• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5582 -
  • ۱۴۰۲ سه شنبه ۲۸ شهريور

شهيد مطهري مايل نبودند روحانيون وارد دولت شوند

علي مطهري فرزند شهيد مطهري مي‌گويد: آيت‌الله مطهري دورانديشي خوبي داشت. البته اين نظرشان مبتني بر آن اصل كلي استقلال روحانيت شيعه از دولت‌ها بود. ايشان مي‌گفتند روحانيت شيعه در طول تاريخ هميشه از دولت‌ها مستقل بوده و بر آنها نظارت داشته‌ است، از نظر روحي متكي به خدا بوده و از نظر اجتماعي متكي به مردم و هيچ‌وقت در كنار دولت‌ها نبوده و هميشه در كنار مردم بوده است. ايشان مي‌گويد حتي در جمهوري اسلامي بايد اين حالت حفظ بشود كه روحانيت در كنار مردم و ناظر بر دولت‌ها باشد تا بتواند دولت‌ها را امر و نهي و هدايت كند، ولي وقتي دولتي شد، ديگر اين كار مقدور نيست.
مطهري در خصوص اسناد منتشرشده اخير در خصوص اعضاي شوراي انقلاب يادآور مي‌شود: بعد از آنكه امام رحمه‌الله عليه به پاريس رفتند، فكر مي‌كنم آبان‌ماه بود. ابتدا آيت‌الله منتظري قرار بود بروند به پاريس و آنجا ملاقاتي با امام داشته باشند. ايشان صبح قرار بود كه پرواز داشته باشند، شبش از قم آمدند به منزل ما و شب هم در منزل ما خوابيدند. صبح من همراه پدر، ايشان را بردم به فرودگاه و پدرم ايشان را بدرقه كردند تا اينكه كارت پرواز گرفتند و رفتند. در آن شب صحبت‌هايي بين آيت‌الله مطهري و آيت‌الله منتظري مطرح بود كه يك مقدار خصوصي بود و طبعا در جريان ريزش نيستم. آقاي منتظري براي تبادل نظر، قبل از سفر به پاريس به منزل ما آمده بودند تا مطالبي كه بايد با امام مطرح بشود، در آنجا روشن شده و جمع‌بندي شود. حالا ما جزيياتش را نمي‌دانيم كه ايشان با آقاي منتظري چه حرف‌هايي زدند. البته در آن شب رييس ساواك، آقاي مقدم و معاونش - كه فكر مي‌كنم ثابتي بود- باهم به منزل ما آمدند، در زدند و وارد شدند. آنها مطلع بودند كه آقاي منتظري مي‌خواهند بروند به پاريس؛ لذا آمدند و پيغام داشتند براي امام كه «به امام بگوييد پشت صحنه اين حركت‌هاي اجتماعي كمونيست‌ها هستند و اينها مي‌خواهند بهره‌برداري كنند، شما نبايد فريب آنها را بخوريد.»
او ادامه مي‌دهد: اينجا من از پشت در گوش مي‌دادم. ثابتي هم يك حرف‌هايي زد - و البته مطمئن نيستم كه آقاي ثابتي بود يا نه، ولي صداي كلفتي داشت - و آقاي منتظري هم جوابي دادند و گفتند كه در نجف‌آباد ديروز يك تعداد افراد كشته شدند. شهيد مطهري هم جوابي داد و گفت كه اگر شما مخالف كمونيسم هستيد، پس چرا اينقدر در انتشار و توزيع كتاب‌هاي ماركسيستي تلاش مي‌كنيد تا نهضت اسلامي را تضعيف بكنيد و من اسم اين ماركسيسم را «ماركسيسم دولتي مي‌گذارم.»
به هر حال، اين جلسه تمام شد و فردايش صبح زود ما آيت‌الله منتظري را برديم فرودگاه و رفتند به پاريس. اما يك مدت ديگري شايد تقريبا بيست روز بعد، خود شهيد مطهري به پاريس رفتند و در نوفل‌لوشاتو با امام ملاقات‌هايي داشتند. ظاهرا در همان‌جا مساله تشكيل شوراي انقلاب را با امام مطرح كردند؛ چون در تهران نگران بودند كه اگر اتفاقي براي امام رحمه‌الله عليه بيفتد، اين نهضت ابتر باقي مي‌ماند. حدس مي‌زنم كه پيشنهاد تشكيل شوراي انقلاب را خود شهيد مطهري به امام دادند و امام هم مسووليت تشكيل شورا را به عهده خود ايشان گذاشتند. 
مطهري گفت: از قرائن بر‌مي‌آيد كه هسته اوليه پنج‌نفري در همان جا تاييد شده كه خود شهيد مطهري، شهيد بهشتي، مرحوم آقاي هاشمي، شهيد باهنر و مرحوم آقاي موسوي اردبيلي بودند. بنا بر اين شده بود كه در تهران، افرادي را كه اين پنج نفر تاييد مي‌كنند به امام معرفي و به شورا اضافه شوند. در پاريس صحبت‌هاي زيادي شده بود؛ از نظر نقش روحانيت در اين نهضت و در آينده و از اين قبيل مسائل. وقتي شهيد مطهري به تهران مي‌آيند، اين دوستان را فرا مي‌خوانند و مي‌گويند كه در سفر من به پاريس قرار شد كه شوراي انقلاب تشكيل بشود؛ اين هسته پنج نفري شكل بگيرد و اعضا را به امام معرفي بكنيم و در واقع شهيد مطهري واسطه بوده براي تشكيل شوراي انقلاب و اينكه افراد بعدي به امام معرفي و اضافه بشوند.
اين نامه‌اي كه شما مي‌فرماييد، مربوط به اعضاي دولت موقت است كه خود شهيد مطهري براي امام نوشته‌اند؛ يعني بعد از اينكه از پاريس به تهران آمدند، نامه‌اي نوشتند و در آنجا افرادي را براي دولت موقت انقلاب به امام معرفي كردند و يك توصيف خلاصه‌اي از اين افراد هم كرده بودند كه شامل آقايان مهندس بازرگان، مهندس سحابي، مهندس كتيرايي، مهندس تاج، دكتر ابراهيم يزدي، دكتر كاظم يزدي، آقاي صدر، حاج سيدجوادي، آقاي خامنه‌اي و آقاي هاشمي‌رفسنجاني مي‌شد كه در مورد اين دو نفر شهيد مطهري مي‌نويسند محل ترديد است كه از اينها چون روحاني هستند در دولت استفاده بشود يا نشود. اين نشان مي‌دهد كه خود شهيد مطهري مايل نبودند كه روحانيون وارد دولت شوند. آقاي لاهيجي هم اسم‌شان بود ولي شهيد مطهري مي‌گويند كه آقاي بهشتي و آقاي باهنر ايشان را تاييد مي‌كنند، ولي بعضي دوستان تاييد نمي‌كنند و خود من هم ايشان را نمي‌شناسم؛ يعني آن‌طور به صورت فرد قطعي معرفي نمي‌كنم. در مورد آقاي سنجابي هم نظر قطعي نمي‌دهند.
نامه‌اي كه اخيرا منتشر شد، دست موسسه تنظيم و نشر آثار امام بود، چون نامه نزد خود امام بوده است و دفتر امام و آقاي حميد انصاري با من تماس گرفت و گفت روشن است كه اين نامه مال شهيد مطهري است، اما ما براي اطمينان گفتيم كه شما هم عكس اين نامه را از نظر خط شهيد مطهري، ببينيد تا ما كاملا مطمئن شويم. براي من فرستادند و من هم ديدم، دقيقا خط خود شهيد مطهري بود و اصلا سبك نگارش هم نشان مي‌دهد كه نامه از خود شهيد مطهري است. البته به خاطر مسائل امنيتي امضا نداشت و صدر و ذيل نامه هم عنوان نداشت. بعدا هم ديديم اعضاي دولت موقت بيشتر همان‌هايي بودند كه در همين نامه آمده. به هر حال، اين نامه نشان مي‌دهد كه اين كينه‌اي كه امروز نسبت به اين تيپ نهضت آزادي وجود دارد، وجود نداشته و قرار بر اين نبوده كه بعدها اينها اين جور مورد حمله قرار بگيرند.
علي مطهري ادامه داد: شهيد مطهري مي‌گفت روحانيون پست دولتي قبول نكنند، ولي آقاي هاشمي مي‌گفت آخر نمي‌شود، يعني ما كنار بنشينيم و آقاي داريوش فروهر بيايد اين پست‌ها را بگيرد؟! ايشان اين تز را خيلي قبول نداشت. بعدا هم ديديم كه ايشان پست‌هاي دولتي را عهده‌دار شدند. البته نظر شهيد مطهري هم اين نبود كه مطلقا قبول نكنند؛ ايشان مي‌گفت كه روحانيون پست‌هاي اجرايي دولتي را نپذيرند مگر اضطرارا؛ يعني در مواقعي كه غير روحاني صالحي وجود ندارد، اشكال ندارد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون