؛ عددي كه در مقايسه با يك دهه قبل، رشدي نجومي داشته است. در قانون بودجه امسال، براي صدا و سيما مبلغ 243 ميليارد تومان درآمد، از محل تبليغات ناشي از پخش مسابقات ورزشي در نظر گرفته شده است.
همچنين در جدول شماره (9) قانون بودجه كه به «برآورد اعتبارات رديفهاي متفرقه» مربوط ميشود، آمده «در اجراي ماده ۹۳ قانون برنامه ششم توسعه و توسعه كمي و كيفي برنامههاي توليدي پويا نمايي، مستند، فيلم و سريال، افزايش بابت سريال حضرت موسي، حضرت سلمان (۲۰۰۰۰ ميليارد ريال)، تلوبيون (۵۰۰ ميليارد ريال)، اجراي طرح نشانكي (سيگنالي)، (۲۵۰۰ ميليارد ريال) براي سازمان صدا و سيما، اعتباري به مبلغ 7 هزار و 240 ميليارد تومان در نظر گرفته شده است.
شليك به پاي خود
با وجود برخورداري صدا و سيما از بودجههاي سنگين و درخور، اما آنطور كه از نظرسنجيها و بازخوردها در جامعه ديده ميشود، اين سازمان در حال واگذاري قافيه نه به شبكههاي ماهوارهاي، بلكه به شبكههاي اجتماعي و فضاي مجازي است. اما همزمان، مديران اين سازمان تمام تلاش خود را براي حفظ برنامههايي چون پاورقي و امثال آن كردند؛ برنامههايي كه درصد مخاطبانشان يك رقمي است و سازماني با بودجههاي 13-12 رقمي خود را دلخوش به آنها كرده است و در عوض برنامههاي پربيننده را از كنداكتور پخش براي هميشه حذف ميكنند؛ انگار رسم مديران همين است؛ شليك به پاي خود.