روزبه دلاور
به گزارش «اعتماد»، تيم ملي اميد كشورمان در مرحله مقدماتي زير ۲۳ سال آسيا با شكست در مقابل ازبكستان از دوره رقابتها كنار رفت و از صعود به مسابقات قهرماني آسيا بازماند تا پس از گذشت ۵۲ سال همچنان در حسرت صعود به المپيك بمانيم. با حسن خانمحمدي سرمربي نوجوانان پرسپوليس كه چند سالي است در سطح پايهها به عنوان مربي فعاليت ميكند درخصوص دلايل اين ناكامي گفتوگويي ترتيب داديم كه در ادامه ميخوانيد.
بازيكنان خوبي داشتيم اما نتوانستيم حتي به مرحله بعدي انتخابي المپيك صعود كنيم! چرا؟
ما هميشه بازيكنان خوب داريم منتها نميدانيم چگونه بايد از آنها استفاده كنيم.
كاملتر توضيح ميدهيد؟
علتهاي زيادي دارد! ما از مدرسه فوتبالهايمان تا ردههاي بالاتر بايد بررسي كنيم و واقعا به اينها اهميت دهيم. ما وقتي يكي، دو ماه به مسابقات اميدها باقي مانده تازه اردو بزنيم و دنبال بازيكن خوب باشيم و بهترين مربي را انتخاب كنيم همين ميشود. با اين روندي كه در پيش گرفتيم ۵۰ سال كه هيچ ۵۰ سال هم روي آن بگذاريد باز هم تيم ملي نتيجه نميگيرد!
در دورههاي قبل حداقل تا مرحله پاياني صعود ميكرديم. به كجا رسيديم كه مقابل تيمهايي مثل ازبك و مالزي هم كم ميآوريم؟
بدتر از اين هم ميشود! بعد ميرويم افغانستان وبه تيمهاي در اين سطح هم ميبازيم! ازبكستان باز يك حرفهايي در آسيا براي گفتن دارد.به از اين ضعيفترها هم ميبازيم، چون ما فوتبال را در بخشهاي آموزش و برنامهريزي به طور اساسي نگاه نميكنيم. اگر ميبينيد بزرگسالان هم نتيجه ميگيرند به دليل لژيونر بودن بعضي بازيكنان و همينطور توجه و اهميت زياد باشگاههاي ما به رده بزرگسالان است كه حاصل ميشود، همين نتايج مقطعي وگرنه فوتبال ما به خصوص در پايهها خيلي ضعيف عمل ميكنند. سطح ملي به كنار مسوولان بيايند رده باشگاه سطوح پايه را نگاه كنند. همه اين عوامل ختم ميشود به اينكه اميدها و ديگر ردهها به عراق و ازبكستان ميبازند. حالا تيم نوجوانان يك سالي در اردو بودند با اين حال شرايط ايدهآل را در جام جهاني براي اين تيم هم نخواهيد ديد! علتش هم حسين عبدي نيست كه زحمت ميكشد و كار ميكند، علت ساختار غلط در فوتبال ماست. اهميتي به پايهها نميدهند، صدا و سيما در بوق و كرنا ميكند كه ما بازي ملي را پخش كرديم يا كميته المپيك ميگويد ما فلان كار را كرديم همه اينها شعار است و مثل طبل تو خالي است!
عجب اينكه در چند دوره اخير، قبل از شروع مسابقات دعوا بين كميته ملي المپيك و فدراسيون بالا ميگيرد و هر كدام ادعا ميكنند تيم اميد براي آنهاست اما بعد از ناكامي ديگر خبري از طرفين نيست !
مثل گوشت قرباني ميماند! ميدانيد چرا؟ چون فردا ميخواهند بگويند ما برديم و افتخار آن مال ماست و كلا در كشور ما همه فقط دنبال اين هستند كه خودشان را نشان دهند. اما بايد پرسيد چه چيزي را از پايه درست كرديد؟ اينجا ميخواهند ديده شوند اما زمان ناكامي هيچ خبري از آقايان نيست. جلوي دوربين همه ميخواهند خودشان را موفق نشان دهند!
نقش كادرفني در اين ناكامي چقدر بود؟
هيچي! آن فردي كه تيم اميد را تحويل ميگيرد آدم شجاعي است البته اين هم اشكال دارد. من عنايتي و مرفاوي و عبدي و همه اينها را دوست دارم اما در انتخابهايمان نميتوانيم خوب كار كنيم. مثلا نميدانيم مربي تيم اميد بايد چه كسي باشد چون ساختار كه غلط باشد در همه چي اشتباه ميكنيم.
اما مربي كه اين شرايط را ميداند چرا ميپذيرد؟
مربي هم ميخواهد ديده شود. به من هم بگويند قبول ميكنم! چون مربي هم وسوسه ميشود با اينكه ميداند شرايط سخت است.
حتي به قيمت مهره سوخته شدن؟
چون آنكه انتخاب كرده و انتخاب شده نميداند چه خبر در فوتبال است. نميداند آن بازيكني كه آمده بالا چطور آمده بالا...
ببخشيد در ميان صحبت شما ميپرم اما مگر ميشود يكي مثل عنايتي كه سالها در فوتبال است ندانسته تصميم بگيرد؟ قطعا وسوسه روي تصميمات اينچنيني بر منطق چيره ميشود.
بله وسوسه هم ميشود اما وقتي در فوتبال پايهها نباشيد نميدانيد چه خبر است. تيم ملي مملكت ما همين بازيكنان هستند كه داشتند بازي ميكردند. يكچهارم آن هم نبودند. بايد سالهاي سال در پايهها كار كرد تا متوجه شد كه چه خبر است وگرنه فقط به آن قسمتي نگاه ميكنيد كه تيم را ببريد بالا اما مگر همينجوري است؟ مگر ژاپن و ديگر تيمها اللهبختكي صعود ميكنند؟ بهترين مربيها بايد در پايهها باشند وگرنه كار كردن با بزرگسالان كه كاري ندارد چون بازيكن در آن سن شكل گرفته. هرقدر كه رده سني كمتر شود كار كردن دشوارتر خواهد شد اما متاسفانه ما برعكس عمل ميكنيم و همه چيزمان بزرگسال است و هرچه رده پايينتر ميآييم كمتر اهميت ميدهيم.
سرمربي بزرگسالان انتخاب عنايتي به عنوان مربي اميدها را رد كرده بود اما قبول داريد در فوتبال ما انتخابها بيشتر سفارشي و از روي رفيقبازي است؟
من اين موضوع را نميدانم اما هميشه در فوتبال ما بوده. هميشه آن تلفن زدن بوده! هميشه رابطه بالاتر از ضابطه بوده و شايستهسالاري در فوتبال ما نبوده. به خاطر همين تلفن كردنها است! چون ساختار نيست. در فوتبال ما خيلي اشكال داريم. ما هنوز نميتوانيم فوتبال تهران را مديريت كنيم !
سوال آخر، اميدي به قهرماني در بازيهاي آسيايي داريد؟
نه. هيچ شانسي نداريم. وقتي به ازبكستان ميبازيم در مقابل تيمهاي قدرتمند شانسي نداريم. بايد ابتدا ساختار را درست كنيم.