فلسطين در گذر زمان
محمدرضا ناصريشوهان
درگيري فلسطين و اسراييل، مناقشهاي جاري ميان فلسطينيها و اسراييليهاست كه در ميانه سده بيستم آغاز شده است. بهطوري كه درگيري فلسطين و اسراييل، بخش محوري درگيري گستردهتر اسراييل و اعراب است و از آن به عنوان «رامنشدنيترين منازعه تاريخ معاصر» ياد شده است. همانطور كه ميدانيم طرفهاي اصلي درگير در اين جنگ اسراييل و فلسطين، اسراييل و دولت تمام فلسطين، تشكيلات خودگردان فلسطين، سازمان آزاديبخش فلسطين، فتح (كرانه باختري) و حماس (نوار غزه)، با وجود حامياني براي اسراييل از جمله ايالات متحده امريكا از ١٩٦٧ تاكنون و سابقا حمايتهاي دولتهاي فرانسه، بريتانيا و دولت آزاد لبنان بوده است. همچنين اتحاديه عرب، سازمان همكاري اسلامي، دولتهاي ايران و سوريه و سابقا اتحاد جماهير شوروي از حاميان فلسطين بودهاند. از جمله مهمترين كشورهايي كه موضع جدي در اين درگيري دارند، بايد به ايالات متحده امريكا كه اصليترين طرفدار و پشتيبان اسراييل است و جمهوري اسلامي ايران كه اصليترين طرفدار و حامي فلسطين است، اشاره كرد. مساله فلسطين از قرن بيستم ميلادي و با كنار كشيدن انگليس از قيموميت اين كشور آغاز شد و در حال حاضر يكي از مهمترين مساله جهان اسلام محسوب ميشود. حال با گذشت زمان، آنچه از سرزمين گسترده فلسطين براي فلسطينيان باقي مانده، تنها مناطق كرانه باختري و نوار غزه است كه با اين حساب تاكنون حدود نود درصد سرزمين اوليه فلسطين تحت اشغال كامل اسراييل درآمده است. براي رفع نزاع ميان فلسطين و اسراييل تاكنون تلاشهايي فراوان صورت گرفته است كه تماما با شكست مواجه شدهاند. بررسي مساله فلسطين و بحران ايجاد شده در منطقه خاورميانه توسط رژيم اسراييل، باعث شده است كه بحران فلسطين به عنوان مبحثي دشوار و پيچيده از ابعاد مختلف مورد توجه قرار گيرد. پس از حمايتهاي گسترده جهت غرب و تشكيل كشور اسراييل، خشم فلسطينيان در مقابل اين دولت بيش از پيش شعلهور شد و مداخلهگران خارجي را به فكر ميانجيگري انداخت. فلسطينيان در اين مورد به دو دسته تقسيم ميشوند: آنهايي كه خواستار خروج كامل اسراييليان و باز پسگيري تمام اراضي اوليه خود هستند و دسته دوم كه دوست امريكاييها و جهان غرب خوانده ميشوند، و مرزهايي كه به سبب بروز جنگ 1997 كرانه باختري و نوار غزه را براي فلسطينيان ميداند، به عنوان سرزمين فلسطينيان قبول كردهاند. در هر صورت، وجود وقايع متنوع و وضعيت جغرافيايي سرزمين فلسطين سبب ايجاد اختلافات جدي و بعضا غيرقابل رفعي ميان فلسطين و اسراييل شده است. واكاوي مساله فلسطين و شرايط پيدايش اسراييل در سال 1948 ميلادي مبحثي است كه پيچيدگيهاي زيادي در بررسي اين مساله پيدا كرده و اين مساله در سطح منطقه موضوعي است كه داراي ابعاد مختلفي است. همچنين كنكاش پيرامون نقش اعراب و رويكردهاي متفاوت آنان درباره مساله فلسطين و اسراييل از جمله مسائلي است كه از جهات مختلف تاكنون مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. ديدگاه جهان اسلام و غرب و اختلافنظر آنان در اين باره نيز از ديگر مسائل قابل تامل و بررسي در اين حوزه است. امروزه با توجه به رويكرد سازشكارانه دولتهاي عربي، جايگاه ايران به عنوان حامي فلسطين روز به روز از اهميت بيشتري برخوردار است. خاورميانه از حدود يك قرن پيش و مخصوصا پس از جنگ جهاني دوم، كانون عمده جنگها و بحرانها بوده و در قرن بيست و يكم با جنگ و ترور مترادف شده است. مناقشه در منطقه در سطوح مختلف همچون مناقشات منطقهاي ديرپا، درگيريهاي كوتاهمدت درونمنطقهاي، منازعات داخلي، پديده صعودي تروريسم و جنگهاي تحميلي از سوي بازيگران خارجي رخ داده و مناقشات بين دولتها و همچنين ميان گروههاي قومي در تمام سطوح وجود داشته است. مناقشات منطقهاي عمدتا متاثر از مناقشه اعراب-اسراييل بوده و اين نزاع براي دههها بر فضاي سياسي خاورميانه سيطره داشته است. مناقشه اعراب/فلسطينيها و اسراييل، با تاسيس دولت اسراييلي به اوج خود رسيد، اما ريشه اين مناقشه به حوادث پيش از تاسيس اسراييل بازميگردد، يعني به ايامي كه رهبران عرب در فلسطين تلاش ميكردند تا مانع به وجود آمدن موطن ملي يهودي در آن سرزمين شوند. در واقع كشمكش زماني آغاز شد كه ساكنين محلي هنوز اين سرزمين را به نام فلسطين نميشناختند و آن را جزيي از امپراتوري عثماني ميدانستند. به عبارت ديگر، ريشههاي مناقشه معاصر اعراب-اسراييل در پيدايش صهيونيسم و مليگرايي عربي در اواخر سده ۱۹ ميلادي و ادعاهاي متعارض آنها نسبت به سرزميني نهفته است كه از يكسو به عنوان وطن تاريخي مردم يهود و از طرف ديگر متعلق به اعراب فلسطين و جزيي از سرزمينهاي اسلامي تلقي ميشود. بنابراين ريشه و گذشته تاريخ فلسطين را بايد در تاريخ امپراتوري عثماني جستوجو كرد. رويكرد كشورهاي عربي پس از سال 1967 و جنگ شش روزه بيشتر به سوي منفعتطلبي و سازش با اسراييل پيش رفت. مسالهاي كه باعث شد مردم فلسطين بيش از پيش مورد رنج و محنت قرار گيرند.
بر اين اساس در سال ۱۹۴۸ قيموميت بريتانيا بر فلسطين در روز ١٤ مه پايان يافت و در همان روز كشور اسراييل رسما اعلام موجوديت كرد. درست فرداي آن روز ارتشهاي كشورهاي عربي و گروههاي زيادي از چريكهاي داوطلب عرب به محدوده رژيم تازه تاسيس اسراييل از چند جبهه حمله بردند و جنگ استقلال اسراييل از ماه مه ١٩٤٨ تا جولاي ۱۹۴۹ به طول انجاميد كه نهايتا به شكست عربها منتهي شد. همچنين در سال ١٩٦٧ ميلادي ارتش اسراييل در پي تحريكات كشورهاي عربي، طي ۶ روز صحراي سينا، كرانه باختري رود اردن، نوار غزه، بلنديهاي جولان و شهر قنيطره را به اشغال درآورد و بر تمام اورشليم (بيتالمقدس) مسلط شد و در پايان اين درگيريها اراضي تحت اداره اسراييل به بيش از ۳ برابر افزايش پيدا كرد.
با اين جنگ حدود يك ميليون نفر ديگر از عربهاي سرزمينهاي اشغال شده توسط اسراييل آواره شدند و كشور اسراييل با تسلط بر بلنديهاي جولان سوريه به ۵۵ كيلومتري دمشق نزديك شد و اينگونه بار ديگر اعراب شكست خورده و منجر به عقبنشيني آنها شد.
جنگهاي فرسايشزا در ١٩٦٧ و مقاومت فلسطين در جنوب لبنان در ١٩82-١٩71 به پيروزي اسراييل منجر شد.همچنين جنگ يوم كيپور در ١٩٧٣، نخستين درگيري لبنان جنوبي در ١٩٧٨، جنگ ١٩٨٢ لبنان، درگيريهاي جنوب لبنان بين سالهاي 2000-1985، انتفاضه اول ١٩٨٧، حملات موشكي عراق به اسراييل ١٩٩١، انتفاضه دوم در ٢٠٠4-٢٠٠0، درگيري اسراييل در غزه در ٢٠٠٦، جنگ اسراييل و لبنان در ٢٠٠٦، جنگ غزه در ٢٠٠٨، عمليات ستون دفاعي در ٢٠١٢، نبرد ٢٠١٤ اسراييل و غزه، بحران ٢٠٢١ اسراييل و فلسطين و اخيرا جنگ ٢٠٢٣ اسراييل و حماس از عمده نبردهاي مهم اين جريان در منطقه از حدود هفتاد سال پيش تاكنون بودهاند كه اخيرا هم در ۷ اكتبر ۲۰۲۳، گروههاي شبهنظامي فلسطيني به رهبري حماس تهاجمي گسترده و بيمانند در تاريخ تاسيس رژيم اسراييل و درگيري فلسطينيان با آن را عليه اسراييل از نوار غزه آغاز كردند، اين نيروها از ديوار مرزي غزه و اسراييل گذشتند و از طريق گذرگاههاي مرزي غزه وارد شهركها و تاسيسات نظامي و خاك اسراييل شدند. گردانهاي عزالدين قسام شاخه نظامي گروه حماس عمليات نظامي خود عليه اسراييل را توفانالاقصي نامگذاري كردهاند. اين در واقع اولين درگيري مستقيم در داخل مرزهاي اسراييل از زمان جنگ اعراب و اسراييل از ١٩٤٨ است. برخي ناظران از اين رويدادها به عنوان انتفاضه سوم فلسطين ياد ميكنند. فلسطين امروز تحت اشغال صهيونيسم قرار دارد و جنبشهايي در مقابله با آن تشكيل شده است كه به مبارزه با آنها ميپردازند، اگر نگاهي به نقشه جغرافيايي و سير اشغال اين خطه توسط اسراييل بيندازيم، متوجه خواهيم شد كه عملا نود درصد يا بيشتر اين سرزمين تحت اشغال اسراييل درآمده است.
با نگاهي به تاريخ مبارزات مردم و گروههاي فلسطيني، از زمان تاسيس رژيم صهيونيستي تا قبل از انتفاضه، به خوبي مشخص ميشود كه گروهها و جنبشهاي مبارز نتوانستهاند به نتايج اميدواركنندهاي دست يابند.
اختلافات ايدئولوژيكي، اختلافات در خطمشي مبارزه، نداشتن رهبري واحد، وابستگي گروههاي مبارزه به كشورهاي عربي و غيرعربي و مبارزات مقطعي از مهمترين دلايل اين ناكاميهاست.
مساله فلسطين همچنان مساله مهم نه تنها خاورميانه بلكه مساله مهم آحاد جهان است و تمام جامعه جهاني را تحت تاثير خود قرار داده است.
به نظر ميرسد حمله اخير حماس با طراحي و هماهنگي با كشورهايي مانند روسيه انجام شده باشد.
روسيه ميخواهد امريكا و اروپا را مشغول حمايت از اسراييل كند تا اوكراين را بيشتر و بهتر در هم بكوبد.
در عين حال بايد گفت اسراييل بهطور قطع و يقين در جريان اين عمليات بوده و خودش را به موش مردگي زده تا بهانهاي باشد براي سركوب نهايي حماس و اشغال مجدد باريكه غزه براي هميشه و اخراج فلسطينيها از اين باريكه به كشورهاي مصر و اردن و... .
بنابراين در واقع تهاجم حماس و شروع انتفاضه سوم نقطه جوشي در فروپاشي روابط ميان باريكه غزه و اسراييل بود.