فرسودگي
در اين روزها نيز امنيت شبكه و هك كردن سايتهاي اينترنتي برجسته شده كه ناشي از مهاجرت كارشناسان آن از كشور است. فرسودگي به اين معنا خوردن از جيب بدون جايگزين كردن و بهروز كردن تجهيزات است.
از اين نظر بيشترين فرسودگي را در محيط زيست و منابع آبي و كيفيت خاك و حتي شور شدن آن در برخي نقاط شاهديم. فرسودگي را حتي در نظام اداري هم ميبينيم.گرچه برخي تحولات همچون نقل و انتقال پول و پرداخت انواع قبضها و ساير وجوه از طريق اينترنت به افزايش كارايي بانكها منجر شده ولي توقف نسبي در پيشرفت اينترنت و خدمات آن به علاوه ناكارآمدي مقررات اداري و بانكي، آنها را به ساختارهايي فرسوده تبديل كرده است.
اگر فرسودگي را در بخشهاي ديگر از جمله آموزش و بهداشت دنبال كنيم، ماجرا عجيبتر خواهد شد. با توجه به وضعيت كنوني اين احتمال وجود دارد كه بخش قابل توجهي از تجهيزات پزشكي به علت فرسودگي يا نبودن لوازم جايگزين از گردونه استفاده خارج شونديا كاهش كيفيت دارو و ساير امكانات پزشكي موجب ناكارآمدي نظام درماني خواهد شد. فرسودگي كادرهاي پزشكي و پرستاري براي به دست آوردن درآمد كافي جهت زندگي از طريق افزايش ساعات كاري، فشار مضاعفي را بر اين ساختار وارد كرده و كيفيت خدمات را بيش از پيش كاهش ميدهد. فرسودگي شديد پزشكان دستيار با هدف كاهش هزينه درمان به زودي عوارض خود را نشان خواهد داد.
همه اينها يك طرف فرسودگي ساختار تصميمگير هم يك طرف. ساختاري كه مبتني بر شفافيت، پاسخگويي و علم و مشاركت نخبگان نباشد، از پس مشكلات در حال افزايش بر نخواهد آمد. ساختار فرسوده، ساختاري بسته است و با بيرون از خود تعامل موثري ندارد. مثل ورزشكاري كه هميشه تنهايي ورزش ميكند و حاضر به رقابت با ديگران نيست. چنين ساختاري بسيار محافظهكارو به دور از شجاعت است. جامعه را نيز فرسوده ميكند و از رفع فرسودگي جامعه هم استقبال نميكند و قادر به رفع اين فرسودگي نيز نيست.