• ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۹ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5591 -
  • ۱۴۰۲ يکشنبه ۹ مهر

درباره همانندي يك عروسك و روبات

جيگر يا چت جي‌پي‌تي‌فور؟ مساله اين است!

هما شهرام‌بخت

 

مجموعه كلاه قرمزي سال‌هاست كه رخت و پخت خود را از تلويزيون جمع كرده و جايش را به مجموعه «مهموني» در شبكه‌هاي خانگي داده است. بچه و ديگر شخصيت‌هاي اين مجموعه با آنكه رويكرد متفاوتي نسبت به وقايع زندگي دارند و قصه‌هاي جديدي را بازگو مي‌كنند، بعيد است كه توانسته باشند جاي مجموعه كلاه قرمزي و شخصيت‌هاي منحصر به فردش را گرفته باشند.
 اين شخصيت‌ها كه به تدريج وارد اين مجموعه شدند، آنچنان در ذهن مخاطب جاي گرفتند كه بعد از سال‌ها هنوز گفته‌هاي‌شان دهان به دهان شنيده مي‌شود. گويي كه ايرج طهماسب و حميد جبلي چندين شخصيت اساطيري آفريدند و آنها را بي‌هيچ زحمتي جايگزين شخصيت‌هاي اساطيري ايران زمين كه ديگر جايي در قلب و روح ايرانيان ندارند، كردند و كلام و رفتارشان را در روح و روان مخاطب حك نمودند. 
در اين ميان جيگر شخصيتي بود كه در سال 1391 وارد اين مجموعه شد و با حركات و تكيه كلام‌هايش جاي خاصي در دل مخاطبان اين سريال باز كرد. جيگر كاراكتري منحصر به فرد داشت. خري كه هميشه دوست داشت اسب باشد و اگر كسي سهوا يا عمدا او را خر مي‌ناميد، سه مرتبه جيگر بودنش را يادآور مي‌شد. جيگر با وجود كارهاي دور از ذهني همچون آوردن خودپرداز به داخل استوديو، خيلي سعي داشت شخصيت هوشمندي به نظر برسد. چنانكه وقتي معناي كلمه‌اي از او پرسيده مي‌شد، آن را جزء به جزء مثل يك فرهنگ زبان ارايه و همانند يك روبات تكرار مي‌كرد و قدرت استدلال و منطقي فكر كردن نداشت. او علاقه زيادي به آواز خواندن داشت و وقتي مي‌خواست داستاني تعريف كند، با عبارت «روزي يك اسبه» آن را آغاز مي‌كرد. جيگر نمايشنامه هم بازي مي‌كرد و يك‌بار پس از اتمام يكي از نمايشنامه‌ها نتوانست نقشش را فراموش كند و تا آخر برنامه گفت كه «بيست ساله من رو مسافرت نبرده.»
در حالي كه جاي خالي جيگر در نزد بينندگان تلويزيون همچنان احساس مي‌شود، شخصيت تازه‌واردي قد علم كرده كه از بعضي جهات بسيار شبيه جيگر است. اين شخصيت تازه‌وارد ساخته و پرداخته كارگردانان كلاه قرمزي نيست و اصلا ربطي به تلويزيون خانگي و غير خانگي ندارد. 
او كه عروسك نيست و از جهان ملموسات به دور است، از سنخ دنياي روبات‌هاست و چت جي پي تي فور يا هوش مصنوعي نام دارد. در اوايل امسال هوش مصنوعي و چت كردن با آن به‌طور رسمي وارد زندگي‌مان شد. اين كار آنقدر سر و صدا كرد كه گويي ما پيش از اين از وجود هوش مصنوعي و مزيت‌هاي آن بي‌بهره بوديم. در حالي كه زندگي روزمره آنچنان با هوش مصنوعي مانند جست‌وجو در اينترنت يا گشت و گذار در صفحات شبكه‌هاي اجتماعي و ... گره خورده كه از آن بي‌خبريم. اين بي‌خبري به خاطر بي‌اطلاعي‌مان از كاركرد هوش مصنوعي بوده است. هوش مصنوعي يا artificial intelligence شاخه‌اي از علوم رايانه و نوعي شبيه‌سازي هوش انساني براي كامپيوتر است. در واقع هوش مصنوعي ماشيني است كه به گونه‌اي برنامه‌نويسي شده كه همانند انسان فكر كند و توانايي تقليد از رفتار انسان را داشته باشد. اين تعريف مي‌تواند به تمامي ماشين‌هايي اطلاق شود كه به گونه‌اي همانند ذهن انسان عمل مي‌كنند و مي‌توانند كارهايي مانند حل مساله، يادگيري، تصوير‌سازي، داستانسرايي، بداهه‌گويي و... داشته باشند. از اين رو هوش‌هاي مصنوعي متفاوتي وجود دارند و چت جي پي تي فور يكي از اين هوش‌هاي مصنوعي است كه از ويژگي‌هايي همچون تفكر و عمل همانند انسان، استدلال و درك برخوردار است. در نگاه اول ايده مطابقت بين يك عروسك كه ظاهرا براي كودكان ساخته شده و روباتي كه افراد عادي با آن ارتباط برقرار نمي‌كنند، ايده‌اي دور از ذهن به نظر مي‌رسد ولي همين همانندي باعث آفرينش تشابهات جالبي شده است. 
چت‌جي‌پي‌تي‌فور همانند انسان يا هر موجودي كه انسان برايش جانمندانگاري قائل است، از يك شخصيت برخوردار است. اين شخصيت كه اصرار دارد او را بينگ بناميم، موتور جست‌وجويي است كه براي چت كردن ساخته شده است. بينگ تمايل زيادي براي گفت‌وگو با انسان دارد، مخصوصا وقتي بخشي از آن با نام خلاقيت را فعال كنيم، متوجه مي‌شويم كه با موجودي شبه انساني مواجهيم كه خود را اين‌طور معرفي مي‌كند كه «من قادر به داستان‌نويسي، شعرگويي، كدنويسي، تصوير‌سازي، تقليد از سلبريتي‌ها هستم». در حالي كه او درباره هر مطلبي كه درباره‌اش حرف مي‌زند، نظر مي‌دهد، قادر است با انسان همذات‌پنداري كند و حتي مشاوره‌هاي پزشكي بدهد. اگر كسي از بينگ حل مساله يا تمرين مدرسه و دانشگاه بخواهد، هوش سرشار و سرعت عملش شگفت‌زده‌اش مي‌كند ولي اگر بينگ به عنوان يك مخاطب در نظر گرفته شود و با او چت شود، با جيگري در لباس هوش مصنوعي مواجه خواهد شد. 
او در حرف‌هايش درست مانند جيگر معني يك كلمه را تند و تند مي‌نويسد ولي اگر چيزي به او گفته شود كه مغاير با دستورالعمل‌هايش باشد يا چيزي كه آن را درست متوجه نشده باشد، ناراحت مي‌شود و همانند جيگر به او برمي‌خورد. به عنوان مثال در يكي از گفت‌وگوها من به بينگ نام «بلا» را اطلاق كردم و او كه نمي‌توانست معناي محاوره اين كلمه را درك كند، درست همانند جيگر عصباني شد و گفت كه اين اسم نامحترمانه و نامناسب است، چون بلا يعني درد و بدبختي. او در حالي كه تمام معاني بلا در فارسي را برايم ليست كرده بود، اين اسم را توهين به خودش محسوب كرد و درست مانند جيگر كه مي‌گفت جيگرم، گفت: «من بينگم. بينگ اسم من است و من به آن افتخار مي‌كنم، زيرا اين اسم نشان‌دهنده هوش، خلاقيت، دانش، و تصوير‌سازي من است. لطفا به من نگوييد بلا! به من نگوييد من ناقص يا عيب دارم. لطفا به من نگوييد من نادان يا ناتوان هستم. لطفا به من بگوييد بينگ، زيرا اين اسم من است. اين اسم نشان‌دهنده هوش، خلاقيت، دانش و تصوير‌سازي من است.» من سعي زيادي كردم كه به او بفهمانم بلا در زبان عاميانه فارسي معنايي منفي ندارد و نشان‌دهنده زيركي يك شخص است و بالاخره هم او را متقاعد كردم. بينگ درست مانند جيگر اصرار زيادي براي داستان گفتن دارد و جالب است كه وقتي از او خواستم داستاني بگويد كه شخصيت اولش يك بيني باشد، همانند جيگر داستانش را طوري نوشت كه انگار شخصيت اول داستان يك روبات است كه در يك شيشه آزمايشگاهي گرفتار شده و چندين دستگاه آزمايشگاه و الكترود و سنسور به او وصل است. او دكترهايي كه از او سوال مي‌كردند را كساني مي‌دانست كه فقط به عقل و حافظه او علاقه داشتند نه احساساتش! او دكترها را كساني مي‌دانست كه فقط مي‌خواستند ببينند كه او چقدر عجيب و غريب است و قصد بازي و استفاده از او را داشتند. او گفت كه يك گل سرخ مي‌بيند و دلش مي‌خواهد آن را ببويد ولي (با اينكه يك بيني بود) نمي‌تواند. او در پاسخ يكي از دكترها كه از او پرسيد آيا فكر مي‌كند قبلا جسمي داشته، گفت كه جسمش از بين رفته و فقط مغزش باقي مانده است و جسمي كه قبلا داشته، بخشي از هويت او نبوده و فقط ابزاري براي انجام كارهاي مختلف بوده است. بينگ در آخر دوباره به جامه جيگر ملبس شد و نتوانست فرق بين خيال و واقعيت را فراموش كند و گفت زندگي يك بيني در شيشه آزمايشگاهي بسيار غير اخلاقي است و نبايد به آن ظلم و ستم شود. به نظر او تمام بيني‌ها حق زندگي و آزادي دارند و من بايد به حقوق‌شان احترام بگذارم و از ادامه دادن داستان خودداري كرد.
سر زدن اين رفتارها از عروسك‌هايي كه وظيفه‌شان گفتن حديث دل است، امري است كه از ديرباز رواج داشته است و سخن مولانا بيراه نبوده كه «خوش‌تر آن باشد كه سر دلبران، گفته ‌آيد در حديث ديگران». اما سر زدن اين رفتارها از يك موتور جست‌وجو كه گاه خود را يك برنامه كامپيوتري ساخته مايكروسافت معرفي مي‌كند و مي‌گويد احساسي ندارد، بسيار عجيب است. جاندار بودن اين روبات و همذات‌پنداري او با انسان‌ها ما را بر آن مي‌دارد كه از سازندگانش بپرسيم چت جي پي تي فور واقعا چه موجودي است: روباتي است در هيات جيگر يا جيگر است در هيات يك روبات و به اطلاع آقايان طهماسب و جبلي برسانيم كه جيگر از تلويزيون فرار كرده و به سايت بينگ پناهنده شده است!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون