سهم ميخواهم، پس هستم!
خردادماه سال جاري بود كه اسدالله بادامچيان، دبيركل حزب موتلفه اسلامي از عملكرد شوراي ائتلاف در انتخابات مجلس يازدهم گلايه كرده است. گلايههايي كه بعد از 4 سال بيان شده و با توجه به حضور مشترك موتلفه در شوراي وحدت و شوراي ائتلاف نشان از نيمنگاه موتلفهها براي همراهي با شوراي وحدت در انتخابات مجلس دوازدهم دارد.
بادامچيان در اين گفتوگو كه در تاريخ بيست وهفتم خردادماه سال جاري در خبرگزاري فارس انجام شده از رفتارهاي حذفي جمنا و بعد از آن شوراي ائتلاف از زمان انتخابات مجلس دهم و سپس يازدهم انتقاد كرده و گفته است: «در انتخابات مجلس دهم متاسفانه بعضي دوستان طوري عمل كردند كه آقاي مهدوي را ناراحت كردند. در انتخابات رياستجمهوري جمنا تشكيل شد كه ۹ نفر را برگزيدند كه يكي هم آقاي ميرسليم بود، آيتالله موحدي كرماني به دوستان جمنا صراحتا گفتند كه آقاي ميرسليم را هم بگذاريد در اسامي باشند، آنها يك تعهدنامه ميخواستند كه اگر به عنوان مثال آقاي ميرسليم رييسجمهور شد كليه اختياراتش را در اختيار جمنا قرار دهد، در نتيجه آقاي ميرسليم را نگذاشتند، آيتالله موحدي كرماني دوباره گفتند آقاي ميرسليم را ولو اينكه اين تعهد را ندهد، بگذاريد در اسامي باشند، ولي نگذاشتند و اتفاقا بنده و آقاي حبيبي و خانم فاطمه رهبر در جلسهاي كه جمنا برگزار كرد شركت كرديم و همان جلو هم نشستيم و مخالفت هم نكرديم با اينكه اينها آقاي ميرسليم را هم در ليست نگذاشته بودند. در انتخابات مجلس يازدهم، اين دوستان جمع شدند و گفتند شوراي ائتلاف و ما هم جمع شديم و رفتيم در قالب اين تشكيلات قرار گرفتيم. در اين انتخابات مجلس مشخص شد اين دوستان هر كدامشان علاقهمند هستند كه همفكر خودشان را بگذارند، روز بيستويك بهمن، ظهر، آقاي حداد آخرين بخش جوانان را در ليست گذاشت و يك نفر هم حتي از موتلفه نذاشت و ما هم باز قبول كرديم و در جلسه گفتند از موتلفه تشكر ميكنيم كه هيچ سهمخواهي نداشتند كه اين حرفها را آنها گفتند كه اگر نوار صدايش باشد خيلي خوب است».
او در اين گفتوگو درباره حضور موتلفه در اين دو شورا نيز گفته است: «ما در شوراي ائتلاف هستيم اما تابع آن نيستيم و ما يك حزب اسلامي با شصت سال سابقه وحدتيم و ماهيت حزبي داريم و صرفا در انتخاباتها با يكديگر وحدت ميكنيم. همزمان در شوراي وحدت هم هستيم دقيقا به همين نحو، ما اگر در حال حاضر در مورد شوراي وحدت يا شوراي ائتلاف يا خوب يا بد بودن اينها صحبت كنيم به آن وحدت جمعي كه رهبر انقلاب ميفرمايند آسيب ميرساند و ما معتقديم همه بايد وحدت كنند و اين يك اصل است براي ما».
با وجود اين خط و نشان موتلفه براي شوراي ائتلاف البته بد نيست به ياد داشته باشيم كه شمايل موتلفه هم در مجلس يازدهم مصطفي ميرسليم شده است و حاشيههاي وي از اثرگذارياش بيشتر است. اگرچه ميرسليم عليه قاليباف اقداماتي انجام داد و هنوز هم سعي دارد با طرح مساله پرونده شهرداري خود را در رسانهها احيا كند اما تعداد گافهاي ميرسليم در مجلس يازدهم به اندازهاي بوده است كه در زدوخورد انتخاباتي نيازي به صرف هزينه براي حذف او نباشد.
موتلفه هم در وزن انتخاباتي نيست كه بود و نبودش در ليستها اثرگذار باشد. از اين حيث با همه آنچه بادامچيان به حساب خود به عنوان افشاگري عليه شوراي ائتلاف انجام داده، بعيد به نظر ميرسد كه حضور يا عدم حضورش در شوراي ائتلاف براي اين مجموعه اهميت چنداني داشته باشد چرا كه در يك مشاركت حداقلي - كه با دست به فرمان فعلي نهادهاي انتخابات سرنوشت محتوم انتخابات اسفند 1402 نيز هست- پايگاه راي اصلي اصولگرايان گلايهاي از نبود چهرههاي موتلفه در ليست نهايي ندارند. از اين نظر موتلفه نيز قدرت چانهزني چنداني در اختيار ندارد و كوچ آنها از شوراي ائتلاف به شوراي وحدت به صورت كامل و رسمي ثلمهاي به تحركات و رخدادهاي جريان اصولگرايي براي انتخابات مجلس دوازدهم وارد نميكند.
زمامداري شوراي وحدت؛ شايد وقتي ديگر
بهرغم همه رخدادهايي كه مورد مرور و توجه قرار گرفت بعيد به نظر ميرسد شوراي وحدت در نهايت ليست جداگانهاي ارايه بدهد يا حتي بتوان در سهمخواهي حرف قابل به كرسي نشاندني در مقابل بقيه اصولگرايان داشته باشد. فصل، فصل تاختن نيروهاي جوان انقلابي است. آنها كه در توييتر عليه يكديگر ميتازند و ابايي از اخم و تخم شيوخ اصولگرا به خاطر پردهدري ندارند. شوراي وحدت هر اندازه كه وزن سياسي چهرههايش در تاريخ سنگين است در بده بستانهاي اتاق فكرهاي انتخاباتي سهمي ندارد. شوراي وحدت همچون جامعه روحانيت و جامعتين به تاريخ پيوسته است و در يك انتخابات با مشاركت پايين كه رقابتي بين ليستهاي اصولگرا باشد مغلوب پايداريها خواهد شد. اكسير نجات اين تشكل و عرض اندام در مقابل ديگر تشكلهاي اصولگرا ايجاد استراتژي وحدت با پايداريها است اما بعيد است حتي پايداريها نيازي به وحدت با آنها ببينند. رخدادهاي سالهاي اخير در اردوگاه اصولگرايي نشان ميدهد كه فصل خواب ديدن و روياهاي صادقانه و چيدن استراتژيهاي انتخاباتي بر اين اساس به پايان رسيده است. دوران جديد، دوران جواناني است كه روزگاري براي تاختن عليه نيروهاي اصلاحات تربيت شدند و حالا مدعيان صف اول در خود جريان اصولگرايي هستند. روياي احياي جامعتين و بازسازي دوران طلايي جامعه روحانيت مبارز و قدرتسازي شيخوخيت و نهادهاي سنتي در مختصات تصميمسازي اصولگرايان همان مثل قديمي فارسي است كه «نه از تاك نشان مانده و نه از تاك نشان».