• ۱۴۰۳ جمعه ۶ مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5599 -
  • ۱۴۰۲ چهارشنبه ۱۹ مهر

گزارش روزهاي سوم و چهارم جشنواره فيلم لندن ۲۰۲۳

يك انتخاب ويژه

طناز مظفري

روزهاي سوم و چهارم و پنجم جشنواره همچنان پر شور و اشتياق از سوي تماشاگران در مواجهه با فيلم‌ها به ويژه فيلم‌هاي فيلمسازان مطرح، يا مولف و همچنين از سوي تماشاگران سينه‌فيل در مواجهه با فيلمسازان و فيلم‌هاي متفاوت‌تر از نظر مضمون و ساختار و سازگار با قواعد مورد توجه جشنواره‌هاي سينمايي، در جريان است. آن‌هم در هواي آفتابي و گرم لندن كه اصولا براي اين وقت از سال كمي غافلگيركننده مي‌نمايد.

روز سوم هم مانند روزهاي قبل با فيلمي از سينماي جريان اصلي به كارگرداني تاد هينز فيلمساز مطرح امريكايي كه عموما با فيلم‌هايي حول محور زنان، روابط، دغدغه‌ها و روزمرّگي‌هاي‌شان شناخته مي‌شود، ادامه يافت. تماشاي مي ‌دسامبر كه موضوعش درباره يك پرونده مشهور در زمينه رسوايي جنسي بوده (به دليل رابطه يك زن با پسري زير سن قانوني) آن هم دقيقا يك روز بعد از انتشار خبري در رسانه‌ها مبني بر سوءاستفاده يك معلم زن امريكايي از دانش‌آموز زير سن قانوني‌اش، در وهله اول موجب غافلگيري من شد، گويي دژاوويي ديگر در حال رخ‌دادن بود. اين فيلم كه پيش از اين در جشنواره فيلم كن هم حضور داشت با بازي دو هنرپيشه مشهور يعني ناتالي پورتمن و بازيگر محبوب تاد هينز، جولين مور، داستان هنرپيشه‌اي به نام اليزابت بري (پورتمن) است كه قرار شده در فيلمي نقش شخصيت زن اين ماجرا يعني گريسي با بازي جولين مور (زني عصبي و كنترل‌گر كه ۲۳ سال از همسرش بزرگ‌تر است) را بازي كند. او براي تحقيق و نزديك شدن به نقش و شخصيت گريس نزد آنها مي‌رود. روند نزديك شدن اليزابت به شخصيت گريسي چه از منظر كاراكتري كه مي‌خواهد نقشش را بازي كند چه خود گريس به عنوان يك شخصيت حقيقي، ابتدا شكلي صميمانه و دوستانه دارد. از سوال‌هاي شخصي آغاز مي‌شود، تا تقليد رفتارها و عادات او مثل طرز نشستن و حرف زدنش تا تغيير مدل مويش به موي گريسي و جزيياتي ديگر ادامه مي‌يابد. اما ماجرا در نهايت از نوعي نزديكي پرسوناگونه بنا بر جهان برگماني به يك درگيري و دشمني خصمانه ختم مي‌شود.

صبح روز چهارم روز بازگشت به صف طولانيست! مخاطبان براي تماشاي آخرين اثر اسكورسيزي، قاتلين ماه كامل، در دو رديف صف بسته‌اند. براي اينكه انتظار اين اشتياق طولاني نشود فيلم تقريبا به‌طور همزمان به فاصله ده دقيقه براي خبرنگاران و اهالي رسانه در دو سالن نمايش داده شد و بالطبع تقاضا براي ديدن فيلم در سالن شماره يك كه پرده بزرگ‌تري دارد بيشتر بود. اين مصرع از شعر سعدي: سعادت كه باشد استاد به فن مصداق اسكورسيزي است. فيلم جديد او يك اقتباس سه ساعت و نيمه از كتاب پرفروشي با همين نام نوشته‌ ديويد گران است. فيلم درباره سلسله‌قتل‌هاي وحشيانه اعضاي يك خانواده متعلق به قبيله اوسج (از بوميان سرخ‌پوست امريكايي) و مالكين زمين‌هايي كه از آنها نفت بهره‌برداري مي‌شود، است و در دهه ۱۹۲۰ در اوكلاهوما مي‌گذرد. اسكورسيزي در اين فيلم نيز مانند فيلم قبلي‌اش كاملا آگاهانه و شايد عامدانه با صبوري و بدون ترس از كشدار شدن خط سير ماجراها، قصه‌اش را تعريف مي‌كند در حالي‌كه تقريبا از دو سوم ابتدايي فيلم تماشاگر به اشراف نسبتا كامل از مناسبات فيلم و شخصيت‌ها و روند رو به جلوي داستان رسيده است. ولي كارگردان خواسته در اين تراژدي تاريخي نگاه انتقادي خود به سوء استفاده از قوانين، تصرفات وحشيانه زمين‌ها، منابع طبيعي و بومي و هچنين تفكراتي مانند نسل‌كشي بوميان امريكايي را با ضرباهنگي آرام بيان كند و با استفاده امكانات فني كه به آنها تسلط دارد و همچنين با الهام از آيين‌ها و نمادهاي بومي سرخ‌پوستي در صدد تكميل آن بر‌آيد. دنيرو، دي كاپریو و لي‌لي گلداستون به عنوان سه بازيگر شخصيت‌هاي اصلي فيلم مي‌درخشند.

جشنواره امسال شامل بخش Screen Talks نيز هست كه در آن سلسله‌جلسات گفت‌وگو و پرسش و پاسخ با تعدادي از كارگردانان مطرح سينما كه برخي نيز با فيلم‌هاي‌شان در جشنواره حضور دارند صورت مي‌گيرد. جلسه مربوط به مارتين اسكورسيزي چند ساعت پس از اكران فيلمش صورت گرفت و با استقبال وسيعي همراه شد. اولويت حضور در جلسات ابتدا براي اعضاي انيستيتوي فيلم بريتانيا (BFI) بود و سپس اگر جاي خالي باقي مي‌ماند خبرنگاران و ديگر مخاطبان مي‌توانستند در اين جلسات شركت كنند كه عملا در همان ساعات ابتدايي همه صندلي توسط اعضا رزرو شد و امكان مشاركت براي ديگران باقي نماند.

اما بعد از تماشاي تراژدي تلخ پردرد و خون اسكورسيزي همراه با ويم وندرس كارگردان صاحب‌نام آلماني به فضاي آرام و منظم به دور از تنش ژاپن مي‌رويم. از نكات جالب درباره وندرس اين است كه او امسال با دو فيلم در جشنواره لندن حضور دارد، يك فيلم مستند و يك فيلم داستاني. فيلمي كه در روز چهارم به تماشايش نشستيم Perfect days يا روزهاي كامل بود. فيلمي آرام با كمترين ديالوگ كه اين آرامش و سكون و تعادل احتمالا بر گرفته از فرهنگ متداول و روزمره مردم ژاپن است و از جذابيت‌هاي محيطي شهر توكيو هم بهره مي‌برد. حتي بي‌شباهت به هايكوهاي ژاپني نيز نيست. همه توصيفاتي كه درباره كليت فيلم شد شامل شخصيت اصلي فيلم نيز مي‌شود. به مدت چند روز همراه زندگي معمولي مرد ميانسالي مي‌شويم كه حتي خواب‌هايش هم كه هر شب در قالب تصاويري سياه و سفيد اما محو به ما نشان داده مي‌شود اين روزمرّگي را در بر مي‌گيرد و اين را زماني بهتر درك مي‌كنيم كه روياهايش وقتي كه يكي دو روز زندگي‌اش از آن جريان هميشگي خارج مي‌شود، تغيير مي‌كند. هيراياما با بازي كوجي ياكوشو داستان مرد ميان‌سالي است كه به كار تميزكاري توالت‌هاي شهري مشغول است و با ماشين ون خود از يك توالت به توالت ديگر مي‌رود و كارش را با دقت و وسواس مثال‌زدني انجام مي‌دهد و اين طور كه در ميانه‌هاي فيلم اشاره‌اي به آن مي‌شود گويا اين يك تصميم از سر انتخاب است نه اجبار. هيراياما ويژگي‌هاي جالب ديگري نيز دارد. او كلكسيوني از نوارهاي كاست قديمي از موسيقي‌هاي پاپ و راك‌اند رول از گروه‌هاي مطرح موسيقي جهان دارد و خيلي روي نگهداري از آنها حساس است. به عكاسي علاقه دارد و با دوربين آنالوگ عكاسي مي‌كند و معمولا پس از چاپ عكس‌ها ازشان راضي نيست. صداي پرندگان را ضبط مي‌كند. اهل كتاب خواندن پيش از خواب است، در خانه گل و گياه پرورش مي‌دهد و در غذا خوردنش هم روند تكراري دارد. پاتوق‌هايش محدود و خاص هستند و حتي در مشاهدات هر روزه‌اش هم مرد كارتون‌خوابي را مي‌بيند كه به يك حالت اشراق با طبيعت رسيده. در يك كلام او با همه جهاني كه با آن روبه‌روست متواضع است و اين تواضع هيراياما آنقدر تماشاگر را مجذوب مي‌كند و خودش را با زندگي او عجين‌شده، مي‌بيند كه نمي‌خواهد آن نظمي كه بنا به دلايلي او را براي چند روز از مسير هميشگي‌اش خارج كرده ادامه‌دار شود.

اما روز چهارم براي من يك انتخاب ويژه داشت كه شايد در پايان جشنواره و اعلام جوايز مفصل‌تر درباره‌‌اش بنويسم. فيلمي محصول كشور روماني به نام انتظار خاصي از پايان جهان نداشته باش! به كارگرداني رادو ژوده كه براي فيلم قبلي‌اش برنده جايزه خرس طلاي جشنواره فيلم برلين سال گذشته شده، يك كمدي سياه عجيب و غريب سه ساعته است كه حتي تا يك ساعت اول نمي‌شود از خط و ربط داستانش سر در آورد ولي همراه با شخصيت اصلي فيلم كه زن تيك تاكر است و تقريبا در بيشتر طول فيلم مشغول رانندگيست، تماشاگر را همراه خودش نگه مي‌دارد. فيلم پر از نكات ريز و كنايه‌آميز است كه به مسائل پشت صحنه سينما و شرايط توليد فيلم، مناسبات فرهنگي و شرايط اجتماعي حال حاضر كشور روماني و همچنين معضلات اقتصادي طبقه كارگر... مي‌پردازد.

روز پنجم با جهان سرشار از تخيل افسارگسيخته هايائو ميازاكي آميخته شد. پسر و حواصيل آخرين فيلم ميازاكي ۸۲ ساله، انيماتور كهنه‌كار ژاپني است. حتي احتمال مي‌دهند كه ممكن است پس از اين ديگر فيلمي نسازد. اين فيلم كه در ژاپن با عنوان «چگونه زندگي مي‌كنيد؟» دارد اكران مي‌شود و از فروش خوبي هم در گيشه برخوردار است، اقتباسي است از رمان گنزابورو يوشينو كه در سال ۱۹۳۷ منتشر شده و جالب است كه جايي از فيلم شخصيت پسر مشغول خواندن آن است. اين فيلم نيمه اتوبيوگرافيك داستان پسر نوجواني است كه مادرش را زماني كه آتش جنگ جهاني دوم به ژاپن رسيده و بيمارستاني كه در آنجا كار مي‌كند در اين آتش مي‌سوزد و مادر از دست مي‌رود، مانند ديگر شخصيت‌هاي فيلم‌هاي ميازاكي با جهاني عجين مي‌شود كه مرگ در آن معنايي ندارد و مرز بين جهان واقعي و رويا گاهي كاملا از بين مي‌رود. از اشتراكات ديگر اين فيلم با فيلم‌هاي ديگرش وجود حيوانات انسان‌نما، پيرمرد و پيرزن‌هاي مرموز با چهره‌هاي كاريكاتورگونه و اغراق ‌شده و... هستند. در اينجا نقل قولي مي‌آورم از منتقد گاردين كه مي‌گويد: «پسر و حواصيل تاملي است در مورد مرگ و ميراث آن كه مرگ را نه به عنوان پايان، بلكه به عنوان آغازي جديد ترسيم مي‌كند، انتقالي به زمان و مكاني ديگر.»

اگر يك آزمايش قطعي بتواند اصالت و درستي رابطه عاشقانه شما را ثابت كند آيا حاضر به انجام آن هستيد؟ فيلم ناخن‌هاي انگشت به كارگرداني كريستوس نيكو درباره همين آزمايش است! تا زير پوست روابط انساني (زوج‌ها) نفوذ كرده و پيچيدگي‌هاي آن را عيان كند. زوج‌هايي كه اگرچه در ظاهر رابطه خوب يا حداقل كم چالشي با هم دارند، (ولي از آنجايي كه عشق آسان نمود اول ولي افتاد مشكل‌ها) تصميم گرفته‌اند تا در يك آزمايش علمي كه توسط موسسه‌اي انجام مي‌شود، شركت كنند تا به اطمينان بيشتري نسبت به ادامه رابطه‌شان برسند. آنها ترجيح مي‌دهند به يكسري آزمايش‌هاي مقدماتي و در نهايت آزمايشي كه تركيبي از ناخن انگشت دو زوج، يك دستگاه ماكروويو و يك مونيتور قديمي است، اعتماد كنند نه به قلب و احساس و تجربه‌هايي كه از سر گذرانده‌اند. فراگير شدن اين آزمايش به گونه‌اي است كه تا زوجي به زوج ديگر بر مي‌‌خورد به بخشي از گفت‌وگوهاي معمول‌شان تبديل مي‌شود و آن را به هم توصيه مي‌كنند. نيكو كه من تا پيش از اين فيلمي از او نديده بودم، ناخن‌هاي انگشت اولين فيلم انگليسي زبانش با تيم بازيگري امريكايي و انگليسي است. او سال‌ها دستيار كارگردان مطرح يوناني يورگوس لانتيموس بوده و مي‌شود تاثيرات سينماي او را حداقل در اين فيلم نيكو جست‌وجو كرد به ويژه شباهتش به فيلم Lobster يا خرچنگ، به دليل طنز تلخ جاري در فيلم و همچنين جنبه‌هاي سادومازوخيستي كه شخصيت‌ها در مسير كشف عشق و جست‌وجوي يار طي مي‌كنند و رنج‌هاي بي‌پاياني كه متحمل مي‌شوند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها