تنش آبي در ايران دليل اصلي همه پروژههاي انتقال آب اعلام شده كه وضعيت آبهاي زيرزميني كشور به خوبي اين تنش را نشان ميدهد. «دكتر مهدي زارع» در گفتوگويي در اين خصوص، درباره وضعيت منابع آب زيرزميني در ايران به «اعتماد» توضيح ميدهد.
ميزان كاهش حجم سفرههاي آب زيرزميني در كدام مناطق ايران وضعيت بحرانيتري دارد؟ اين موضوع چقدر به تغييرات اقليمي و چه اندازه به آمايش نادرست سرزميني مربوط است و چه تغييري نسبت به سالهاي قبل رخ داده است؟
ايران به شش حوضه اصلي و 31 حوضه آبريز فرعي تقسيم ميشود. شش حوضه اصلي عبارتند از: فلات مركزي در وسط كشور (824400 كيلومتر مربع)، حوضه درياچه اروميه در شمال غرب (51800 كيلومتر مربع)، خليجفارس و حوضه درياي عمان (424,500 كيلومتر مربع)، حوضه مرزي شرقي در شرق كه قبلا هامون شناخته ميشد (103200 كيلومتر مربع)، حوضه قرهقروم كه قبلا سرخس ناميده ميشد در شمال شرقي (44200 كيلومتر مربع) و حوضه درياي كاسپين در شمال (174000 كيلومتر مربع). همه اين حوضهها به جز حوزه خليج فارس و درياي عمان، حوضه داخلي هستند. تقريبا نيمي از منابع آب تجديدپذير كشور در خليج فارس و حوضه خليج عمان قرار دارند كه يك چهارم كشور را در بر ميگيرد. در مقام مقايسه، كمتر از يك سوم كل منابع آب تجديدپذير در حوزه مركزي قرار دارد كه بيش از نيمي از كشور را در بر ميگيرد. بيشترين ميزان تخليه آب از حوضه آبريز فرعي درياچه نمك در فلات مركزي مشاهده شده است كه بيش از 26 درصد از جمعيت ايران در محدوده تهران و البرز را تامين ميكند و 20 كيلومتر مكعب در چهارده سال ابتدايي قرن بيستويكم از اين حوزه تخليه شده است. حوضه طشك و بختگان با حدود 3.5 درصد جمعيت ايران، بيشترين تغيير نسبي ذخيره آب زيرزميني را نشان ميدهد. كمترين كاهش و تغيير نسبي ذخيره آب زيرزميني (20 درصد) در حوضه هراز - قرهسو در شمال كشور بوده كه حدود 4 درصد از كل جمعيت ايران را تامين ميكند. در مقياس كشور، ذخاير آب زيرزميني ايران در 10 دهه ابتداي قرن بيستويكم حدود 5.5 كيلومتر مكعب در سال كاهش تدريجي داشته است.
خشكساليهاي سالهاي آبي 1399-1398 به بعد، ميانگين بارندگي طولانيمدت را از 254 ميليمتر به حدود 200 ميليمتر در سال كاهش داده است كه كمتر از يكسوم ميانگين جهاني و كمتر از نيمي از بارندگي قارهاي در آسيا است. ميزان استفاده از آبهاي زيرزميني در ايران سه برابر ميانگين جهاني است. در نتيجه كاهش سطح آب زيرزميني و حجم مخازن، حدود 430 دشت از 609 دشت كشور را در وضع ممنوعه و بحراني قرار داده است. بيش از 90 درصد از پتانسيل آب زيرزميني ايران در مناطق محدودي ميبارد. در 50 سال گذشته مصرف مخزن آب زيرزميني حدود 130 ميليارد متر مكعب بوده است. حدود 40 ميليارد متر مكعب از اين تلفات در 30 سال اول اين دوره و بيست سال آخر آن بيش از 90 ميليارد متر مكعب از دست رفته است.
آيا درباره اين روند پيشبيني وجود دارد و آيا اين روند منجر به افزايش پهنههاي بياباني بيشتري شده است؟
بازيابي سفرههاي آب زيرزميني با هدايت مجدد آب در سطح زمين از طريق كانالها، حوضچهها، افزودن شيارهاي آبياري يا سيستمهاي باراني، تزريق مستقيم آب به سطح زيرزميني از طريق چاههاي تزريقي و تزريق مجدد فاضلاب به لايههاي سطحي از موارد مهم بازيابي آبهاي زيرزميني است. بازيافت آب از طريق افزايش تغذيه آبخوان و ذخيره و بازيابي آبخوان به استفاده از آب بازيافتي براي شارژ مجدد آبهاي زيرزميني ميانجامد. افزايش تغذيه آبخوان با هدف افزايش منابع آب آشاميدني و پر كردن سفرههاي آبهاي زيرزميني انجام ميشود، بازيابي فاضلاب در برخي از شهرها از جمله در استان تهران شروع شده است.
امكان بازيابي سفرههاي آب زيرزميني
وجود دارد؟
در بسياري از سفرههاي زيرزميني ايران، كيفيت آبهاي زيرزميني دستخوش تغييرات ناپايداري شده است كه در صورت ادامه استفاده بيرويه، ذخاير آب زيرزميني بسيار به انقراض نزديك ميشود. بيتوجهي به وضعيت آبهاي زيرزميني در ايران پيامدهاي متعددي دارد. منابع آب چشمهها، قناتها، چاهها، رودخانهها و تالابها بهطور متوسط 40 كاهش داشتهاند و همين موضوع منجر به مجموعهاي از مشكلات محيط زيستي و اجتماعي اقتصادي در سراسر كشور شده است. بررسي دادههاي ماهوارهاي، ميزان بارش و سطح آبهاي زيرزميني نشان داده است كه از بارش سالانه حدود 400 ميليارد متر مكعب، حدود 280 ميليارد متر مكعب به صورت تبخير و تعرق از بين ميرود و حدود 25 ميليارد متر مكعب براي تغذيه سفرههاي آب زيرزميني به زمين نفوذ ميكند. حدود 95 ميليارد متر مكعب نيز به صورت روانآب جاري ميشود. بررسيهاي 23 ساله اخير نشان ميدهد كه سالانه بين 5.5 ميليارد متر مكعب در سال - كه در سالهايي تا 13.5 ميليار متر مكعب هم برآورد شده - آب زيرزميني ايران از بين ميرود. ميانگين كاهش سطح آب زيرزميني در ايران در همين مدت حدود سالانه 30 سانتيمتر در سال بوده است. از دست دادن ذخيره آب زيرزميني تنها به دليل بهرهبرداري بيش از حد از منابع آب تجديدناپذير، قابل توضيح است. دو رويداد شديد عمده در همين حدود ربع قرن ابتداي سده بيستويكم يعني خشكسالي سال آبي 1387-1386 و ديگري باران و سيلاب سراسري بهار 1398 است. اولي موجب از بين رفتن حدود 115 ميليارد متر مكعب شده و تقريبا همين مقدار توسط مجموعهاي از رويدادهاي بارش شديد منجر به سيل در بهار 1398 بازگردانده شده است.
تغييري در آمار تعداد چاههاي غيرمجاز داشتيم؟ آيا نسبت به سالهاي قبل بيشتر شده و همين روند به خالي شدن آبخوانها دامن زده است؟
در سال 1393 طرح مديريت پايداري منابع آب زيرزميني به منظور كاهش برداشت آب و احياي منابع آب زيرزميني توسط وزارت نيرو تصويب شد. يكي از اهداف كوتاهمدت اين طرح، جبران 500 ميليون مترمكعب كسري مخزن در سال 1394 بود و هدف ميانمدت نيز جبران كسري مخزن متوسط 5.7 ميليارد مترمكعبي طي 6 سال بعدي آن بود. يك هدف بلندمدت، جبران كسري مخزن 130 ميليارد متر مكعبي در يك دوره 15 ساله بود. براي فراهم كردن زمينهاي براي اين اهداف، قبل از سال 1349 كسري مخزن آب زيرزميني به 123 ميليون متر مكعب ميرسيد. بين سالهاي 1349 و 1362 اين كسري، حدود 1.7 ميليارد متر مكعب، بين سالهاي1362 تا 1385 به 68 ميليارد متر مكعب و بين سالهاي 1385 و 1390 اين كسري به 34 ميليارد متر مكعب رسيده است. از سال 1390 تاكنون اين كسري حدود 28 ميليارد متر مكعب بوده است. در مجموع، بيش از 130 ميليارد متر مكعب از ذخاير سفرههاي زيرزميني از بين رفته است.
ارتباطي بين خالي شدن سفرههاي آب زيرزميني و خطر بروز زلزله در اين مناطق وجود دارد؟ يعني بيشتر در معرض خطر قرار گرفتهاند؟
استخراج و برداشت از آب زيرزميني و همچنين تزريق آب زيرزميني ميتواند باعث تحريك گسلها براي رخداد زلزله شود. نفوذ و جابهجايي آب در گسلها ميتواند فعاليت زلزله را افزايش دهد. نوعي از فعاليتهاي انساني هم ميتوانند احتمال وقوع زلزله را افزايش دهند. تغييرات در سطح آب مخزن ميتواند بر پايداري گسلهاي فعال مجاور اثر بگذارد. به عنوان مثال، در زلزله 29 آذر 1396 در ملارد در غرب استان تهران، مطالعات انجامشده زيرنظر نگارنده نشان ميدهد كه برداشت وسيع آب زيرزميني از دشت شهريار موجب تحريك گسل ماهدشت- جنوب كرج و در نهايت وقوع زمينلرزه با بزرگاي 5.0 شد.
گسترش ساخت و ساز در مناطقي كه با كاهش آب زيرزميني روبرو شدند، چه نتيجهاي به دنبال دارد؟
جريان آب زيرزميني در زير سطح، استحكام و تراكمپذيري خاك را كنترل ميكند و بر توانايي خاك روي بارهاي ساختماني اثر ميگذارد. هنگامي كه خاك اشباع ميشود، محيط خاك به دليل تراكمناپذيري نسبي آب، ويژگي فيزيكي بسيار خاصي پيدا ميكند. اين ويژگيها در زير سطح يا سطح آب زيرزميني اعمال ميشوند. سفرههاي آب زيرزميني ميتواند با گذشت زمان در نوسان باشد. آبهاي زيرزميني با اثرگذاري بر عملكرد و طراحي تاسيسات و هزينه ساخت آن، بر پروژه اثر ميگذارند. مشكلات رايج آب زيرزميني در حين ساختوساز ايجاد ميشود و زيرسازي و حفاري ناپايدار و نشت آب هم بخش ديگري از مشكلات را به دنبال دارند. حفاري يا گمانههاي آزمايشي براي تعيين ژرفا و شرايط آب زيرزميني از جمله احتمال نشست بعدي مورد استفاده قرار ميگيرند.
با توجه به آمايش سرزميني نادرست در ايران، آيا كلانشهرها از جمله تهران بيشتر از ساير نقاط در معرض پيامدهاي اين موضوع قرار دارند؟
كلانشهرها و مناطق پرجمعيت شهري در ايران مانند تهران، تبريز، كرمان با برداشت وسيع آب زيرزميني و پروژههاي انتقال آب، به محل تجمع جمعيتي در پهنههاي با بحران شديد آب تبديل شدهاند. جمعيت آسيبپذيرتر و فقيرتر تازه مهاجر در حاشيه شهرها؛ به ويژه كلانشهرها مستقر ميشوند. اين مهاجران خانههاي آسيبپذيرتر ميسازند و محلههاي پرجمعيتتر ايجاد ميكنند. نمونههايي از اين وضع را ميتوان در ورامين، ملارد و اسلامشهر مشاهده كرد. گرم شدن در كشور و همچنين خشكسالي از مهمترين مظاهر تغييرات اقليمي بودهاند. توسعه بيابانها در نزديكي شهرها و توسعه كلانشهرها چالشهاي مهم اقليمي دنياي آينده خواهند بود. در بازديدهاي اخير نگارنده مشخص شد وضعيت بياباني در جنوب ورامين، جنوب استان تهران توسعه يافته و وضعيت به سرعت به سوي تبديل شدن به كوير پيش ميرود. سنجش ميزان بارندگي در ايستگاههاي جنوب استان تهران كاهش ميزان بارندگي از 66 تا 80 درصد را نشان ميدهد. در ناحيه جنوب آزادراه قم - گرمسار عملا وضعيتي كويري حاكم است.