نگاهي به كتاب كريمخان زند نوشته جان ر. پري
نماينده مردم
محسن آزموده
«از نظر جسماني مردي خوشبنيه با ريش و سبيلي انبوه و روحيهاي توانا بود، اما با اين همه هنگام سخن گفتن ملايم و فروتن بود. از تبار پست خويش شرمساري نداشت و هيچگاه درصدد آن نبود كه شجره نسبي برتر از رييس پيشين طايفهاي در كوهساران زاگرس براي خود دست و پا كند. او هيچگاه پنهان نميكرد كه در جواني به راهزني اشتغال داشته است و دندان پيشينش بر اثر لگد الاغي كه دزديه بود و ميخواست با خود ببرد شكسته بود.»
درباره دوران حدودا 50 ساله حكمراني زنديه (1751 تا 1759 م.) بر ايران كتاب و اثر تحقيقي بسيار كم نگاشته شده است، درحالي كه به نوشته جان ر. پري، اين دوره يعني از «مرگ نادرشاه تا پايهگذاري سلطنت قاجاريان مهمترين و تاريكترين ادوار تاريخ جديد ايران به شمار ميآيد.» پري علت را صرفا در «تقارن حوادث برجسته جداگانهاي چون تحولات فرانسه و امريكا» نميداند، بلكه معتقد است علت را بايد «در يك سلسله دگرگونيهاي دقيق و تدريجي كه در نظام قرون وسطايي حكومت ايران از روزگار صوفي بزرگ و فرمانروايي نادرشاه افشار يعني آخرين فاتح بزرگ آسيايي پديده آمده است، جستوجو كرد.»
كتاب «كريم خان زند: تاريخ ايران بين سالهاي 1747 تا 1779» نوشته جان ر. پري بيترديد يكي از بهترين و دقيقترين و كاملترين آثاري است كه درباره اين دوره تاريخي نوشته شده است. اين كتاب را زندهياد علي محمد ساكي ترجمه كرده و نشر نو آن را به شيوهاي شكيل و زيبا منتشر كرده است. البته از تاريخ انتشار نسخه انگليسي كتاب (1979) بيش از پنجاه سال ميگذرد. كتاب در اصل بر پايه رساله دكتراي نويسنده در دانشگاه كمبريج (1969) تهيه شده است. با اين همه اين كتاب همچنان يكي از بهترين و جامعترين آثار تحقيقي درباره دوره حكومت زنديه محسوب ميشود. غير از روش تحليلي بايد به منابع گسترده و دست اولي كه مولف به آنها رجوع كرده، اشاره كرد.
كتاب بعد از مقدمه مترجم و ديباچه مولف و يك سر آغاز كه به پيشينه تاريخي موضوع اختصاص دارد، از سه بخش و 16 فصل تشكيل شده است. بخش اول با عنوان تلاش براي كسب قدرت در ايران باختري (1736-1747)، شامل 5 فصل است. فصل يكم با عنوان نيابت سلطنت بختياري و زند، تصويري از موقعيت جغرافيايي ايران، تبار خاندان زند و كريم خان و آغاز تلاشهاي او براي كسب و بسط قدرت ارايه ميكند. در فصل دوم با عنوان كريم خان وكيل، به اولين اردوكشي كريم خان به استرآباد، محاصره قلعه كرمانشاه، جنگ كرمانشاه و مرگ علي مردان خان ميپردازد. فصل سوم آزاد خان افغان نام دارد. در اين فصل وقايعي چون جنگ قمشه، جنگ كمارج و سقوط شيراز و تسخير مجدد اصفهان شرح داده ميشود. فصل چهارم به كشاكش كريم خان با محمد حسن قاجار و شكست و مرگ او اختصاص دارد. فصل پنجم افاغنه و افشار است و در آن نويسنده وقايعي چون قتل عامه افاغنه، جنگ مراغه، نبرد قره چمن و سقوط تبريز را شرح ميدهد.
بخش دوم كتاب به دوران تحكيم و توسعه (1763-1779) حكمراني كريمخان اختصاص دارد. اين بخش با فصل ششم با عنوان نفاق دروني آغاز ميشود و در آن نويسنده به اقداماتي چون تصفيه دربار، كور كردن شيخعلي خان زند، تصفيه دستگاههاي اجرايي و اداري و شورش زكي خان ميپردازد. فصل هفتم به وضعيت فارس و ايالات مركزي و فصل هشتم به كرمان و زيد در دوران مورد بحث اختصاص دارد. پري در فصل نهم به احياي سلسله قاجار ميپردازد و حوادثي را كه پس از مرگ محمد حسن خان روي داد، مثل طغيان حسينقلي خان، دومين و سومين لشكركشي زكي خان، مرگ حسينقلي خان و ظهور آقامحمد خان، شرح ميدهد. فصل دهم خليجفارس نام دارد و وضعيت اين منطقه در اين دوره را شرح ميدهد. فصل يازدهم و دوازدهم به محاصره و اشغال بصره اختصاص دارد. اين بخش با قصه مرگ كريمخان به پايان ميرسد. «در يكي از روزها هنگامي كه در كاخ سلطنتي بر اسبي سوار شده بود دچار حالت غش شد و به زير افتاد. فرزندش ابوالفتح خان شتابان به كنارش آمد و او را به داخل خانه برد و در بستر قرار داد. تمام تلاشهايي كه براي نجات جانش به عمل آمد شكست خورد و در شب سيزدهم صفر سال 1193 ه.ق. 1779 م. ديده از جهان فروبست.»
بخش سوم كتاب از فصل 13 تا فصل 16 را در بر ميگيرد و اوضاع زندگي مردم، جامعه، تجارت و روابط خارجي و اقدامات كريم خان در مرز و بوم خويش را بررسي ميكند. كتاب با بحث كوتاهي درباره جانشينان كريم خان و بررسي و ارزيابي منابع به پايان ميرسد.
كريم خان زند از ريا و دورويي گريزان بود. درباره تهور و استقامت و استواري جسم و نيرومندي او بسيار گفتهاند. اهل بريز و بپاش و ولخرجي نبود. ساده زيست بود. او هيچگاه خود را سلطان يا شاهنشاه نخواند و رعايا را چون پدر مينگريست. به نوشته پري، «درباره عطوفت، سادگي، سخاوت و روح دادگري وكيل داستانهايي بيش از ديگر فرمانروايان ايراني گفتهاند. بنا به همين ملاحظات، پادشاه خوبي بود كه مردم كشورش واقعا به او ارج مينهادند و مورد احترام و علاقه آنان بود. وي در رديف شاهاني چون انوشيروان عادل، سلطان سنجر و شاه عباس قرار دارد. گرچه فرمانروايان و پادشاهان ديگري در ايران از نظر افتخارات نظامي و پرستيژ ملي بر او برتري دارند، اما كريم خان در ميان كشورش به عنوان مرد شايستهاي كه به صورت حاكم مطلبي در آمد، تاكنون مقام خويش را حفظ كرده است.»