ادامه از صفحه اول
درباره جنگ غزه
اين حد از قطبي بودن در تحليل و نگاه به اين رويداد براي ايران بدتر از هر جنگي است. از دفاع تمامعيار از اسراييل تا دفاع تمامعيار از نحوه رفتار با كشتهشدگان و اسرا از سوي فلسطينيها و بعضا تشويق يا توجيه آنها. گرچه اين دو گروه اقليت هستند ولي وجود دارند. ۵- و بالاخره آخرين نكته، رويكرد دولتها در مقابل اين جنگ است. اين رويكردها بايد تلفيقي از اصول اخلاقي، انساني و حقوقي با حفظ اصل منافع ملي باشد. البته تركيب اين دو اصل قدري ظريف و سخت است. فعلا در مقام اين نيستم كه بگويم چه رويكردي با اين دو اصل همسو است، ولي اين را ميدانم كه بايد سياستهاي جاري به بحث و گفتوگوي آزاد گذاشته شود. در هر صورت از اينكه سياست خارجي كشور فداي رقابتهاي سياسي داخلي شود بايد پرهيز كرد ولي ظاهرا هر كس از منظر منافع سياست داخلي در حال داوري نسبت به سياست خارجي است و اين قطعا زيانبار است.
ناديده گرفتن عابران در تهران
مديريت شهري كنوني با پاك كردن صورت مساله نسبت به جمعآوري اين پلها اقدام كرده و از اين به عنوان كاهش هزينه و افزايش ايمني نام ميبرد! در تحقيقي در سال 1385 صراحتا 38 درصد تصادفات با عابران پياده در شهر تهران ذكر شده و راهكارهاي پيشنهادي مبني بر آموزش، بهبود كيفيت سازهها و افزايش تعداد آنها را مورد توجه قرار داده است. (4) اين مهم در كنار اظهارات رييس كميسيون حملو نقل شوراي ششم قابل تامل است، وي اعلام داشته «اين مساله (حذ ودروها عبور كنند و اين مساله موجب بروز مشكلاتي خواهد شد و در عين حال مردم را با جمعآوري پلها تشويق به بينظمي و بيانضباطي ميكنيم و اين در حالي است كه شاهد كاهش ايمني تردد هم خواهيم بود.» وي در ادامه ميگويد: «جمعآوري پلها و تبديل آنها به ضايعات دور ريختن سرمايههاست و نكته قابل توجه اين است كه سازمان ترافيك به عنوان متولي هيچ مداخله و مشاركتي در اين زمينه نداشته و زماني كه ما اين پلها را در سطح شهر تهران نصب كرديم حدود ۶۰ درصد تلفات كاهش يافت و با جمعآوري اين پلها قطعا شاهد افزايش تلفات خواهيم بود.»(5) به نظر ميرسد ساز مديريت شهري در بخش اجرا ناكوك شده و مسيري را طي ميكند كه تنها در آن ميتوان به دست آوردن منابع مالي از هر جهت را مشاهده كرد! حتي به قيمت ناامني تردد درشهر! نگاهي به شهرهاي بزرگ در جهان و ايران و بهرهگيري از اين ظرفيت براي تردد عابران و حتي مبدل ساختن اين نوع سازهها گذشته از تردد براي طي اوقات فراغت نظير پل طبيعت يا پل معلق فرحزاد و حتي طرح پل زندگي در محدوده اتوبان چمران و... جملگي بيانگر آن است كه بيتوجهي به انسان در شهر تهران ظاهرا الگويي براي مديريت اجرايي شهر شده است! آسيبديدگي در پلههاي برقي متروها براي شهروندان در كنار بيتوجهي به مناسبسازي معابر شهري براي تردد افراد مسن و داراي معلوليت و كودكان و ... به همراه نامناسب بودن خودروهاي حمل و نقل عمومي براي اين افراد مبدل به رويهاي شده كه معلوم نيست نهايتا سلامت چند نفر را به خطر مياندازند؟!حذف رديف بودجه براي تعمير و نگهداري پلهاي عابرپياده در تهران كه در بودجه امسال صورت گرفته شايد دليل اصلي اين اقدام بوده كه اعضاي شوراي شهر و شهرداري بايد نسبت به آن پاسخگو باشند. (6) ظاهرا مديريت شهري در راستاي وظايف خود كه مبتني بر ماده 55 قانون شهرداريهاست كمتر متمركز است و بيشتر به حواشي و كارهايي كه در حوزه حاكميت و دولت است، روي آورده كه اين مهم زيبنده مديريت شهري پايتخت نيست كه بايد الگوي متناسب براي همه شهرها و سرآمدي براي كشورهاي منطقه و جهان باشد! از اينرو لازم است مديريت شهري با تاكيد بر شوراي شهر در اسرع وقت نسبت به اين مهم مداخله كرده و با توقف جمعآوري پلهاي عابرپياده نسبت به ايمنسازي آنها اقدام جدي به عمل آورد و در صورت لزوم متمم بودجه را با بازگرداندن رديف تعمير و نگهداري اين سازههاي ضروري شهري تدوين كند!
پاورقي
1-https: //www.hamshahrionline.ir/news/793028
2- https: //www.irna.ir/news/85111686
3- رييس اداره تصادفات پليس راهور تهران بزرگ: آمار فروردين ماه امسال نيز نشان ميدهد ۴۰ درصد از متوفيان شهر تهران در تصادفات به عابران پياده اختصاص دارد كه چهار درصد نسبت به سال گذشته كاهش دارد ولي باز هم عدد بالايي است.
4-https: //www.sid.ir/paper/154783/fa#downloadbottom
5-https: //www.isna.ir/news/
6-https: //hammihanonline.ir/news/society/pl-hay-abr-pyadh-kabws-tazh-thran (گفتوگوي كارشناس بودجه شوراي شهر در اين گزارش)
برخورد دوگانه در دفاع از مظلوم
اما وقتي مسلمانان در نقطهاي ديگر توسط حكومت دوست كشته ميشوند، سكوت كرد؟ نميشود تجاوز و اشغالگري را در فلسطين محكوم كرد، اما هجوم ارتش روسيه به اوكراين را در راستاي بهبود اوضاع منطقه قلمداد كرد و بسياري از چراهاي ديگر. آنچه باعث عدم همدلي جامعه ايران با مردم فلسطين ميشود، مجموعهاي از استانداردهاي دوگانه و تناقضهاست كه در چنين مواقعي به رخ كشيده ميشود. چيزي به نام ظلم خوب و ظلم بد، متجاوز و اشغالگر خوب و متجاوز و اشغالگر بد وجود ندارد. ظلم و تجاوز و اشغالگري يك معني بيشتر ندارد و ظالم، ظالم است. متاسفانه اين استانداردهاي دوگانه در كنار انواع گسستها، ذيل بياعتمادي به حكمراني باعث مظلوميت دوچندان مردم تحت ستم فلسطين شده است. تناقضها و استانداردهاي دوگانه را دريابيد و براي آن چارهاي غير از رويكردها و رفتارهاي سلبي و قهري پيدا كنيد.