هوش مصنوعي؛ انقلاب و ترس
جامعهاي از آفتابگردانهاي روباتيك (1)
عليرضا كريمي صارمي
۷۰ هزار سال پيش زماني كه انقلاب شناختي صورت گرفت و انسان خردمند زبان به بيان تخيلات خود گشود(2)، همواره از طريق دنياي خيالي خود تصورات بينهايتي را در عرصههاي مختلف مانند كشاورزي، علم و صنعت، اقتصاد، سياست و فرهنگ و هنر و... رقم زده است و تلاش نموده تا خيالانديشي خويش را به واقعيت نزديك و درنهايت به جايگاه ظهور برساند. او با تماشاي ماه و ستارگان در شب، خود را مسافري خيالي در آسمان ميديد و در حسرتِ سفر به ماه، آسمان پرستاره را تا سحرگاهان به تماشا مينشست.
هنگامي كه ژول ورن(3) در سال ۱۸۶۵م رُمان «از زمين تا كره ماه» را نوشت، در مشاهدات هوشمندانه و تخيلات خود پيشبينيهاي نسبتا دقيقي از آينده تحقيقات فضايي بشر ارايه داد. از زماني كه انسان، ماه را به عنوان كرهاي ديگر شناخت، روياي پرواز و دستيابي به ماه را در ذهن كنجكاو خود ميپروراند، او ميدانست تلاش زيادي را ميطلبد تا اين مهم تحقق پذيرد. بنابر اين همواره واژهها و جملات در تكميل اين فرآيند خيالي در قالب داستانهايي براي دستيابي به آرزوهايش نقشي اساسي داشته است. همانند كوتاه داستانهاي علمي تخيلي ايرج فاضل بخششي(4) نويسنده معاصر كه خواننده را همراه با فضاپيما يا سپهرنوردِ بدون سرنشين وارد سياره آبي ميكند و به فراسوي زمان ميبرد. شايد در آينده نيز اينچنين شود.
«واژه فضاپيما اولينبار در سال ۱۸۸۰م در يك روزنامه براي اشاره به پرتابهاي[گلولهاي] كه در رُمان ژول وِرن به ماه فرستاده ميشود، استفاده شده است.»(5) از زماني كه ژول ورن در داستان خود انسان را به ماه رساند بيش از ۱۰۰ سال گذشت تا سرانجام اين روياي ديرين به حقيقت پيوست. در آن زمان كسي تصور نميكرد كه در ۲۰ جولاي ۱۹۶۹م سفينه فضايي آپولو۱۱ بر سطح كره ماه فرود بيايد و در ساعت 15:56:10 بعدازظهر به وقت جهاني، نيل آرمسترانگ(6) و بازآلدرين(7) دو فضانورد آپولو۱۱ نخستين انسانهايي باشند كه بر سطح كره ماه قدم بگذارند. آرمسترانگ پس از گام نهادن به سطح ماه اظهار داشت: «اين يك گام كوچك براي انسان است، يك جهش عظيم براي بشريت.» او فرصت زيادي داشت تا از سطح كره ماه به زمين، جايي كه سفرش را از آنجا آغاز كرده بود، بنگرد و به وسيله دوربين عكاسي هاسلبلاد تصاويري تاريخي ثبت كند(8).
امروزه با كمي تأمل و تعمق در اطرافمان ميتوانيم سير پيشرفت بشر و تبديل خيال و آرزوي او را به واقعيت ببينيم. يكي از آنها آدمآهني يا همان روباتها ميباشند.
وقتي كلمه روبات را ميشنويم، تصوير يك جعبه فلزي با چشماني بيروح و گويشي با صدايي مكانيكي به ذهنمان ميرسد. اين روباتيكهاي سنتي، ماشينهاي انساننمايي هستند كه در ذهن ما به عنوان ناجي و گاهي به عنوان ابرشروراني جنگجو و ويرانگر تداعي ميشوند. اما امروزه تغييرات اساسي در ساخت روباتها صورت پذيرفته و ديگر همانند نمونههاي نخستين نيستند و با سرعتي وصفناپذير تكنولوژي ساخت آنها با بهكارگيري هوش مصنوعي در حال رشد است.
به طور كلي، هوش مصنوعي يك مفهوم محاسباتي است كه كمك ميكند تا ماشين فكر كرده و مسائل پيچيده را حل كند، همانطور كه ما انسانها با هوش خود تلاش ميكنيم مشكلات پيش آمده را حل كنيم.(9)
اما بايد توجه داشت كه پديده هوش مصنوعي آنگونه كه ما فكر ميكنيم، جديد نيست. اسناد تاريخي گواه بر اين است كه جذابيت هوش مصنوعي و انديشيدن به آن از سده نوزدهم ميلادي يكي از مشغلههاي فكري بشر بوده است. با اين اميد كه روزي ماشيني بسازد تا بتواند همانند انسان فكر كند. آن چنان كه در سال ۱۸۴۷م، جرج بول(10) براي اولينبار يك زبان رسمي را براي استدلال منطقي توصيف كرد و در سال ۱۹۳۶م رياضيدان انگليسي آلن تورينگ(11) ماشين تورينگ را توصيف كرد.
در سال ۱۹۵۰م او مقالهاي با عنوان «ماشينآلات محاسباتي و هوش» منتشر كرد كه درها را به فضايي كه (ايآي(12) AI) يا هوش مصنوعي ناميده ميشود، باز كرد. سپس روشي را براي ارزيابي اينكه آيا ماشينها ميتوانند فكر كنند پيشنهاد كرد كه به تست تورينگ(13) معروف شد. تست تورينگ به يك روش ساده نياز داشت رويكردي عملگرايانه، با فرض اينكه كامپيوتري ساخته شود كه با انسان خردمند همانند باشد، در واقع تلاش ميكرد نشان دهد كه ماشينها ميتوانند فكر كنند. چنين ايده پيچيدهاي راهحلي بود براي تعريف حوزه هوش مصنوعي كه به جاي حل يك مشكل كوچك، هدف نهايي را تعريف ميكرد كه ميتوانست تحقيقات را به مسيرهاي زيادي بدون دورنمايي از آنچه كه هوش مصنوعي ميتواند به دست آورد، بكشاند. اين تحقيقات مهم باعث شد تا او را به عنوان پدر علم كامپيوتر مدرن ياد كنند.(14) اما بايد توجه داشت كه اصطلاح «هوش مصنوعي توسط جان مك كارتي در سال ۱۹۵۶م با طرح اين سوال ساده آغاز شد «آيا ماشينها ميتوانند فكر كنند؟»
امروزه شركتهاي بسياري در سطح جهان در تلاش رسيدن به مقصود و آرزوي ديرينه بشر فعاليت ميكنند مانند شركت ايبيام (IBM) كه پس از موفقيت ابركامپيوتر ديپ بُلو(15) (Deep Blue)، كامپيوتر ايبيام واتسون(16) (IBM Watson)، كه يك سيستم هوش مصنوعي پاسخگو بود را طراحي و عرضه نمود كه با توجه به استقبال گسترده جهانيان از اين اختراع نو، خبر آن تيتر اول رسانههاي جهان شد. پيشرفت مداوم در توسعه هوش مصنوعي امروزه منجر به تعريفي از هوش مصنوعي شده است كه داراي چندين بخش است.
نسخههاي اوليه هوش مصنوعي قادر به مدلسازي پيشبينيكننده هستند مانند پلتفرم نتفليكس(17) به عنوان تهيهكننده و توزيعكننده مجموعه سريالها و فيلمهاي تلويزيوني كه نقشي فعال دارد و انواع محتواي نتفليكس اورجينال را از طريق كتابخانه آنلاين به بيش از ۲۰۳ ميليون مشترك خود ارايه ميدهد.
نسخه دوم مدلسازي روباتيك است مانند طراحي نقشهاي براي تعيين فاصله از اجسام پيرامون يك وسيله نقليه جهت فعال كردن سيستم رانندگي نيمهخودكار.
اخيرا ظهور هوش مصنوعي مولد، بخش جديدي از تكنولوژي هوشمند را براي برانگيختن تخيل بشر پديد آورده است. هوش مصنوعي مولد، هوشي است كه ميتواند محتواي جديد ايجاد كند مثل چت بات يا روبات مكالمه جيپيتي(18) (ChatGPT) محصول شركت «اُپنايآي» كه در سال ۲۰۲۲م جهان را شگفتزده كرده است. اين روبات در مدت دو ماه پس از معرفي بيش از۱۰۰ ميليون كاربر داشته است، اما قبل از آن در سال ۲۰۱۱م، نرمافزار سيري (Siri) به عنوان دستيار ديجيتالي فرمانپذير توسط شركت اپل با كمك هوش مصنوعي معرفي شد وايلان ماسك و برخي ديگر شركتها، در سال ۲۰۱۵م شركت اُپناي آي (OpenAI) كه هدفش توسعه هوش مصنوعي و خدمت به جهانيان است را تاسيس نمودند.(19)
در اصل انسان خردمند تلاش ميكند با ارايه حجم عظيمي از اطلاعات به هوش مصنوعي آموزش دهد تا پيشبينيها و خلاقيت خود را بهبود بخشد. هر چه اطلاعات وارد شده دقيق باشد هوش مصنوعي نيز با دقت بيشتري عمل خواهد كرد. به طوري كه ياد ميگيرد كه اطلاعات وارد شده را به شكلهاي مختلف تجزيه و تحليل كند و به معاني جديدي پي ببرد. بنابر اين هوش مصنوعي به دنبال الگوهايي است تا به تنهايي از آن الگوها نتيجهگيري كند.(20)
از سوي ديگر براي همساني هوش مصنوعي با انسان خردمند، يادگيري عميق لازم است تا به شكل فرآيندي كه مغز انسان براي تجزيه و تحليل، تفكر و يادگيري انجام ميدهد آن نيز بتواند انجام دهد. حال تا چه اندازه طراحان بتوانند موفق شوند جاي سوال است. اما فرآيند يادگيري نياز به وجود شبكه عصبي قدرتمندي است كه به عنوان بخشي از فرآيند تفكر براي يك هوش مصنوعي بهكار ميرود و براي آموزش و يادگيري عميق به مقدار زيادي اطلاعات و به ميزان قابل توجهي دستگاههاي محاسباتي قدرتمند نياز است.
امروزه كمتر كسي را ميتوان ديد كه به شكلي با هوش مصنوعي در ارتباط نباشد از بهكارگيري نرمافزارهاي موجود در گوشيهاي تلفن همراه تا كسب اطلاع از اوضاع هواشناسي و بسياري موارد ديگر.
اما چگونه از هوش مصنوعي
در زندگي روزمره استفاده ميشود؟
همه ما اين تجربه را هنگام ورود به يكي از سايتهاي رسانههاي اجتماعي داريم كه با استفاده از هوش مصنوعي و براساس جستوجوهاي قبلي ما در آن سايت يا ديگر سايتها علاقهمندي ما را تشخيص داده و موارد مشابهي را به ما پيشنهاد ميدهد. به روايتي هوش مصنوعي ما را كاملا زيرنظر دارد. مانند اينستاگرام كه براساس شناختي كه از ميليونها كاربر خود در جهان دارد پستها و استوريهاي مورد علاقه كاربران را به آنها پيشنهاد ميكند.
علاوه بر اين، اخبار جعلي، سخنان مشوق جنگطلبي و تنفر و ساير محتواي مضر به لطف سيستمهاي هوش مصنوعي پيدا و حذف ميشوند. دستگاههاي موجود در خانه هوشمند مانند ترموستاتها، سيستمهاي روشنايي و سيستمهاي امنيتي از هوش مصنوعي براساس نياز صاحبخانه استفاده ميكنند. همچنين ميتوان اين دستگاهها را با استفاده از گوشيهاي هوشمند يا دستورات صوتي از راه دور كنترل كرد.
اما بشر در عصر حاضر از رشد بيرويه هوش مصنوعي در سطوح مختلف زندگي خويش بسيار نگران است.
ترس بزرگتر در مورد هوش مصنوعي شامل سناريوهايي است كه قدرتمندان تماميتخواه در حكومتهاي قدرتطلب براي ايجاد جنگ، كشتار و ويرانگري به دنبال آن هستند. در حالي كه ماشينها هوشمندتر و هوشمندتر ميشوند ترس جهاني نيز رو به افزايش است هر چند كه هوش مصنوعي ميتواند گرههاي ناگشوده بشر را با سرعتي حيرتانگيز بگشايد اما بايد درنظر داشت كه درنهايت چه كساني و با چه هدفي از اين پديده بزرگ قرن استفاده خواهند كرد.
در اين رابطه آنتونيو گوترش دبيركل سازمان ملل در ۱۸ جولاي ۲۰۲۳م در شوراي امنيت درباره هوش مصنوعي گفته است: «حملات سايبري مجهز به هوش مصنوعي در حال حاضر زيرساختهاي حياتي و عملياتهاي حفظ صلح و بشردوستانه ما را هدف قرار ميدهند و باعث درد و رنج بزرگ انساني ميشوند...(21)»
با توجه به مطالب ارايه شده در رابطه با هوش مصنوعي و اميدها و نگرانيهاي مطرح شده درخصوص جهانگير شدن اين دستاورد بزرگ بشر، خوشبختانه يا متاسفانه، انسان معاصر مجبور به پذيرش آن است تا آنجا كه حس كنجكاوي جامعه جهاني هنر را نيز به خود جلب كرده است، به گونهاي كه در برخي كشورها، كنفرانسهاي علمي و تخصصي در ارتباط با مقوله هوش مصنوعي و هنر با حضور صاحبنظران برگزار گرديده است.
در ۲۰ دسامبر ۲۰۱۹م نشستي تحت عنوان «هنرمندان و هوش مصنوعي» به ميزباني شركت ايبيام در بريتانيا با موضوع چگونگي استفاده از هوش مصنوعي براي خلق آثار هنري برگزار شد. در اين رويداد، تعدادي از هنرمندان ديجيتال و هنرمنداني كه با هوش مصنوعي كار ميكردند گردهم آمدند و هر كدام در مورد تجربيات خود صحبت نمودند.
يكي از سخنرانان بهنام ماريو كلينگمان(22)، خود را به عنوان «دامگستر تصوير» به جاي «خالق تصوير» توصيف كرد. به اين دليل كه فرآيند هنري او شامل توسعه شبكههاي عصبي است كه هزاران تصوير ايجاد ميكند و سپس به صورت دستي آن تصاوير را بررسي ميكند تا تصاويري را كه با او هم صدا ميشوند انتخاب كند. براي ماريو، كار با هوش مصنوعي به معناي ورود به ناشناختهها است. او قوانيني را ايجاد ميكند كه شبكه عصبي برنامه بايد از آنها پيروي كند و سپس به هوش مصنوعي آزادي عمل در توليد يك اثر هنري را ميدهد.
ماجا پتريك(23)، يكي ديگر از سخنرانان هنرمند در اين رويداد درباره شيوه كار خود، با استفاده از نور و فضا براي درگير كردن احساسات و تخيل مردم صحبت كرد. ماجا در بسياري از آثار خود از نور براي ايجاد تجربيات هنري همهجانبه استفاده كرده است. او از فناوري استفاده ميكند تا با تقليد از جلوههاي نور طبيعي، تغييري دردرك مردم از دنيايي كه در آن زندگي ميكنند را ايجاد كند. او معتقد است وقتي فنآوران و هنرمندان يكديگر را به چالش ميكشند، تجربيات نوآورانهتري ميسازند.(24)
اما به واقع جامعه جهاني هنر چگونه با هوش مصنوعي همسو خواهد شد و آن را چگونه خواهد پذيرفت؟
آيا همانند پديده ديجيتال، هنر آن را خواهد پذيرفت يا هنرمند خردمند جاي خود را به ابر كامپيوترهاي هوشمند خواهد داد؟ جايگاه خلاقيتِ بر خاسته از خيالانديشي كه تفاوت آشكار انسان خردمند با هوش مصنوعي است كجا خواهد بود؟ تمام اين پرسشها ذهن هنرمندان را درگير خواهد كرد و جامعه جهاني هنر را دچار شك و ترديد خواهد نمود. به نظر ميرسد شتاب پر سرعت اين پديده ميتواند ماهيت فرآيند خلاقانه هنر توسط هنرمند را تغيير دهد و اين منجر به گسترش حس كنجكاوي هنرمندان جهت استفاده از هوش مصنوعي در هنر شده است.
در سال ۲۰۲۲م اثر هنري جيسون آلن(25) كه توسط هوش مصنوعي ساخته شده بود، مقام اول را در بخش ديجيتال نمايشگاه ايالت كولورادو در امريكا كسب كرد. او اين اثر را با برنامه هوشمند ميد جورني (Midjourney) ايجاد كرد، يك برنامه هوش مصنوعي كه جملات را به گرافيكهاي فوق واقعگرايانه تبديل ميكند.
هنر توليد شده توسط هوش مصنوعي سالهاست كه وجود دارد اما ابزارهاي ارايه شده با نامهايي مانند DALL-E2، Midjourney و Stable Diffusion اين امكان را براي تازه كارها فراهم كرده است كه به سادگي با تايپ چند كلمه، آثار پيچيده، انتزاعي يا فوتورئاليستي(26) خلق كنند. اين برنامهها بسياري از هنرمندان را به طور قابلتوجهي نسبت به آينده كاري خود عصباني كرده است. آنها متعجبند كه چرا مردم بايد براي خريد يك اثر هنري پول بپردازند، وقتي خود ميتوانند آن را توليد كنند؟ آنها همچنين بحثهاي تندي در مورد اخلاقيات در هنر توليد شده توسط هوش مصنوعي و اينكه اساسا اين نوع آثار، سرقت ادبي با فناوري پيشرفته هستند، مطرح كردهاند(27).
جان رافمن، هنرمند در اين باره تاكيد ميكند كه هوش مصنوعي باعث تغيير پارادايم(28) ميشود. او معتقد است كه «هوش مصنوعي اين پتانسيل را دارد كه دروازهها را براي برداشتهاي جديد از تصويرسازي باز كند، همانطور كه توسعه عكاسي نقاشي را از بازنمايي واقعيت آزاد كرد و به نقاشان اين فرصت را داد تا بر ابعاد ديگري مانند رنگ، نور و حركت تمركز كنند.» او ميگويد من فكر ميكنم هنرمندان بايد از امكاناتي كه هوش مصنوعي ارايه ميكند استقبال كنند يا حداقل آنها را امتحان كنند(29).
آثار هنري ساخته شده توسط هوش مصنوعي به شيوهاي خاص در حال توسعه است و اين دستاورد نوين، ابزاري است براي برخي از عكاسان كنجكاو كه بتوانند ذهنيت خود را به شكلي نو متجلي سازند. در مسابقه جهاني عكاسي سوني در آوريل ۲۰۲۳م اولين جايزه در بخش خلاقانه به بوريس الداگسن
(Boris Eldagsen) اهدا شد كه با عكسي سياه و سفيد و تاثيرگذار از دو زن، داوران را تحت تاثير قرار داد اما آقاي اِلداگسن جايزه را نپذيرفت و فاش كرد كه تصوير او نه توسط دوربين عكاسي، بلكه توسط هوش مصنوعي ايجاد شده است. اين هنرمند آلماني گفت كه «به عنوان يك ميمون گستاخ اثرش را به جشنواره ارسال نموده است» تا ببيند آيا ميتواند جشنواره را فريب دهد؟(30)
او در گفتوگو با روزنامه گاردين در ۱۸ آوريل ۲۰۲۳م اصرار دارد كه هوش مصنوعي به معناي
به حاشيه راندن انسانها نيست، بلكه وسيلهاي براي رهايي [فكري]هنرمندان است.
الداگسن ميگويد، «من عاشق عكاسي هستم، من عاشق توليد تصاوير با هوش مصنوعي هستم، اما متوجه شدهام كه آنها يكسان نيستند. يكي با نور و انديشه عكاسانه عكسي را ميسازد، يكي با هوش مصنوعي. آنها به هم متصل هستند، زبان بصري از عكاسي آموخته شده است، اما اكنون هوش مصنوعي روند خاص خود را دارد. اگر مردم بخواهند سكوت كنند و در مورد آن صحبت نكنند، اين اشتباه است.»
او ميگويد: رويكرد من به عكاسي رواني و فلسفي است. سفري به درون است. اين نوع تصوير كشيدن چيزي نيست كه همه در مقابل خود ميبينند. با داشتن اين پيشينه، هوش مصنوعي من را مجذوب خود كرد. او قاطعانه روند ساخت تصوير توسط هوش مصنوعي را غيرانساني يا حتي تصويري كه در آن انسان به حاشيه رفته است، نميبيند. او ميگويد من آن را تهديدي براي خلاقيت نميدانم.(31)
در خاتمه شايان ذكر است بشر تلاش ميكند با شگفتانگيزترين تكنولوژي عصر حاضر، ابر بشري فراتر از خود بسازد. اما چرا؟ كسي نميداند شايد از خويشتن خويش خسته شده است. «شايد احساس ميكند سرانجام به مرزي رسيده است به اوج تنهايي، انزوا، پركاري، به رسميت شناخته نشدن، بيماري، گمنامي [كه] نه راهي به پيش دارد و نه به پس.(32)» شايد براي ماموريتهاي سِرّي مقابله با حضور ناگهاني فرازمينيها كه اين روزها آهستهآهسته شاهد نشر اخباري از رسانههاي خارجي هستيم مجهز ميشود. البته هنوز هوش مصنوعي نتوانسته است همانند انسان خردمند خيالانديش و انديشمند باشد، زيرا توسط بشر ساخته و برنامهريزي ميشود. البته هيچكس از آينده خبر ندارد اما اميد است كه هوش مصنوعي در سده حاضر جهانيان را اسير بردهداري روباتيك نكند، زيرا روبات نميفهمد كه چه ميكند فقط يك ابزار است و تا آدم شدنش فاصلهاي ناپيدا است.
پي نوشت
1- پروژه Lichtsuchende توسط ديوموري راست به عنوان «جامعهاي از آفتابگردانهاي روباتيك».
2- هراري، يووال (۱۳۹۵)، انسان خردمند، مترجم نيك گرگين، تهران، فرهنگ نشر نو، ص۱۶.
3- Jules Gabriel Verne زاده ۸ فوريه ۱۸۲۸ - درگذشته ۲۴ مارس ۱۹۰۵ نويسنده شاعر و نمايشنامهنويس فرانسوي كه بيشتر شهرتش را مديون نگارش داستانهاي علمي- تخيلي است.
4- ايرج فاضل بخششي متولد ۱۳۴۴ مشهد، دانشآموخته مهندسي معدن از دانشگاه تهران، نويسنده كتابهاي: انسانها و ابربرجها، پيامي از فراسوي زمان، فرشته نگهبان، بيمار اتاق ۳۲۰، معدن رود زرد، فرزندان خورشيد، آقاي نسل چهار، سفر به سياره ترا، و روزي آخرين بار خواهد بود.
5- https: //en.wikipedia.org/wiki/From-the-Earth-to-the-Moon
6- Neil Alden Armstrong فضانورد و مهندس هوافضاي امريكايي بود.
7- Buzz Aldrin دومين فضانوردي است كه طي ماموريت آپولو ۱۱ بر كره ماه گام نهاد.
8- https: //nssdc.gsfc.nasa.gov/nmc/spacecraft/display.action?id=1969-059A
9- http: //datasciencecentral.com
10- George Boole.رياضيدان انگليسي كه به ايجاد منطق نمادين مدرن كمك كرد و جبر منطق او كه اكنون جبر بولي ناميده ميشود، اساس طراحي مدارهاي كامپيوتري ديجيتال است. منبع: https: //www.britannica.com/biography/George-Boole
11- Alan Mathison Turing. رياضيدان، دانشمند رايانه، فيلسوف و رمزنگار انگليسي است.
12- Artificial Intelligence.
13- تورينگ پيشنهاد كرد كه يك ارزيابيكننده انساني گفتوگوي زبان طبيعي بين يك انسان و يك ماشين كه قصد توليد پاسخهاي شبه انساني دارد، را قضاوت نمايد.
14- http: //datasciencecentral.com
15- يك ابر رايانه شطرنجباز است كه توسط شركت ايبيام ساخته شده است و توانست در سال۱۹۹۷م كاسپاروف قهرمان شطرنج جهان را شكست بدهد. منبع: ويكي پديا.
16- يك سامانه رايانهاي هوش مصنوعي كه قادر بود به پاسخگويي به پرسشهاي مطرح شده در زبان طبيعي پاسخ بدهد.
17- Netflix يك پلتفرم و شركت توليدكننده محتواي برتر امريكايي است كه مقر اصلي آن در لس گاتوس كاليفرنيا ميباشد.
18- Generative Pre-trained Transformer اين روبات يك هوش مصنوعي است كه قادر به خلق محصولات جديد است كه ميتواند كلمات و جملات را به تصوير تبديل كند.
19- https: //www.ibm.com/blog/?q=Artificial+Intelligence&lang=en&cc= US
20- http: //datasciencecentral.com
21- -https: //www.un.org/sg/en/content/sg/speeches/2023-07-18/secretary-generals-remarks-the-security-council-artificial-intelligence
22- Mario Klingemann يك هنرمند آلماني است كه بيشتر به خاطر كارهايش در زمينه شبكههاي عصبي، كدها و الگوريتمها شناخته شده است.
23- Maja Petric هنرمند رسانههاي جديد معاصر است كه عمدتا در هنر تعاملي كار ميكند كه نور، صدا و فناوريهاي پيشرفته مانند هوش مصنوعي، بينايي رايانه و روباتيك را با هم تركيب ميكند تا دستگاه چند حسي را گسترش دهد كه از طريق آن هنر ميتواند تجربه شود.
24- https: //www.ibm.com/blogs/think/uk-en/artificial-intelligence-to-create
25- Jason Allen.
26- واقعگرايي عكسگونه يا سوپررئاليسم كه از جنبشهاي هنري نيمه دوم قرن بيستم است. اين جنبش از اواخر دهه ۱۹۶۰در نقاشي و مجسمهسازي به ويژه در امريكا و بريتانيا رايج شد.
27- https: //www.nytimes.com/2022/09/02/tech nology/ai-artificial-intelligence-artists.html
28- Paradigm سرمشق و الگويي مسلط و چارچوبي فكري و فرهنگي است كه مجموعهاي از الگوها و نظريهها را براي يك گروه يا يك جامعه شكل دادهاند.
29- https: //www.theartnewspaper.com/2023/02/28/ai-will-become-the-new-normal-how-the-art-worlds-technological-boom-is-changing-the-industry
30- https: //www.economist.com/culture/2023/05/24/art-made-by-artificial-intelligence-is-developing-a-style-of-its-own
31- https: //www.theguardian.com/artanddesign/2023/apr/18/ai-threat-boris-eldagsen-fake-photo-duped-sony-judges-hits-back
32- ريكسن، تروند برگ (۱۳۹۰)، نيچه و مدرنيته، مترجم اردشير اسفندياري، آبادان، پرسش، ص۲۴.
عكاس، مدرس دانشگاه علم و صنعت ايران
در مسابقه جهاني عكاسي سوني در آوريل ۲۰۲۳م اولين جايزه در بخش خلاقانه به بوريس الداگسن (Boris Eldagsen) اهدا شد كه با عكسي سياه و سفيد و تاثيرگذار از دو زن، داوران را تحت تاثير قرار داد اما آقاي اِلداگسن جايزه را نپذيرفت و فاش كرد كه تصوير او نه توسط دوربين عكاسي، بلكه توسط هوش مصنوعي ايجاد شده است.
ماجا پتريك(23)، يكي ديگر از سخنرانان هنرمند در اين رويداد درباره شيوه كار خود، با استفاده از نور و فضا براي درگير كردن احساسات و تخيل مردم صحبت كرد.
ماجا در بسياري از آثار خود از نور براي ايجاد تجربيات هنري همهجانبه استفاده كرده است.