• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5578 -
  • ۱۴۰۲ سه شنبه ۲۱ شهريور

مهدي كروبي اصلاح‌طلب راست‌آيين

مازيار بالايي

زماني كه در سال‌هاي ابتدايي دهه شصت شمسي، جرياناتي كه التزام و اعتقادي به نظام نوپاي برآمده از انقلاب اسلامي نداشتند كنار گذاشته شدند، ناظرين و فعالين صحنه سياست ايران گمان مي‌كردند كه از اين به بعد قدرت در يد اختيار روحانيون و مكلاهاي نزديك به 
امام خميني (ره) قرار گرفته و به بيان امروزي ساختار سياسي ايران يكدست و يكپارچه شده است، اما ديري نپاييد كه ميان حواريون بنيانگذار انقلاب نيز اختلافاتي در نحوه اداره كشور به وجود آمد. البته اين اتفاق در عصر جديد سياست امري قابل پيش‌بيني است اما در آن زمان كمتر كسي گمان مي‌كرد كه در بين صنفي كه سياست را كاملا مكتبي و در ساختاري عمودي دنبال مي‌كردند نيز چنين منازعاتي درگيرد. منازعه در باب حدود اختيارات دولت در بازار، شيوه تبعيت از حكم ولي‌فقيه، حدود اختيارات شوراي نگهبان، نزاع بر سر انتخاب نخست‌‌وزير و سازوكار بستن ليست انتخابات مجلس، از مهم‌ترين مواردي بود كه سبب شد تا نهايتا در سال ۱۳۶۶ گروهي از روحانيون نزديك به امام خميني (ره) به رهبري شيخ مهدي كروبي، عطاي عضويت در جامعه روحانيت مبارز را به لقايش ببخشند و تشكيلات جديدي را تحت عنوان «مجمع روحانيون مبارز» تاسيس كنند. اين انشعاب كه از قضا جريان‌سازترين انشعاب تاريخ جمهوري اسلامي نيز بوده، مقدمه تشكيل دوقطبي جديدي در سپهر سياست ايران شد كه تا امروز، پررنگ‌ترين دوقطبي موجود در كشور است. درست از همين زمان بود كه مهدي كروبي تبديل به رهبر اصلي و پدر معنوي چپ‌هاي خط امامي شد كه بعدها نام خود را به اصلاح‌طلب تغيير دادند. كروبي پس از سال‌ها هنوز باور به آرمان‌هايي دارد كه بابتش زندان كشيده و شكنجه‌هاي ساواك را تحمل كرده است. در همه سال‌هاي پس از آن انشعاب تاريخي، كروبي آماج شديدترين حملات و داستان‌پردازي‌هاي جناح راست وقت و اصولگرايان و نئوانقلابيون فعلي بود، اما بسان پدري كه فرزندش را به آغوش مي‌كشد تا از گزند تير و تركش‌ها در امان بماند، جريان اصلاح‌طلبي را در زير عباي خود حفظ كرد و خودش سيبل همه تيرها شد. البته اوضاع زماني وخيم‌تر شد كه در دوران پس از دوم خرداد، كروبي رو به دشمنان اصلاح‌طلبان شمشير مي‌زد و از جبهه خودي هم خنجر مي‌خورد! آنهايي كه در آن روزگار كروبي را به بدترين شكل ممكن مي‌نواختند امروز به اشتباهات خود معترف‌اند. نه تنها مخالفانش در جريان اصلاحات كه حتي منتقدان اصولگرايش نيز امروز به صحت گفته‌ها و كنش‌هايش 
پي برده‌اند. نكته اما اينجاست كه در زمانه بريدن اصلاح‌طلبان از مرام و منش اصلاح‌طلبي و‌ نااميدي بدنه اين جريان اصيل سياسي از هرگونه فعاليت اصلاح‌طلبانه، باز هم اين شيخ مهدي كروبي است كه پس از ۱۳ سال حصر غيرقانوني و غيرشرعي، همچون هميشه، نقش پدرانه خود را براي اصلاح‌طلبان ايفا مي‌كند.
بهانه اين يادداشت پيامي است كه شيخ اصلاحات خطاب به چهارمين كنگره حزب اعتمادملي صادر كرد. حزبي كه كروبي بنيانگذار و از اعضاي موسسش بود و به مدت ۱۳ سال عنوان دبيركلي‌اش را يدك مي‌كشيد و منطقا به لحاظ سياسي نزديك‌ترين تشكل اصلاح‌طلبان به اثرگذارترين شخصيت اصلاح‌طلب كشور است. پيام كروبي به چهارمين كنگره حزب اعتمادملي فرازهاي مختلفي دارد: 
۱- علي‌رغم ۱۳ سال حصر خانگي و دوري از اطلاعات و اخبار درجه اول، او به خوبي بر اوضاع كشور مسلط است. كسي كه بيش از ۷۰ سال از عمرش را به كنشگري سياسي گذرانده و همواره و در هر جا كه بوده در صف اول قرار داشته، يقينا تحليلگر قابلي است. كروبي به خوبي مي‌داند كه فضاي سياسي سرد است، بنابراين در فراز اول پيام به فرزندان هم‌حزبي‌اش از اهتمام آنها براي برگزاري كنگره در اين فضاي سرد قدرداني مي‌كند.
۲- در جاي جاي پيام او گله‌گذاري بابت حصر خانگي و قطع ارتباط بين وي و جامعه، بالاخص نيروهاي همسويش در حزب اعتمادملي به چشم مي‌خورد. كروبي پيش از آغاز حصر خانگي، سياستمداري پرجنب و جوش و فعال بود كه دامنه ارتباطاتش به اصلاح‌طلبان محدود نمي‌شد و حتي رجال جناح راست هم از ارتباط با او استقبال مي‌كردند. هرچند براي كسي كه سال‌ها در زمان شاه مبارزه كرده و زندان و حبس كشيده و تنوع شكنجه‌هايي كه بر وي رفته زبانزد هر موافق و مخالفي است، ايام حصر خيلي هم پرفشار نيست اما نبايد فراموش كرد كه او در آستانه ورود به ۸۷ سالگي است و به لحاظ جسمي تحمل اين حصر برايش سخت است.
۳- فراز سوم پيام كروبي مثل هميشه انتقاد از بدعت‌هايي است كه در طول ۴۵ سال گذشته در جمهوري اسلامي گذاشته شده است.
سياستمدار استخوان خرد كرده در لابه‌لاي چرخ‌هاي سياست‌ورزي جمهوري اسلامي، بار ديگر دلسوزانه و از سر محبت هشدار داد. هشداري دوسويه به حكومت و به جريان متبوعش كه اگر دير بجنبند فاجعه‌اي 
به بار خواهد آمد. كروبي در همه اين سال‌ها همين بوده. يك پا در جامعه داشته و يك پا در سياست و هيچ‌گاه از اين استراتژي خود عقب‌نشيني نكرده است. سياستمداري كه اعتبارش را در دنيا خرج مي‌كند و براي مردم، نه براي آخرت و نام نيك. او اعتقادش را پنهان نكرده و براي خوشامد گروه‌هاي مختلف صحبت نمي‌كند. همچنان بر آرمان‌هاي انقلاب اسلامي پافشاري مي‌كند و وضعيت فعلي را در فاصله‌اي معنادار با آن آرمان‌ها و شعارها مي‌داند و بر اصلاح‌طلبي به عنوان هم استراتژي و هم تاكتيك تاكيد مي‌كند. سياستمدار راست‌آييني كه هنوز هم با همان دغدغه‌ها، همان لقب هميشگي را با خود به همراه دارد: «شيخ اصلاحات»ي‌داند. او از درون اين بخش از پيام خود، به قانون جديد انتخابات مجلس و ماجراي پيش‌ثبت‌نام‌ها هم اشاره مي‌كند و آن را بهانه‌اي مي‌داند براي يك پله به پيش آمدن حذف شايستگان. او در اين فراز نامه‌اش به ماجراي خروج مجلس از جايگاهش و بي‌خاصيتي آن اشاره مي‌كند و مجلسي كه قوانين ضداجتماعي كه باعث فشار بر لايه‌هاي مختلف جامعه وضع مي‌كند را از كاركرد اصلي‌اش خارج دانسته است. او به تصويب قوانين ضدبرجامي در مجلس و فشار روزافزون بر زنان و جوانان، فضاي مجازي و... اشاره كرده و آنها را از نشانه‌هاي حذف ملت از ساختار رسمي سياسي كشور مي‌داند. او كه همواره بسان منتقدي دلسوز نسبت به تضعيف «جمهوريت» هشدار داده بود، حالا همه نيروهاي سياسي را نسبت به حذف كامل آن آگاه مي‌سازد و مقدمه آن را «مردم زدايي» از ساحت سياست در ايران مي‌داند.
۵- كروبي هوشمندانه نسبت به عوامل خياباني شدن سياست توجه مي‌دهد و معتقد است كه وقتي مسير سياست‌ورزي در درون ساختار قانوني قدرت مسدود مي‌شود، مردم از اثرگذاري صندوق‌محور نااميد شده و خيابان جايگزين صندوق راي مي‌شود. كروبي آلترناتيو چنين وضعيتي را «تحزب» مي‌داند. او به خوبي به فضاي سال ۱۳۶۶ اشاره مي‌كند و زمينه و زمانه انشعاب مجمع روحانيون از جامعه روحانيت را به تصوير مي‌كشد. همچنين به دوستان هم‌حزبي‌اش ماجراي تشكيل حزب اعتمادملي را يادآور مي‌شود. او به سه انگيزه در تشكيل حزب اعتمادملي اشاره مي‌كند كه عبارتند از: الف) شكستن انحصار در ساختار قدرت ب) شكستن انحصار در جريان اصلاحات پ) تشكيل حزبي در خارج از قدرت. اگر به ۱۸ سال قبل و موسم تشكيل حزب اعتمادملي بازگرديم، نيك درمي‌يابيم كه علاوه بر زمان تشكيل حزب كه در ابتداي دولت احمدي‌نژاد بود، شيخ اصلاحات از تمامي مناصب حكومتي خود استعفا كرد تا در زمانه‌اي كه تحزب با بودن در ساختار معنا پيدا مي‌كرد و «خروج از حاكميت» ترجيع‌بند كلام تئوريسين‌ها بود، خودخواسته و بدون جار و جنجال يك حزب سياسي كاملا مستقل از قدرت را تاسيس كند. كروبي اين مطلب را به فرزندان معنوي خود يادآور مي‌شود و تاكيد مي‌كند كه هيچ‌گاه از تشكيل اين دو گروه سياسي (مجمع روحانيون مبارز و حزب اعتمادملي) پشيمان نيست. فراموش نكنيم كه كروبي پس از شهيد بهشتي تنها روحاني جمهوري اسلامي است كه در امر تحزب پيشگام بوده و به آن اعتقاد داشته است.
۶- فراز مهم ديگر پيام شيخ مهدي كروبي به كنگره حزب اعتمادملي، تاكيد او بر اصلاح‌طلبي، اصلاح‌خواهي و تغيير است. شيخ اصلاحات هنوز بر آرمان‌هاي انقلاب اسلامي تاكيد مي‌كند و معتقد است كه آن گفتمان قابليت نوسازي و ارايه به جامعه را دارد. هرچند نيك مي‌داند كه نئوانقلابيون فعلي حاكم بر كشور هيچ نسبتي با گفتمان انقلاب اسلامي ندارند، اما معتقد است كه با حضور مردم مي‌توان فضا را عوض كرد. او از تغييري سخن مي‌گويد كه تنها محدود به جابه‌جايي افراد در ساختار قدرت نيست و مرادش تغيير در فرآيندها، برنامه‌ريزي‌ها و افعال است. او بسان مرادش امام خميني(ره) معتقد است كه مطالبات مردم حق است و «صداي مردم صداي خداست»، پس تاكيد به توجه همه‌جانبه به مردم و مطالبات‌شان مي‌كند و سياست‌ورزي مردم‌مدارانه را همچون هميشه سرلوحه كنشگري‌اش قرار مي‌دهد.
۷- كروبي تاكيد مي‌كند كه از اصلاح نبايد غافل شد. در اين بخش مي‌توان تفاسير متعددي ارايه كرد، اما توجه به تاكيد او در پاراگراف پاياني پيامش مبني بر لزوم «تغييري از درون ايران، به دست ملت و بدون هرگونه خشونت» نشان مي‌دهد كه سياست‌ورزي دوگانه كروبي در همه اين سال‌ها همچنان پابرجاست. كروبي علي‌رغم همه انتقادهاي سخت و تند نسبت به حاكميت و رويه‌هاي غلط موجود در آن، هيچ‌گاه سياست‌ورزي پارلمانتاريستي را كنار نگذاشته و معتقد بوده كه بايد از فرصت‌هاي كم‌هزينه و پرفايده نهايت استفاده را برد و نبايد زمين بازي را به نفع نيروهاي متحجر، ضد مردم، تماميت‌خواه و بنيادگرا خالي كرد. اين شفاف‌ترين بخش پيام كروبي به اصلاح‌طلبان است كه اين روزها درگير شك و ترديدهايي نسبت به تنظيم كنش سياسي خود هستند.
۸- بخش آخر پيام كروبي هشداري است به همه نيروهاي دلسوز ايران. او به همه كنشگران سياسي داخل ايران تاكيد مي‌كند كه: «ايرانِ امروز به سرعت در حال فاصله گرفتن از كاروان توسعه است، نبايد بيش از اين درجا بزند.» خطاب صحبت كروبي به دلسوزان كشور است. او عقب‌ماندگي ايران را آفتي وراي از آفات ديگر مي‌داند و معتقد است بايد به هر شكل ممكن اين عقب‌ماندگي را جبران كرد و به سمت توسعه گام برداشت. او پيش‌فرض اصلي حركت به سمت توسعه را «اعتماد» مي‌داند. اعتمادي كه ذووجهتين است و يك سويش ملت و سوي ديگرش حكومت قرار دارند. او مشفقانه هشدار مي‌دهد كه حكومت بايد اعتماد عمومي را احيا كند و در صورت احياي اعتماد مردم مي‌توان به جنگ عقب‌ماندگي رفت. جنگي كه ابزارش اميد و اصلاحات است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون