• ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۹ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5591 -
  • ۱۴۰۲ يکشنبه ۹ مهر

درباره هفتادسالگي «تعطيلات رمي»؛ به كارگرداني ويليام وايلر

فمينيسم ، به قدر نياز پدرسالاري!

فيلمي كه هپبورن را شاهدخت هاليوود كرد

فاطمه كريمخان

اين تابستان، داستان پريان «تعطيلات رمي» هفتادساله شده است. فيلمي كه تنها چند ماه بعد از تاج‌گذاري ملكه اليزابت ساخته شده، بدون اشاره به نام بريتانيا، بدون اشاره به خاندان سلطنتي و بدون اشاره به جنگ و فمينيسم، بدون اشاره به تبليغات سياسي جاري در زمانه خودش، از قضا بسيار هم سياسي است!

تعطيلات رمي، اولين فيلم جدي آدري هپبورن است كه اتفاقا براي او اسكار هم به همراه داشته است. آيا اين مساله نشان مي‌دهد كه هپبورن با اين فيلم كشف شده و يكي از درخشان‌ترين بازي‌هايي كه هاليوود تا اين زمان به خودش ديده را در اين فيلم ارايه كرده است؟ خب اگر فيلم را ديده باشيد احتمالا از اينكه با يك بازي عجيب و غريب و فوق‌العاده رو به رو نيستيد متعجب خواهيد شد، با اين وجود، چيزي از ارزش‌هاي فيلم كم نمي‌شود! 
تعطيلات رمي، داستان شاهزاده خانم وليعهدي است كه از كشوري كه در فيلم به نام آن اشاره نمي‌شود، به يك ماموريت سياسي و تجاري فرستاده شده تا در پايتخت‌هاي اروپايي، روابط تجاري كشورش با كشورهاي ديگر را مستحكم كند. با اين حال او در روز اول سفرش به رم، پايتخت ايتاليا، بسيار خسته است تا جايي كه پزشك به او دارو تزريق مي‌كند و به او مي‌گويد تنها راه بهتر شدنش اين است كه مدتي آن طور كه مايل است زندگي كند. شاهدخت در نتيجه اين ايده است كه بعد از خوابي كوتاه بيدار مي‌شود و از سفارت كشورش در رم مي‌گريزد، با اين حال دارويي كه گرفته قوي است و او را در كنار رودخانه روي يك نيمكت به خواب مي‌فرستد. اينجاست كه نقش اول مرد داستان وارد ماجرا مي‌شود، يك خبرنگار امريكايي بدون اينكه پرنسس آنا را بشناسد او را به خانه مي‌برد تا استراحت كند، صبح فردا، در حالي كه سفارت و مقامات دولتي به دنبال پيدا كردن شاهزاده خانم گمشده هستند، خبرنگار تازه متوجه مي‌شود كه چه كسي را به خانه برده است و داستان اصلي آغاز مي‌شود. آنا يك روز تمام در شهر مي‌گردد، موهايش را كوتاه مي‌كند، وسپا سوار مي‌شود، به يك مهماني رقص مي‌رود آخر وقت، به اين نتيجه مي‌رسد كه براي برگشتن به سفارت، براي «خدمت» و «به عهده گرفتن تعهداتش» آماده است و با فراغ بال از پس يك روز آزادي به سفارت دولتش بر مي‌گردد! در حالي كه راز يك روز زندگي معمولي به همراه يك مرد كه آمده است از او دفاع كند و برايش كتك بخورد، براي هميشه بين اين دو باقي مي‌ماند! شيرين است، نه؟ اين همان چيزي است كه لبخند را به لب بينندگان داستان مي‌آورد، هر چند كه پشت داستان ممكن است همه‌چيز به اين سادگي يك داستان پريان مدرن قرن بيستمي نباشد. 
تعطيلات رمي، در 1953 ساخته شده است، سواي مقارنت ساخت فيلم با تاج‌گذاري ملكه اليزابت كه در اين زمان دختري زيبا و جذاب است كه بسياري در مورد آمادگي يا حتي شايستگي و تعهد او براي پذيرش مسووليت سلطنت بر كشورهاي مشترك‌المنافع ترديد دارند، دوراني كه فيلم در آن ساخته شده هم اهميتي ويژه دارد. 
جنگ جهاني دوم، بين سال‌هاي 1941 تا 1945 رخ داده است، در اين دوره با در نظر گرفتن حضور مردان در جنگ به خصوص در اروپا، خواه ناخواه نقش زنان در زندگي اجتماعي پر رنگ‌تر شد، اما با پايان جنگ و برگشتن مردها از جبهه‌ها، پدرسالاري حاكم براي نظم قديمي دلتنگ بود. مرد‌ها كه از جنگ با پول برگشته بودند، مي‌خواستند ازدواج كنند و اداره زندگي را به زنان‌شان واگذار كنند، همان‌طور كه قبلا بود. زن‌ها بايد بعد از تجربه يك دوره كوتاه آزادي‌هاي اجتماعي دوباره به خانه برمي‌گشتند. موج اول جنبش فمينيسم كه حق راي خواسته محوري آن بود، به نتيجه رسيده بود اما سال‌ها از حضور خياباني زن‌ها در تظاهرات‌ها مي‌گذشت، مردها و پدرسالاري حاكم دنبال همان آرامش قديمي بودند و زن‌ها بايد مسووليت‌هاي سنتي خود را دوباره به عهده مي‌گرفتند. اين همان چيزي است كه در تعطيلات رمي به خوبي ديده مي‌شود. زن، شاهزاده، از زندگي كسالت‌بار خود خسته است، بنابراين از خانه بيرون مي‌رود، با مردان غريبه معاشرت مي‌كند، ظاهر خود را تغيير مي‌دهد، كار‌هايي مي‌كند و به جاهايي مي‌رود كه قبلا نكرده و نرفته است، آن طور كه پزشك شاهدخت در ابتداي داستان توصيه مي‌كند، زندگي‌اش را آن طور كه دوست دارد زندگي مي‌كند، اما همه اينها يك خوشگذراني كوتاه و موقتي است. شاهدخت در نهايت بايد مسووليت‌پذير باشد، براي همين است كه به خانه بر مي‌گردد، لباس و ظاهرش را همان‌طور كه از او انتظار دارند تغيير مي‌دهد، لحن و كلامش را به همان چيزي كه قبلا بود برمي‌گرداند و در همان رسوماتي كه دو روز پيش از آن متنفر بود شركت مي‌كند، منتها اين‌بار «به خواسته و ميل و انتخاب خودش». 
تعجبي ندارد كه آكادمي براي اين بازي، به هپبورن اسكار مي‌دهد، آكادمي و سينماي امريكا و صنعت فرهنگ همراه آن در اين زمان به يك شاهدخت احتياج دارد و شاهدخت نمي‌تواند سركش باشد. دوران خيره‌سري گذشته است و حالا وقت آن رسيده كه همه در صلح و صفا كنار هم زندگي كنند. رييس‌جمهور آيزنهاور در يك گفت‌وگوي رسانه‌اي مي‌گويد اگر زن شايسته‌اي پيدا شود حتما در كابينه از او استفاده خواهد كرد، سه زن هم عضو كابينه او مي‌شوند اما در تبليغات تلويزيوني اين دوره، زناني كه تا همين دو صباح پيش، در دوران جنگ، پوستر‌هايي با عنوان «ما از پسش بر‌مي‌آييم» (we can do it) را به در و ديوار مي‌زدند، دوباره در آشپزخانه ظاهر مي‌شوند و فر و پودر كيك و ساير محصولات تجاري مربوط به اداره خانه را تبليغ مي‌كنند. 
1953، سالي كه تعطيلات رمي در آن ساخته شده، با آغاز موج دوم فمينيسم كه در دهه 1960 سر بلند مي‌كند، فاصله دارد. تعجبي ندارد اگر اين داستان پريان قرن بيستمي، با استانداردهاي امروز نزاكت سياسي فاصله داشته باشد و همين طور تعجبي ندارد اگر پايان‌بندي آن، پايان‌بندي تكراري داستان‌هاي پريان باشد. شاهدخت به كشور و مردمش متعهد است و از عشق يك خاطره شيرين باقي مي‌ماند. اما همزمان نبايد فراموش كرد كه فيلم در خودش نشانه‌هايي از طغيان هم دارد. هر چه به سمت دوران معاصر حركت مي‌كنيم بر غلظت و شدت آن افزوده مي‌شود. علاوه بر اينكه طغيان شاهدخت در اين فيلم در سينما راه خود را پيدا مي‌كند و در داستان‌هاي ديگري به شكل‌هاي متفاوت ديگري تكرار مي‌شود، وسپا سواري در اين فيلم به ياد ماندني هم بعد‌ها دستمايه ساختن فيلم‌هاي ديگري از جمله فيلم بيوگرافي انريكو پياججو در مورد ساخته شدن و بازاريابي موتور وسپا مي‌شود. درست در دوراني كه امريكا قصد داشت زنان را دوباره به آشپزخانه برگرداند، در اروپاي جنگ‌زده به حضور اجتماعي و نيروي كار روز به روز نياز بيشتري به وجود مي‌آمد. زنان طلب استقلال بيشتري مي‌كردند و به وسايل نقليه ارزان، خصوصي و ايمن نياز داشتند، اما همزمان نياز داشتند كه از تصوير قالب زنانگي حاكم بر اين زمانه هم آنچنان تخطي نكنند و وسپا تلاش مي‌كرد به اين نياز پاسخ دهد!


جنگ جهاني دوم، بين سال‌هاي 1941 تا 1945 رخ داده است، در اين دوره با در نظر گرفتن حضور مردان در جنگ به خصوص در اروپا، خواه ناخواه نقش زنان در زندگي اجتماعي پررنگ‌تر شد، اما با پايان جنگ و برگشتن مردها از جبهه‌ها، پدرسالاري حاكم براي نظم قديمي دلتنگ بود. مرد‌ها كه از جنگ با پول برگشته بودند، مي‌خواستند ازدواج كنند و اداره زندگي را به زنان‌‌شان واگذار كنند، همان‌طور كه قبلا بود. زن‌ها بايد بعد از تجربه يك دوره كوتاه آزادي‌هاي اجتماعي دوباره به خانه برمي‌گشتند. موج اول جنبش فمينيسم كه حق راي خواسته محوري آن بود، به نتيجه رسيده بود اما سال‌ها از حضور خياباني زن‌ها در تظاهرات‌ها مي‌گذشت، مردها و پدرسالاري حاكم دنبال همان آرامش قديمي بودند و زن‌ها بايد مسووليت‌هاي سنتي خود را دوباره به عهده مي‌گرفتند. اين همان چيزي است كه در تعطيلات رمي به خوبي ديده مي‌شود. 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون